ملاقلیپور گفت چرا در کار مزخرف مهران مدیری بازی کردی؟ + عکس
رکنا: آتنه فقیهنصیری که در فیلمهای «قارچ سمی» و «مزرعه پدری» از ساختههای رسول ملاقلیپور حضور داشته است، به تازگی خاطره جالبی درباره قهر یک هفتهایاش با این کارگردان را بازگو کرده که به ماجرای حضورش به عنوان بازیگر مهمان در مجموعهای به کارگردانی مهران مدیری برمیگردد.
آتنه فقیهنصیری بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما به تازگی در گفتوگو با فارس خاطرات جالبی از رابطهاش با رسول ملاقلیپور و خصوصیات این کارگردان را بازگو کرده است. او در بخشهای ابتدایی صحبتهایش به این موضوع اشاره میکند که ملاقلیپور مانند برخی از فیلمسازان جنگ کارش را با عکاسی شروع کرده و علاقه خاصی نیز به شهید باکری داشته است. به گفته او این کارگردان به فیلم «نجات سرباز رایان» بسیار علاقهمند بوده و تلاش میکرده صحنههایی شبیه به آن را به نمایش بگذارد.
او که در دو فیلم «قارچ سمی» و «مزرعه پدری» از ساختههای ملاقلیپور ایفای نقش کرده درباره آشناییاش با او میگوید: «اگر اشتباه نکنم اولین آشناییمان مربوط به سال 1381 یا 1382 بود، در فیلم «سفر به فردا» حضور داشتم که آقای جمشید هاشمپور در آن ایفای نقش میکردند. در آنجا با زندهیاد ملاقلیپور آشنا شدم و آن آشنایی باعث شد که در «قارچ سمی» بازی تنها در یک سکانس را بپذیرم. در واقع همکاری در این فیلم سینمایی باعث شد در اثر بعدی این کارگردان با عنوان «مزرعه پدری» حضور جدیتری داشته باشم. این کارگردان در فیلم «سفر به فردا» بازی مرا دید که مورد پسندشان واقع شده بود.»
فقیهنصیری که خاطراتش از این کارگردان را با لحنی صمیمی بازگو میکند، درباره اخلاق این کارگردان نیز به نکات جالبی اشاره میکند: «خدا رحمتشان کند، مرحوم ملاقلیپور به یکباره منفجر میشدند و در ارتباط با کارشان حرص میخوردند. اما فکر میکنم این بیشتر برمیگشت به این نکته که با فرد مقابلشان آشنایی زیادی نداشتند و نمیدانستند که در پروژه و یا وظیفهای که به وی دادهاند تا چه اندازهای به او میتواند اعتماد کنند؛ در واقع وقتی که احساس میکرد کسی در کارش کوتاهی و اهمال میکند و کار را جدی نمیگیرد این برخوردها را نشان میداد، اما به محض اینکه اعتمادشان جلب میشد بسیار آرام میشد. من همیشه به زندهیاد ملاقلیپور میگفتم زیر ستاره حلبیتان قلبی از طلا دارید. مرحوم ملاقلیپور بسیار مهربان بود اما به هر حال عکسالعملهای انفجاری خودش را هم داشت.» این بازیگر معتقد است در طی سالهای حضور این کارگردان آنطور که باید به ملاقلیپور توجه نشده است.
از ترس داشتم میمردم!
بخش جالب صحبتهای فقیهنصیری به خاطره جالبی در زمان فیلمبرداری «مزرعه پدری» بازمیگردد که باعث قهر یکهفتهای او و ملاقلیپور شده است: «از فیلم سینمایی «مزرعه پدری» یک خاطره خیلی وحشتناک دارم، البته به نظرم خودم هم در این موضوع سادگی کردم. ماجرا از این قرار بود که در آن زمان سریال «پاورچین» به کارگردانی مهران مدیری از تلویزیون پخش میشد و چند نفر از دوستانم که در آن پروژه نیز بودند از دوستیشان با من استفاده کردند و در روزی که من در حال استراحت بودم از پروژه «پاورچین» با من تماس گرفتند و از من خواستند در یک قسمت از آن مجموعه به عنوان هنرپیشه مهمان حضور پیدا کنم. در واقع من هم در رودربایستی افتادم و چون کار آنها هم در یک روز انجام میشد در نهایت پذیرفتم. اتفاقاً وقتی که رفتم همه فکر میکردند بابت حضورم در آن مجموعه آن هم به عنوان بازیگر مهمان حتماً مبلغی دریافت کردم اما واقعاً اینطور نبود و دریغ از اینکه بعد از اتمام کارم یک نفر از عوامل این پروژه با من تماس بگیرد و یک خسته نباشید ساده بگوید. بعد از اتمام کار به منزل آمدم فردای آن روز رأس ساعت 7 صبح تلفن منزلم زنگ خورد و به روی پیغامگیر رفت که به یکباره دیدم صدای مرحوم رسول ملاقلیپور میآید که پای تلفن دارد داد میزند و از آنجایی که همیشه مرا به عنوان دختر صدا میزد میگفت دختر این چه کاری بود کردی، رفتی توی این کار مزخرف مهران مدیری و فیلم من را ول کردی. من دیگر در اینجا از ترس داشتم میمردم واقعاً.»
بازیگر «خانه سبز» پس از این تماس از ترس به تلفن پاسخ نداده و خاطرهاش را اینطور ادامه میدهد: «بعد از آن عصری دستیارشان با من تماس گرفت و گفت: فردا ماشین دنبال شما میآید تا سر صحنه فیلمبرداری حاضر شوید . خدا میداند با چه حالی فردای آن روز سر صحنه فیلمبرداری حاضر شدم و به خاطر این اتفاق او یک هفته با من قهر بود باور کنید یک هفته با من صحبت نکردند و من هم آنقدر آدم مغروری هستم که همین طور به قهر ادامه دادم.» تا اینکه عوامل پا در میانی کردند و ما را آشتی دادند.»
این قهر یک هفته طول میکشد و در آخر هم با پادرمیانی عوامل فیلم به پایان میرسد، فقیهنصیری ماجرای آشتی را نیز اینطور توضیح میدهد: «در طول یک هفته زمانی که قرار بود در مقابل دوربین ایفای نقش کنم و کارهایی را انجام بدهم آقای ملاقلیپور نکاتی را که قرار بود به من بگوید به دستیارش میگفت و آنها به من منتقل میکردند تا اینکه هنگام فیلمبرداری یکی از همین سکانسها نکتهای را میخواستند به من بگویند که حرف هم را متوجه نمیشدیم چرا که ایشان به دستیارشان میگفت و دستیارشان به من منقل میکرد و من دوباره سوالی داشتم به دستیارشان میگفتم تا او به آقای ملاقلیپور بگوید و هیچکدام با هم به طور مستقیم صحبت نمیکردیم تا اینکه در نهایت دستیار آقای ملاقلیپور گفت ترو خدا بیایید با همدیگر حرف بزنید و آشتی کنید و من دیگر نمیدانم که چکار باید بکنم خلاصه در همین فضا بود که دوباره با هم آشتی کردیم. البته باید بگویم باعث این اتفاق شیطنت یکی از دستیارهایشان بود چرا که خود آقای ملاقلیپور آن فیلم را اصلا ندیده بودند.» برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار زیر را از دست ندهید:
سرباز در خانه اش خود را حلق آویز کرد + عکس
کار زشت و وقیحانه داماد و ساقدوش عروس در شب جشن عروسی/ سوسن دوست صمیمی من بود اما...
دختر وقتی از پنجره اتاق خواب را نگاه کرد پدر و مادرش را در وضعیت هولناکی دید / جزئیات یک واقعه تلخ
فیلم جستجو برای یافتن سرنخی از ناپدید شدن کودک 21 ماهه + عکس
اعتراض به بازیگر مشهور زن ایرانی بخاطر مجرد ماندن در 43 سالگی و واکنش وی
همسر بازیگر معروف ایرانی عکس جدیدش را با لب های خونی انتشار داد! +عکس
فیلم سیکاریو؛ یک زن خشن در جنگل خشونت مردانه +فیلم
ارسال نظر