نمایش ترسناک خشونت در قمه کشی دختران نوجوان !
حوادث رکنا:کارشناسان حوزه اجتماعیاز دلایل افزایش خشونت در جامعه و ماجرای قمهکشی «هلیا» میگویند.
ماجرای هلیا قمه کش چیست؟
شرح ماجرا با توجه به ضریب نفوذ اینترنت در ایران و گسترش شگفت شبکههای مجازی بیهوده به نظر میرسد اما خلاصه ماجرا این است که در ویدئویی که با عنوان «قمهکشی هلیا» مشهور شده دو گروه از دختران نوجوان با یکدیگر درگیری لفظی پیدا میکنند و به یکباره این درگیریها به تنش و برخورد شدید فیزیکی میانجامد.
در حالی که تنش میان سه چهار نفر حاضر در این ویدئو بالا گرفته، دیگر دختران نوجوان حاضر در محل بیشتر نقش تماشاچی را دارند و پسرهایی که فیلم میگیرند، با لفاظیهایشان بر آتش درگیری میدمند. در این میان صدای دشنامها و واژههای زننده هم به گوش میرسد. پس از آرام شدن نسبی دعوا، یکی از حاضران متوجه سلاح سردی میشود که در لباس هلیا پنهان است و وقتی به آن اشاره میکند، دخترک یک قمه ۵۰ سانتیمتری را از لباسش بیرون میکشد که البته به توصیه یکی از دوستان خود برای اینکه «شر» نشود، از آن استفاده نمیکند!
سهولت در دسترسی به سلاح سرد
اگر قمه ۵۰ سانتیمتری را جزو سلاح سرد بدانیم! که طبیعتا باید در این زمینه آن را دستهبندی کنیم دسترسی به آن بسیار ساده است. نه نیازی به میانبرهایی همچون آشنای خلافکار دارید نه قرار است چرخی در بازار و حتی پارکها بزنید. با جستوجویی معمولی در فضای مجازی با بیشمار کانال و صفحههایی روبهرو میشوید که این سلاحها را بیواهمه حراج کردهاند. براساس قانون خرید و فروش هر نوع سلاح سرد جرم است اما آنکه بهدنبال چنین ابزاری است اساسا اعتقادی به قانون ندارد چرا که پرواضح است این سلاحها در آشپزخانه منزل و محیط کار کاربردی ندارند و تنها کاربری آنها در نزاعهای خیابانی و دعواهای اینچنینی است. فروشندگان هم در سایه بیتوجهی ناظران برای اطمینان از فروش بیدردسر راههای خلاقانهای به کار میبرند، به عنوان مثال در سایت دیوار برای فروش قمه از عنوان عجیب «چاقوی ویژه محرم» استفاده شده، عنوانهای جایگزین دیگری هم وجود دارد. تبر وایکینگی! یکی از آنهاست که البته از سوی فروشنده تاکید شده است «تزئینی» است اما آنچه تصاویر نشان میدهد این تبر هیچ کاربرد تزئینی ندارد و این نکته فقط شگردی برای فروش بیدردسر سلاح سرد است. جالب اینکه همچنان در قانون، نگهداری از سلاح سرد جرم محسوب نمیشود. قانون مجازات در این باره عنوان کرده هر کس به وسیله چاقو یا هر نوع اسلحه دیگر «تظاهر یا قدرتنمایی» کند یا آن را وسیله مزاحمت اشخاص یا اخاذی یا تهدید قرار دهد یا با کسی گلاویز شود، در صورتی که از مصادیق محارب نباشد، به حبس از شش ماه تا دو سال و تا ۷۴ضربه شلاق محکوم خواهد شد و چنانچه محارب شناخته شود، محکوم به حد خواهد شد. بسیاری معتقدند سهولت در دسترسی به سلاح سرد همچون یک پیشران در میزان جرم و جنایت عمل میکند. یکی از دلایل افزایش ۴۱ درصدی سرقت از اماکن خصوصی در دو سال اخیر هم شاید گواهی باشد بر همین سهولت در دسترسی به سلاح سرد در ایران.
ما مردم عصبانی
چند سال پیش وقتی آماری منتشر شد که نشان میداد ایرانیها یکی از عصبانیترین مردمان جهان هستند بسیاری به صحت آن خرده گرفتند، البته پس از مدتی صحت آن آمار هم زیر سوال رفت اما حداقل تا مدتی بحث بر سر چرایی این میزان از عصبانیت و خشم در جامعه ایران مطرح بود. اگر حتی آن آمارهای منتشر شده را غرضورزی بدانیم، آمارهای موجود در سازمان پزشکی قانونی نکتهای نیست که بتوان بهراحتی از کنارشان گذشت. حالا سالهاست که این سازمان در آمارهای اعلامیاش نزاع را از اولین دلایل مراجعه شهروندان به این سازمان عنوان میکند.
آنچه برای فهمش نیازی به پژوهش و مطالعهای نیست و فقط زیست در شهرها میتواند آن را ثابت کند، این است که آستانه تحمل مردم به شکل شگفتی پایین آمده است. در دستهبندی برخی از دلایل این نزاعها که به جنایت ختم شده است، میتوان مواردی را دید که هولناک است؛ «قتل برای جای پارک!»، « قتل برای کرایه اضافه». اما چرا این میزان خشونت در جامعه طی دو دهه اخیر افزایش داشته است؟ چرا سهم زنان در این خشونتها رو به افزایش است؟ حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران معتقد است درگیری زنان در جرایم و آسیبهای اجتماعی موضوعی است که نباید بهراحتی از کنار آن گذشت.
او میگوید: «اینکه دختری در این سن اینگونه نسبت به دوست یا غریبهای خشونت نشان میدهد و در نهایت از قمه استفاده میکند، زنگ هشداری جدی است چراکه مشخص است او تصادفی قمه را حمل نمیکرده.» موضوع مورد اشاره دیگر او به سن دختران حاضر در این فیلم اشاره دارد. آنطور که رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران میگوید پیام دیگر این ویدئو در بیتوجهی به شرایط نوجوانان و جوانان است،چراکه در نبود برنامهای مشخص برای آموزش آنها شرایط به اینجا رسیده است.
باز هم پای کرونا در میان است
همان ابتدای فراگیری کرونا به نقل از رئیس سازمان نظام روانشناسی عنوان شد ۶۰درصد مردم ایران نیاز به خدمات روانشناسی دارند!گرچه همان زمان هم بسیاری معتقد بودند این آمارها با رفتار نظام درمانی در تناقض است و اگر اینگونه باشد، باید تسهیلاتی از جمله زیر پوشش بیمه قرار گرفتن خدمات روانشناسی اعمال شود که همچنان اعمال نمیشود اما برکسی پوشیده نیست که موضوع سلامت روانی و اجتماعی از جمله مقولاتی است که به باور بسیاری از کارشناسان این حوزه در کشور مغفول مانده است. تحلیلهای صورت گرفته هم نشان میدهد پس از فراگیری کرونا حوزه سلامت روان کودکان و نوجوانان دچار چالشهای جدی شده است.
به گفته حسن موسوی چلک در این میان «مدارس و دیگر مراکز آموزشی هم تعطیل شدهاند و نوجوانان فضای کمتری برای تخلیه انرژی و هیجانات در اختیار دارند.» به اعتقاد او، این مساله اگر به درستی مدیریت نشود، آسیبهای جبرانناپذیر بیشتری به همراه خواهد داشت. پایه استدلال پریسا غیاثی، روانشناس کودک هم مشاهداتی است که به گفته او در کلینیکهای روانشناسی صورت گرفته و نشان میدهد: «پرخاشگری و رفتارهای تند و خشن نسبت به قبل افزایش چشمگیری یافته است.» او به جامجم میگوید: «این پرخاشها را حتی در کودکان کم سن و سال و قبل از ورود به مدرسه هم به طرز فزایندهای میبینیم.»
تقصیر دهه شصتیهاست!
همانطور که دهه شصتیها را نسلی بدون امکانات و به نوعی «اضافی» میدانستند، حالا مدتهاست که به طعنه متولدین دهه ۸۰ را «گودزیلا» میخوانند! انتشار چنین ویدئوهایی هم احتمالا تا مدتها دلیل این نامگذاری طعنهآمیز خواهد بود. اما نکته جالب توجه این است که متولدین دهه۸۰ اغلب فرزندان همان دههشصتیها هستند. نکتهای که باعث شده برخی جامعهشناسان مشکل اصلی چنین هنجارشکنیهایی را به مسائل خانوادگی آنها مربوط بدانند.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران معتقد است: افزایش چنین رفتارهایی از سوی نوجوانان بعضا از این حکایت دارد که شرایط درون خانواده آنها نامناسب است. پریسا غیاثی، روانشناس کودک هم میگوید: «خانوادهای که در آن پدر و مادر تحت فشارهای مداوم روانی هستند و استرس خود را با پرخاشگری تخلیه میکنند و قاعدتا مهارت گفتوگو و حل مساله هم ندارند به این شکل این فشارها به فرزندان منتقل میشود و از حدود ۱۰سالگی به بعد در آنها نمود پیدا میکند.»
او به ما میگوید: «در وضعیت فعلی چندان نمیتوان به نقش خانوادهها در کنترل این وضع امیدوار بود، چراکه خانواده نقش سنتی و مرجعیت خود را کمکم از دست داده است. در عوض نقش محیط در شکلدهی رفتار کودکان و نوجوانان پررنگ شده است. بنابراین انتظار میرود مدرسه نقش تربیتی خود را هر چه بیشتر و پررنگتر ایفا کند و کار تیمی، رفتار مسؤولانه، رفتارهای بدون خشونت، گفتوگو و رسیدن به تفاهم را به کودکان و نوجوانان آموزش دهد.»
با توجه به نظر کارشناسان باید تاکید کرد فراگیری کرونا به مسائل اجتماعی دامن زده است. بنابراین اگر سیاستهای اشتباه برخی مدیران دراین حوزه ادامه پیدا کند و همچنان توجه به سلامت روانی واجتماعی جایگاهی در برنامههای مدیران نداشته باشد، آسیبهای اجتماعی بیش از گذشته جامعه را دستخوش تغییر خواهد کرد.
زنگ خطر «ناامیدی» پررنگ
دکتر رضا غنیلو، جرمشناس
این روزها دایره خشونت گستردهتر شده است و نوجوانها و دختران هم وارد این دایره شدهاند؛ موضوعی که انتشار فیلمی عجیب از رفتارهای زننده دختران نوجوان در فضای مجازی هم آن را تایید میکند.
واقعیت این است که اتفاقات تازهای در جامعه امروز در حال رخ دادن است. ما با انواعی از انفجار، اعم از انفجار اطلاعات و ارتباطات و انتظارات روبهرو هستیم. از طرف دیگر، کشور ما به طور اختصاصی با مشکلات متعددی مانند فقدان شغل، افت کیفیت تحصیلی در دانشگاهها و دشوار شدن تشکیل خانواده روبهرو شده که گریبان جوانها را گرفته است؛ مشکلاتی که باعث کاهش جذابیت و انگیزه جوانان برای ادامه تحصیل و پیشرفت شده است.
اما درنتیجه این اتفاقات فراگیر در دنیا و شکلگیری مشکلات افسارگسیخته در ایران، طبیعتا دور از انتظار نیست که امید به آینده در جوانان کشور از بین برود؛ اما ناامیدی چه طبعاتی برای جوانان و نوجوانان خواهد داشت؟ از منظر روانشناسی، ناامیدی برای رسیدن به اهداف، انسان را به سمت لذتهای به قول معروف دمدستی مانند اعتیاد و مشروبات الکلی سوق میدهد. در واقع زمانی این اتفاق خواهد افتاد که راه مستقیم و پیشرفت بر جوان و نوجوان بسته باشد؛ آنوقت است که انسان به مسیرهای فرعی هدایت میشود. موضوعی که دختر و پسر هم نمیشناسد.
لازم به ذکر است که ما در روانشناسی اجتماعی، پرخاشگری و خشونت را نتیجه احساس ناکامی فرد میدانیم؛ آنقدر که بدون شک ریشه پرخاشگری و رفتارهای ناهنجار فرد، به یک ناکامی و گلهمندی در وجود او برمیگردد. در واقع با گسترش فضاهای ارتباطی و مجازی، کودکان، نوجوانان و جوانان ما با موضوعاتی روبهرو شدهاند که جای خالیاش را در زندگی خودشان احساس میکنند. آنوقت آیا ما میتوانیم دختری را که در تمام طول شبانهروز در معرض بمباران اطلاعات در شبکههای اجتماعی و تماشای فضاهای لوکس و دور از دسترس خودش است، قانع کنیم که با شرایط امروز جامعه بسازد و به حداقلها اکتفا کند؟ طبیعتا کار سختی در پیش خواهیم داشت.
البته که با درنظر گرفتن همه این موارد و شرایط، باز هم نمیتوان از نقش اساسی والدین برای تربیت فرزندان چشمپوشی کرد. بدیهی است که والدین امروز با پدیدههای نوظهوری مثل نسل جدید روبهرو هستند که نحوه برخورد صحیح با آنها را نمیدانند؛ پس دور از انتظار نیست که جای خالی تربیت در نسل جدید احساس شود و سن رفتارهای ناهنجار کاهش پیدا کند.
فراموش نکنیم که انسان موجودی است که نیاز به دیده شدن دارد؛ نیازی که اگر در فضاهای مثبت نادیده گرفته شود، خودش را با اعمال نامتناسب نشان میدهد. پس چه بهتر که راه مناسب را برای نوجوانها و جوانهایمان فراهم کنیم.
خشونت دختران، بازتاب خشونت در اجتماع
دکتر علی نجفیتوانا، جرمشناس
کشور ما در منطقهای قرار دارد که در طول تاریخ همیشه مورد تهاجم قبایل و اقوام همسایه و نژادهای مختلف بوده به طوری که نوعی خشونتپذیری و خشونتگرایی در فرهنگ سنتی ما ریشه دوانده است. در تاریخ معاصر ما وقوع انقلاب مشروطه، پس از آن جنگ جهانی و سپس درگیریهای مربوط به انقلاب اسلامی و جنگ هشت ساله تحمیلی نیز احساس خشونت را در جامعه تقویت کرده که درگیری مداوم جناحها درکشور نیز در کنار مشکلات ناشی از تحریم به آن دامن زده و موجب فقر و عقبماندگی اقتصادی و فرهنگی شده است. در واقع جامعه ملتهب، نداشتن فرهنگ ملی و سرگشتگی هویتی در جوانان از یکسو و هجمههای فرهنگی از طریق فضای مجازی از سوی دیگر، بستری را فراهم کرده تا مردم در وضعیت روحی و روانی نامتعادل قرار بگیرند.
ما اکنون به لحاظ بیماریهای روانی، خشونت جسمی، قتل و ضرب و جرح جزو کشورهایی با وضعیت نامطلوب هستیم که هر چه میگذرد، فساد مدیریتی و درگیریهای جناحی نیز بر آن دامن میزند، به طوری که باعث نهادینه شدن خشونت و تبدیل رفتارهای خشن به وسیله برقراری ارتباط شده است.
در این میان نوجوانان و جوانان بیش از هر گروه دیگری از رفتارهای خشن الگوبرداری میکنند. در این سن و سال آنها آستانه تحمل پایینی دارند، ملتهب هستند و میان فرهنگ دینی، ملی و غربی سرگردانند و هویت فرهنگی خود را گم کردهاند. اینچنین شده است که در سالهای اخیر خشونت ابتدا میان مردان جوان، سپس میان زنان و اکنون میان دختران رواج یافته است. این خشونتها طیف وسیعی نیز دارد، از کلامی و عاطفی گرفته تا جسمی و جنسی و حتی اقتصادی.
در واقع فضای حاکم بر جامعه ما به گونهای است که جوانان گفتمان را جز از طریق خشونت میسر نمیدانند و این معضلی است که برای رفع آن باید کارهای اساسی انجام شود.
ارسال نظر