پیشنهاد شیطانی یک زن برای دو پسر جوان / میثم و من شب را پیش او رفتیم !
رکنا: 2 پسر جوان وقتی از سوی یک زن برای گذراندن یک شب درخانه اش بدون معطلی آن را پذیرفتند، نمی دانستند در دام یک شیطان گرفتار شده اند.
یک از این دو جوان در کلانتری به افسر پرونده گفت: با مادرم جر و بحث کردم. می گفت با پسر همسایه رفت و آمد نکن. مثل همیشه دهن کجی کردم، با عجله از خانه بیرون زدم. میثم سر کوچه منتظر بود. با موتورسیکلت به راه افتادیم. او هم با پدر و مادرش دعوا کرده بود. قرار گذاشتیم شب خانه یکی از دوستان برویم.
وی افزود: میثم یک چک 2 میلیون تومانی داشت ، چک را ازمغازه دوستش نقد کرد. دقایقی بعد جلوی یک آبمیوه فروشی ایستاده بودیم، زنی 45ساله به ما نزدیک شد.
این پسر جوان با اشاره به اینکه زن جوان اول تقاضای کمک داشت افزود: اما لحن حرف هایش خیلی زود تغییر کرد. پیشنهاد داد به خانه اش برویم. می گفت می توانیم شب آنجا بمانیم. از میثم خواستم بی خیال موضوع شود. اما او باب صحبت با این زن را باز کرد.
من هم در رودربایستی قرارگرفته بودم. نمی خواستم کم بیاورم برای همین همراه میثم به خانه آن زن رفتم. یک لیوان شربت خوردیم و بیهوش شدیم.
وی افزود: صبح روز بعد از خواب پریدیم. اثری از آن زن شیاد نبود. تازه متوجه شدیم گوشی های تلفن همراه ،کیف پول و حتی لباس های مان نیز به سرقت رفته است.
با صاحبخانه روبرو شدیم. سراغ زن را گرفتیم. می گفت این اتاق را دیروز بعد از ظهر به زن 50 ساله که با اشک و ناله وانمود می کرد شوهرش بیمار است اجاره داده و خبری از او ندارد. ما داد و فریاد راه انداختیم. با گزارش موضوع به پلیس، ماموران کلانتری آمدند.
تحقیقات پلیس نشان داد که صاحبخانه هیچ مدرک شناسایی و پولی هم از آن زن نگرفته است.
این پسر جوان با تاکید براینکه اگر این موضوع به گوش پدرم برسد او سکته می کند به افسرنگهبان گفت: من و میثم به کلانتری آمدیم. پدرم بازنشسته است . مادرم هم خیاطی می کند و از جانش مایه گذاشته تا آبرومند زندگی کنیم، ولی ما این طوری گند زدیم.
کمک کنید تا آبرویمان نرود.
تحقیقات پلیس برای دستگیری این زن ادامه دارد.
آخر و عاقبت هوس رانی و گوش نکردن به حرف منطقی مادر آبرومند
مطمئن نیستم اگر به منِ جوانِ معذبِ دانشجوی بیکار سربازی نرفته چنین پیشنهادی میشد آنرا رد میکردم کاشکی فقط ب فکر محکوم کردن این و اون نباشیم.هر طور دوست دارید راجع ب من فکر کنید ولی میخوام بگم وقتی نتونی ازدواج کنی،رایانه و گوشی هم داشته باشی با همه امکاناتی ک خیلی راحت میتونی ب وسیله ی اون ب هر سایتی سر بزنی.نمیگم نشدنی اما سخت هست ک بتونی ب نفست غلبه بکنی و اسیر شیطان نشی.ما ک شدیم خدا هم بیامرزدمون.شما سعی کنید خوب زندگی کنید تا لکه ی ننگ بی آبرویی تا ابد روپیشونی و دل صافتون حک نشه
اونوقت چرا اینا دستبند دستشونه!!!!
بازی بشکنک داره ....سر شکستنک داره