پاسخ به 7 دروغ درباره برجام
رکنا: ترامپ با خروج از برنامه جامع اقدام مشترک جهانی «برجام» که روز 14 ژوئیه 2015 میلادی در وین تصویب و به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد تبدیل شد، در جایگاه یک قانونگریز بینالمللی قرار گرفت.
نه تنها امریکا خود به قانون Law پایبند نماند؛ حتی به شیوهای کاملاً غیرقانونی شرکتها و اروپاییها که از تحریمها تبعیت نکنند و با ایران به تجارت بپردازند، تهدید کرد. بیتردید پشت پرده انگیزه امریکا برای نقض شدید و شرمآور قوانین بینالمللی، دلایل سیاسی، ایدئولوژیک و غیرمنطقی است. اگر واشینگتن بر این عقیده بود که ایران به تعهدات خود پایبند نبوده است (یا به نوعی بهدنبال دستیابی به سلاحهای اتمی یا توسعه آنها بوده است) قطعاً آن را به شورای امنیت ارجاع میداد.
موضعگیریهای نابجای ترامپ Trump درقبال کشوری مانند ایران که به تمامی تعهدات خود احترام گذاشته در قیاس با مواضعش مقابل عربستان که قتل Murder خاشقجی را در روز روشن که قطعاً با دستور از بالاترین مقامات «پادشاهی سعودی» در دفتر رسمی کنسولگری این کشور در استانبول رخ داد؛ خجالتآور است. تنها دلیل این تفاوت این است که عربستان علیه جمهوری اسلامی ایران و به مستأجر فعلی کاخ سفید نزدیک است. در آستانه اعمال مرحله دوم تحریمهای امریکا علیه ایران؛ لازم است که اروپا و سایر کشورها، بیش از همیشه مقابل تلاش هژمونیک ایالات متحده برای واداشتن جهان به اقداماتی غیرقانونی و نقض قوانین بینالمللی بایستند.اتحادیه اروپا با مخالفت صریح با سیاستهای امریکا برای نجات «برجام» شجاعت و اراده خود را اثبات کرد. سوئیس نیز موظف است در برابر تندروهایی که با استفاده از استدلالهایی گوناگون سعی در نزدیکی به سیاستهای ترامپ و جدایی از اتحادیه اروپا دارند مقاومت کند.لازم میدانم به تندروهای اروپایی که به 7 تز بیشرمانه امریکاییها متوسل میشوند پاسخ داده شود تا بدانند که به بزرگترین اشتباه و افراطیترین بهانهها اتکا کردهاند.
آنها میگویند برجام چیزی جز یک بیانیه غیرقابل اثبات از قصد ایران نیست. این دروغ است؛ زیرا این بیانیه کاملاً قابل کنترل و اثبات است و سیستم راستی آزمایی این تعهد که پیشرفتهترین سیستم جهانی به شمار میآید آن را تأیید میکند.
میگویند برجام مؤثر نخواهد بود؛ چرا که الزامآور نیست. این نیز دروغ است، زیرا به تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد رسیده و باید بهعنوان قانونی الزامآور اجرا شود؛ ایالات متحده نیز نمیتواند با آن مخالفت کند.
معتقدند که امکان تأیید و بازرسی در ایران بسیار محدود است. این هم اشتباه است. چرا که بر اساس توافق جامع پادمان، آژانس بینالمللی انرژی اتمی مجاز به دسترسی به تمامی ناوگان هستهای ایران برای نظارت و بازرسی در هر زمان و هر مکان به انتخاب خود برای اطمینان از کاربرد صلحآمیز آن است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی همیشه در گزارشهای خود تأکید کرده که امکان دسترسی به تمامی سایتهای مورد نظر خود برای بازرسی را داشته است. 12 گزارش آژانس انرژی اتمی از زمان تصویب برجام در سال 2015 نشان میدهد که ایران کاملاً به تعهداتش پایبند بوده. بنابراین ترامپ تنها به ایران حمله نمیکند بلکه اعتبار کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی درخصوص عدم اشاعه سلاحهای اتمی را زیر سؤال میبرد و جایگاه آژانس را تضعیف میکند.
بر این باور هستند که امکان بازرسی از تأسیسات نظامی وجود ندارد. این ادعا با اشتباه و سوءتفاهمی جدی درباره وظایف و عملکرد سیستم تأیید آژانس انرژی اتمی مطرح میشود. چرا که وظیفه آژانس تشخیص نظامی یا غیرنظامی بودن یک مکان نیست؛ بلکه اتمی یا غیراتمی بودن یک سایت جزو حوزه وظایف آژانس به شمار میآید.
برخی به این استناد میکنند که برنامه جامع اقدام مشترک «برجام» به مدت زمانی محدودی اختصاص دارد. این ادعا هم تا حدودی درست و تاحدودی غلط میباشد. چرا که در پایان دوره 8 ساله پس از برجام، ایران باید پروتکل الحاقی آژانس انرژی اتمی را تصویب کرده باشد. در نتیجه تمامی ابزارهای موجود برای ادامه بررسی فعالیتهای هستهای ایران را در اختیار خواهد داشت. زیرا بر پایه پروتکل الحاقی، بازرسی حق آژانس است و برخلاف بازرسی ویژه نیازی به تصویب شورای حکام ندارد. از سوی دیگر، آژانس در بازرسیهای خود برمبنای پیوند نامه پیوستی حق دارد به هر جایی که برای انجام وظایف خود ضروری میداند، دسترسی پیدا کند.
برخی معتقدند که برنامه جامع اقدام مشترک با توسعه موشکی ایران مقابله نمیکند: این ادعا درست؛ اما مثل آن است که یک گربه را بهخاطر سگ نبودن سرزنش کنیم. در واقع هدف از برنامه جامع اقدام مشترک مقابله با برنامه هستهای ایران بود، نه برنامه موشکی. حتی اگر به ضمیمه B قطعنامه 2231 شورای امنیت مراجعه کنیم (که از ایران خواسته شده تا 8 سال پس از پذیرش برجام، به هیچ گونه فعالیت درارتباط با موشکهای بالستیک که دارای قابلیت حمل کلاهک هستهای از جمله شلیک موشک با استفاده از تکنولوژی این قبیل موشکهای بالستیک، دست نزند) چنین موضوعی وجود ندارد. در این صورت باید بنا به نیاز و درخواست جدید امریکا و اسرائیل یک پرونده جدید درخصوص موشکهای بالستیک ایران بگشاییم و پروسهای دیگر را در پیش بگیریم. اتحادیه اروپا نیز آمادگی اجرای این پروسه را دارد اما به شرط اجرای کامل توافق هستهای.
آنها معتقدند که هدف اصلی برنامه جامع اقدام مشترک «برجام» برای اروپاییان ابتدا برخورداری از ماهیت اقتصادی آن است. این یک دروغ است. چرا که هدف اصلی برجام در نخستین گام انجام معاملات تجاری با ایران بود در غیر این صورت این توافق مفهومی نداشت.
دلیل اصلی این توافق حل مسأله هستهای ایران به شیوه دیپلماسی چندجانبهگرایی بود. به نظر میرسد که این تلاشها برای نجات نظم جهانی در بستر چندجانبهگرایی برای اتحادیه اروپا بسیار با اهمیتتر از چشماندازهای اقتصادی ایرانیان در مقایسه با بازارهای ایالات متحده است.بنابراین مهم است که سوئیس به تعهداتش در حمایت از اتحادیه اروپا وفادار بماند؛ زیرا این کشور طی چند دوره مذاکره نقش مهمی در سالهای گذشته ایفا کرد و محل اجرای مذاکرات بود. در تداوم همین روند نیز آلن برست رئیس کنفدراسیون سوئیس، از همتای ایرانی خود حسن روحانی در اوایل ماه ژوئیه دعوت به عمل آورد و در«برن» دیدار کردند.
در واقع سوئیس چیزی را با بزدلی یا قرار گرفتن در پشت سر نقضکنندگان قوانین بینالمللی به دست نخواهد آورد؛ حتی اگر آنها ابرقدرت باشند.
*معاون سابق وزیر خارجه سوئیس خواندنی های رکنا را در اینستاگرام دنبال کنید
جورج مارتین*
ارسال نظر