شکستن جمجمه مزاحم  زن جوان توسط برادر شوهرش / 11 سال فراری بود

به گزارش رکنا، مرد جوان که دوست مواد فروشش را کشته و متواری بود ۱۱سال پس از جنایت فجیع بازداشت شد تا در دادگاه کیفری تهران محاکمه شود. وی مدعی است به خاطر مسائل ناموسی دست به این جنایت زده است.

کشف جنازه مرد جوان در کانال آب

 بامداد یکی از روزهای تابستان سال ۸۹ مرد چوپانی که برای چرای گوسفندانش به حصارک ورامین رفته بود با جسد خونین یک مرد در کانال آب روبه رو شد که یک موتورسیکلت نیز در کنار آن قرار داشت. وی بلافاصله با پلیس تماس گرفت و گفت :من سالهاست چوپان هستم و گوسفندان را در حاشیه حصارک به چرا میبرم. امروز صبح به آنجا رفته بودم که با صحنه وحشتناکی روبه رو شدم .وقتی بررسی کردم متوجه شدم جسد متعلق به برادرزاده ۳۵ ساله ام به نام هرمز است .ماموران پلیس به محل رفتند و جسد که شواهد نشان می‌داد به خاطر شکستگی جمجمه و بریدگی عمیق گلو جان سپرده با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد . ماموران پلیس برای رازگشایی جنایت به تکاپو افتادند و دریافتند هرمز از مدتی قبل به چند نفر از دوستانش مواد مخدر می فروخت.

بررسی تماس های تلفنی قربانی نشان میداد وی آخرین بار با مرد جوانی به نام سعید قرار ملاقات داشته است. ماموران به ردیابی سعید پرداختند اما همزمان با کشته شدن هرمز  وی به محل نامعلومی گریخته بود . تلاش برای ردیابی هرمز بی نتیجه ماند و پلیس ردی  از وی به دست نیاورد . در حالی که ۱۱ سال از این ماجرا داشته بود ماموران رد هرمز را در یکی از روستاهای گرگان یافتند و وی را بازداشت کردند.

افشای راز جنایت 11ساله

وی ۱۱  سال پس از این جنایت  لب به اعتراف گشود و برادرش وحید را به عنوان عامل جنایت معرفی کرد.

 وی گفت :من فقط آن شب همراه برادرم بودم اما برادرم وحید او را کشت .برادرم حالا مدتی است  به جرمی در یکی از زندان های گرگان است.

 با اطلاعاتی که وی به پلیس داده بود وحید تحت بازجویی قرار گرفت و ادعای ناموسی را به عنوان انگیزه جنایت بر شمرد.

 وی  گفت:  هرمز به زن برادرم نظر داشت. من  به تازگی متوجه شده بودم او  زن برادرم را آزار داده است. به همین خاطر  با هرمز که دوستم بود به بهانه خرید مواد مخدر قرار گذاشتم  وقتی او سر  قرار آمد به او گفتم  چرا به ناموس مردم نظر دارد .اما او انکار کرد که کنترل اعصابم را از دست دادم و  با چوب به سرش زدم .سپس با چاقو به جانش افتادم و  چند ضربه به او زدم. وقتی هرمز  به داخل کانال آب افتاد  گلویش را بریدم و فرار کردم .

وی ادامه داد: چون آخرین بار از گوشی تلفن برادرم با هرمز  تماس گرفته بودم در این سالها  پلیس  در تعقیب برادرم بود.من مدتی قبل به زندان افتادم  و برادرم هم در این سالها در روستاهای گرگان زندگی مخفیانه داشت.او بی گناه است و دستی در این ماجرا ندارد.

به دنبال اعتراف های این مرد، چرونده اش با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به زودی  به آن رسیدگی شود. این در حالی است که اولیای دم درخواست قصاص را مطرح  کرده اند.

 

مدتی قبل به زندان افتادم  و برادرم هم در این سالها در روستاهای گرگان زندگی مخفیانه داشت.او بی گناه است و دستی در این ماجرا ندارد. به دنبال اعتراف های این مرد، چرونده اش با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به زودی  به آن رسیدگی شود. این در حالی است که اولیای دم درخواست قصاص را مطرح  کرده اند.