دزدان مسلح مرد فداکاری را خانی آباد به قتل رسانده بودند:
گفتگو با 2 سارق مسلح طلا فروشی های خانی آباد و پرند / قصاص می شوم! + عکس
حوادث رکنا: متهمانی که در جریان تیراندازی در خانی آباد مرتکب قتل یک شهروند شدند، دو سال قبل هم دست به سرقت مسلحانه در پرند زدند.
به گزارش رکنا، 10 خرداد امسال صدای تیراندازی در محله خانی آباد تهران خبر از یک سرقت مسلحانه می داد.هر چند وحشت بر فضای محله حاکم شده بود اما اهالی محل برای کمک به صاحب طلافروشی که مغازه اش مورد سرقت مسلحانه قرار گرفته بود داخل خیابان دویدند و از فرار سارقان جلوگیری کردند.
در همان حین یکی از سارقان برای اینکه خود را از مهلکه خلاص کند اقدام به تیراندازی به سمت جمعیت کرد که در این حین سه نفر از اهالی محل مصدوم شدند.با گذشت سه روز از حادثه یکی از مجروحین به دلیل جراحت شدید جان خود را از دست داد و پرونده سرقت مسلحانه به پرونده قتل این شهروند تهرانی گره خورد.
سرهنگ مرتضی نثاری معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران در توضیح این خبر گفت:«سارقان مسلح در منطقه خانی آباد تهران اقدام به تیراندازی در جریان سرقت از طلا فروشی کردند.شهروندان در مواجهه با این سرقت مسلحانه، با شجاعت مانع فرار سارقان از محل حادثه شدند.یکی از نیروهای بازنشسته پلیس هم در مواجهه با سارقان مصدوم شد و همچنین تیراندازی سارقان مسلح منجر به مصدومیت سه شهروند شد و یکی از آنها متاسفانه جان خود را از دست داد.صبح امروز مراسم تشییع جنازه مقتول پرونده بود.»
ادامه گزارش را در گفتگو با متهم پرونده بخوانید.
می دانم طناب دار در انتظار من است
متهم با سر و روی کبود و زخمی روبرویم می نشیند.این ها زخم خشم مردم محله خانی آباد است که او را به این حال و روز انداخته است.شاید زمانی که می خواست دست به سرقت بزند فکرش را هم نمی کرد اینطور توسط مردم از پای در بیاید و سرانجام به دام ماموران قانون بیفتد.
به چه اتهامی دستگیر شدی؟
سرقت مسلحانه
سابقه داری؟
بله حدود 20 سال قبل بود که دست به سرقت مسلحانه زدم و چند سالی حبس کشیدم و بعد دوباره سرقت را شروع کردم.
چرا بعد از آزادی دوباره سمت سرقت رفتی؟
حدود 18 سال از خلاف دور بودم.با موتور کار می کردم تا اینکه همسرم از من جدا شد و من به خاطر تنهایی وسوسه شدم که دوباره دست به سرقت بزنم.
تنهایی چه ربطی به نیاز مالی و سرقت دارد؟!
آدم یکباره همه چیزش را با هم یکباره از دست می دهد.
دو سال قبل هم دست به یک سرقت مسلحانه در پرند زدی!
بله آن موقع هم حدود 3 کیلو طلا سرقت کردم که چون دستگیر نشدم همه پول فروش طلاها را خرج کردم.همدستم هم نمی دانست که طلاها 3 کیلو بوده و فکر می کرد یک کیلو طلا سرقت کردیم.من به او دروغ گفتم که بعدا در جای دیگری برایش جبران کنم!
از روز حادثه خانی آباد بگو!
نقشه سرقت را خودم کشیده بودم.همدستم که پسرعموی من است همراه من آمد و وقتی شروع به سرقت کردیم،که یکدفعه مردم به سمت ما آمدند.من فقط تیراندازی می کردم و متوجه نبودم به چه کسی برخورد می کند.اما من گفته بودم کسی جلو نیاید!
وقتی برای سرقت مسلحانه اسلحه را دست گرفتی فکر می کردی شاید مرتکب قتل شوی؟
بله! می دانم که الان پدر سه کودک خردسال به قتل رسیده است.
به این سه کودک فکر می کنی؟
مگر می شود فکر نکنم؟ من خودم دو فرزند خردسال دارم.
روزهای پیش رو را چطور می بینی؟
می دانم که طناب دار در انتظار من است.
دزد به مغازه من زد بعد خودم سارق شدم
متهم دوم جوانی 32 ساله است.همان کسی که با پتک ضربه های وحشت آور به ویترین مغازه های طلافروشی می کوبید و زمانی که همدستش در حال تیراندازی به اطراف بود با سرعت طلاها را جمع می کرد.
سابقه داری؟
یک فقره سابقه درگیری دارم.
چرا پیشنهاد پسرعمویت را قبول کردی و تن به نقشه سرقت مسلحانه او دادی؟
مدتی قبل مغازه نجاری داشتم که دزد تمام اموال داخل مغازه را سرقت کرد.می خواستم هر طور شده پولی به دست بیاورم که بتوانم کار و کسب خودم را دوباره راه اندازی کنم.
فکرش را می کردی در جریان سرقتی که تو در آن مشارکت داشتی یک نفر ممکن است به قتل برسد؟
نه اصلا! فکر می کردم صدای شلیک گلوله که بلند شود مردم فرار می کنند.
سارق فریاد می زد و می گفت بکشش!
پسر برادر صاحب طلافروشی خانی آباد در توضیح جزئیات ماجرای روز حادثه گفت:«ساعت هشت و نیم شب بود که سارقان به مغازه عموی من حمله کردند.سارق جوان تر شروع کرده بود با پتک به شیشه می کوبید و وقتی شیشه را کامل خرد کرد، شروع کرده بود به جمع آوری طلاهای داخل ویترین.عموی من دست او را گرفته بود و در همان حال سارق دیگر در حال تیراندازی به مردم بود. یکدفعه سارقی که عمویم دستش را گرفته بود فریاد زده بود بکشش!»
این فرد در ادامه گفت:«سارقان موقع جمع کردن طلاها از داخل ویترین حدود 300 گرم طلا را روی زمین ریختند که آنها گم شد اما دو کیلو طلایی که داخل ساک خود جاسازی کردند، بعد از دستگیری به عموی من برگردانده شد.»
حاصل 10 سال تلاشم در 2 دقیقه بر باد رفت
دو سال است در حال تلاش برای پیدا کردن ردی از سارق طلاهایش بوده است.دو سال پر از کابوس حمله سارقان را گذرانده و هر دقیقه تمام صحنه های حمله مسلحانه جلوی چشمش رژه می رود.
می گوید که از اول نوجوانی روی پای خودش ایستاده و با تلاش در پرند کاسبی کرده است.اما یک شب دو سارق مسلح به مغازه او حمله کردند و تمام زحمت زندگی اش را در دو دقیقه بر باد فنا دادند.
بعد از اینکه سارقان در جریان سرقت خانی آباد دستگیر شدند، به سرقت پرند هم اعتراف کردند.
این جوان در توضیج روز حادثه می گوید:«آن شب دو سارق به مغازه من حمله کردند و در سه دقیقه تمام ویترین را خالی کردند.سارق مسلح هر 20 ثانیه یک بار به سمت من تیراندازی می کرد، طوری که من فکر می کردم شاید او از قبل با من خصومت داشته!تمام سرمایه ام را سرقت کردند و الان می گوید 50 گرم ، 50 گرم آن را فروخته است.»
ارسال نظر