این ها بخشی از اظهارات مرد 55 ساله ای است که به اتهام سرقت Stealing از مغازه های پلاستیک و پرده فروشی دستگیر شده است. این مرد پس از آن که در بازجویی های تخصصی به جرایم خود اعتراف کرد، به تشریح ماجرای زندگی اش پرداخت و در حالی که آه بلندی می کشید، به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: اولین بار زمانی که دانشجو بودم با مواد مخدر Drugs آشنا شدم. خوب به خاطر دارم که قرار بود واحد درسی مشکلی را بگذرانم. استاد آن درس خیلی سخت گیر بود و به کسی نمره مفت نمی داد. آن روز همه همکلاسی هایم در تکاپو بودند و به راه حل هایی می‌اندیشیدند که چگونه این واحد درسی را بگذرانند. آن شب 3 تن از هم اتاقی هایم که منزلی را با هم اجاره کرده بودیم تصمیم گرفتند مواد مخدر مصرف کنند. من هم که تحت تأثیر حرف های آن ها قرار گرفته بودم با آن ها همراه شدم. این اولین اشتباه محض بود که زندگی ام را نابود کرد اگر چه بی خوابی و استعمال مواد هم در گذراندن آن درس کمکی به من نکرد اما من دیگر گاهگاهی و به طور تفریحی مواد مخدر سنتی استفاده می کردم. به هر ترتیبی بود دانشگاه را به پایان رساندم و مدتی بعد ازدواج کردم. همسرم نیز فردی تحصیل کرده و از یک خانواده با اصل و نسب بود. طولی نکشید که با کمک پدرم و خانواده همسرم وضعیت مالی مناسبی پیدا کردم. همه دوستان و اطرافیانم به من غبطه می خوردند چرا که به تاجری بزرگ در شمال کشور تبدیل شدم تا این که 10 سال قبل زمانی که یکی از فرزندانم در رشته پزشکی به دانشگاه راه یافت، برخی از دوستانم از من خواستند تا به این مناسبت یک میهمانی ترتیب بدهم. در آن میهمانی لعنتی بود که آن ها مرا با مواد مخدر صنعتی آشنا کردند. اگر چه در یکی دوسال اول به خاطر این که وضعیت مالی خوبی داشتم احساس کمبود نمی کردم اما در حالی که فرزند دیگرم نیز در رشته مهندسی درس می خواند آرام آرام همه زندگی ام را از دست دادم. همسر و فرزندانم مرا از خانه بیرون کردند و من به ناچار از شمال کشور به مشهد آمدم چرا که دیگر حتی منزل مسکونی ام را فروخته بودم و از مال دنیا چیزی نداشتم. طولی نکشید که به یک ولگرد خیابانی تبدیل شدم. دیگر نمی توانستم هزینه های اعتیادم را تأمین کنم به همین خاطر به سرقت روی آوردم و چند بار روانه زندان Prison شدم. اما هر بار پس از آزادی Freedom دوباره مجبور به سرقت می شدم. آخرین بار هم قیچی بزرگ آهن بری خریدم وبا آن قفل مغازه ها را می بریدم تا این که توسط مأموران کلانتری شیرازی دستگیر شدم.کاش 10 سال قبل به این روزها فکر می کردم ...

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید

مادری از پسرش حامله شد! + عکس

شوخی احمقانه 10 پسر با دختر دانش آموز 13 ساله

این مرد، خفاش شب واقعی تهران است + عکس

رفتار بیشرمانه مریم رجوی در ماجرای بسته شدن حجره های بازار

دختر عمویم با اینکه شوهر داشت دست به بی آبرویی زده بود / جوان آبادانی با اسلحه به کلانتری رفت!

راز جسد بدون لباس زن تنها در خانه اش چیست؟! / یک مرد به این خانه می رفت!

ناگفته های تلخ دختر دانشجوی روستا / چند زن مرا در مسیر نابودی کشاندند!

دردسر دانش آموزان وحشی برای معلم! + عکس

بلایی که جن های خیالی بر سر زن میلیاردر تهرانی آوردند + عکس

اعدام در ملاعام برای قاتل پسر 11ساله تهرانی / گفتم بیا کبوترانم را ببین! + عکس

این مرد آبرویم را برد / من ناچار شدم با لباس ناجور به خیابان بروم!

چشمانم را که باز کردم خودم را در اتاق پسر خاله ام دیدم / او از همه صحنه ها فیلم گرفت!

تجاوز یک مرد به پسر 13 ساله او را کُشت! + عکس