فرزندکشی های مشابه قتل بابک خرمدین در ایران ! + عکس ها و سرنوشت های تلخ

به گزارش رکنا، پدیده فرزند کشی با عاطفه پدر و مادری و غریزه انسانی تناقض عجیبی دارد.قتل بابک خرمدین در اکباتان تهران به دست پدر و مادر میانسال او نمونه بارزی از شوک اجتماعی است که این روزها سر و صدای در اخبار حوادثی به پا کرده است.

بابک خرمدین کارگردان سینمایی بود که پدر و مادرش انگیزه خود را از به قتل رساندن او آزار و اذیت های بابک و اختلافات خانوادگی عنوان کردند.این زوج میانسال بعد از قتل فرزندشان،جسد او را تکه تکه کرده و به سطل زباله انداختند.

به بهانه بحث برانگیز شدن موضوع فرزند کشی ، نگاهی می اندازیم به قتل های خانوادگی و فرزندکشی های چند سال اخیر.

قتل ناموسی فاطمه برحی 

25 خرداد سال 99 مردی جوان با در دست داشتن یک کارد خونین،به کلانتری 11 ولیعصر آبادان مراجعه کرده و به قتل همسر 19 ساله خود به نام فاطمه برحی اعتراف کرد.

متهم در اعترافات خود به ماموران پلیس گفته بود:«همسرم که دخترعموی من هم بود،یک روز بعد از عقد از خانه فرار کرد و بعد از یک سال بعد،همراه پدرش او را در شهر مشهد پیدا کردیم و به خانه برگرداندیم.چون به من خیانت کرده بود سر او را بریدم.»

پدر فاطمه به او سم خورانده بود؟

همسر فاطمه برحی با تصور اینکه او خیانت کرده است،نقشه قتل او را کشید.اما گفته می شد که پدر فاطمه برحی هم با تصور خیانتکار بودن دخترش قبل از آن اقدام به خوراندن سم به او کرده بوده ولی فاطمه توسط مادرش نجات پیدا کرده بود.

گفته ها حاکی از این بود که خواهر فاطمه با برادر همسر او ازدواج کرده بود و از ازدواج خود ناراضی بود.فاطمه هم از ترس بدرفتاری همسرش اقدام به فرار کرده بوده است.

خانواده فاطمه اعلام رضایت کردند

مدتی بعد از قتل اولیای دم فاطمه برحی با مراجعه به دادسرای آبادان،رضایت خود را مکتوب نسبت به قاتل دخترشان اعلام کردند.

به این ترتیب متهم به زودی در دادگاه کیفری به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه خواهد شد و پس از آن هیئت قضایی در چارچوب اختیارات قانونی می توانند متهم را به سه تا ده سال حبس محکوم کنند.

حکمی که قضات دادگاه صادر کنند،بعد از آن باید به تائید قضات دیوانعالی کشور برسد؛و با توجه به اعلام رضایت اولیای دم،متهم می تواند تا قطعی شدن رای و تائید از سوی دیوانعالی کشور،به قید ضمانت وثیقه از زندان شود.

در طول رسیدگی و طی روند قضایی پرونده،متهم می تواند آزاد باشد و پس از تائید نهایی و قطعی شدن حکم باید دوران محکومیت خود را در زندان سپری کند.

قتل ریحانه عامری به دست پدرش

شامگاه دوشنبه 26 خرداد ماه امسال سناریوی قتل دختر جوانی به نام ریحانه عامری همچون رومینا اشرفی در کرمان و با ضربات میله به سرش به قتل رسید.

این جنایت زمانی فاش شد که مادر خانواده و خواهر ریحانه عامری از نبود خواهرشان نگران بودند و زمانیکه مادر به پارکینگ خانه رفت و با پتوی خونین و رد خون روبرو شد با جیغ و فریاد دختر بزرگ خانواده را با خبر کرد.

مادر در اتاق خواب بسته شده دخترش را شکست و وارد اتاق شد و خون زیادی که در اتاق ریحانه عامری بود روبرو شد، پس از این حادثه پلیس سر رسید اما پدر سکوت کرد تا اینکه ردیابی های پلیس نشان از آن داشت که پدر ریحانه عامری به بیابان های اطراف کرمان رفته و احتمال می رفت که جسد دختر جوان به آنجا منتقل شده است.

اعتراف به قتل ریحانه عامری

سکوت پدر تا ساعت 11 شب دوشنبه 26 خرداد ادامه داشت تا اینکه پدر ریحانه عامری سکوت را شکست و ادعا کرد دخترش را در یک مشاجره به قتل رسانده و جسدش را در بیابان های روستای اختیار آباد رها کرده است.

تیم های جنایی پلیس کرمان به محل اعزام شدند و با جسد خونین ریحانه عامری که با ضربات جسم سخت به سرش کشته شده بود روبرو شدند و پزشکی قانونی پس از بررسی های دقیق پی بردند که ریحانه عامری تا ساعت 9 شب زنده بوده و پس از آن بخاطر خونریزی زیاد به کام مرگ فرو رفته است.

پدر ریحانه عامری بازداشت و به اداره پلیس کرمان منتقل شد و به قتل دختر 23 ساله اش ریحانه عامری اعتراف کرد.

قتل رومینا اشرفی با داس به دست پدرش

یکی از اخبار تلخ و دردناک که در اوایل خردادماه سال 99 رخ داد، قتل رومینا اشرفی دختر ۱۴ ساله اهل تالش بود که به دست پدرش با داس سربریده شد. بی شک قتل رومینا یکی از وحشتناک ترین جنایاتی است که در سال های اخیر رخ داده است.

ماجرای این پرونده از ارتباط رومینا و بهمن خاوری -دوست و خواستگار رومینا- آغاز شد. سن بهمن حدودا دو برابر سن رومینا بود و برای ازدواج با مخالفت خانواده رومینا روبرو می شود و در نهایت فرار می کنند و پس از دستگیری آنها، رومینا به خانواده اش تحویل داده می شود. فرار رومینا به زعم پدرش یعنی بی آبرویی و در واکنش به این بی‌آبرویی، داس را برگردن دختر ۱۴ ساله‌اش نشاند و سرش را برید و بعد از قتل فرزندش از خانه روستایی بیرون آمد و گفت: "من غیرتم را ثابت کردم" و به این نحو نام «رومینا» هم در کنار دیگر قربانیان قتل های ناموسی قرار گرفت.

قتل علیرضا فاضلی به دست برادر

هفته قبل خبر به قتل رسیدن جوان 20 ساله اهوازی به نام علیرضا فاضلی در فضای مجازی سر و صدای زیادی به پا کرد.

در حالی که شنیده ها حکایت از نوعی بیماری اختلال جنسی در مقتول داشت،انگیزه قتل علیرضا دفاع در حالی حیثیت خانوادگی مطرح شده است که این نوع بیماری نزد روانشناسان و حتی متخصصان معافیت پزشکی سربازی هم مورد تایید قرار گرفته است و علیرضا فاضلی دلیلی بر بی آبرو شدن خانواده وطایفه اش در خوزستان نبوده است و فقط شخصیت متفاوتی با آنان داشته است.

یکی از دوستان صمیمی علیرضا فاضلی در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار رکنا جزئیات این ماجرا را شرح می دهد.

برادران علیرضا فاضلی او را به قتلگاه کشاندند

دوست علیرضا فاضلی که ساکن کشور ترکیه است در این گفتگو به خبرنگار رکنا گفت:«حدود دو سال قبل در یک گروه تلگرامی با علیرضا دوست شدم و او در مورد مشکل اختلال جنسی خود با من درددل می کرد.علیرضا قصد مهاجرت داشت و وقتی متوجه شد به خاطر سرمایه کم خود نمی تواند به اروپا برود،چون می دانست من ترکیه هستم در مورد سفر به ترکیه هم با من مشورت می کرد.کارت معافیت از سربازی علیرضا آمده بود و قرار بود به زودی به ترکیه بیاید. تا اینکه خبر پیدا شدن جسد او را در نخلستان های برومی اهواز شنیدم.قرار بود به زودی علیرضا به ترکیه بیاید و برای همین وقتی این خبر را شنیدم خیلی شوکه شده بودم.با یکی از دوستان خیلی نزدیک علیرضا تماس گرفتم و او هم گفت علیرضا به قتل رسیده است.من قبلا با مادر علیرضا حرف زده بودم و از دوستش خواستم شماره تماسی از او به من بدهد و با او تماس گرفتم.مادر علیرضا به من گفت که علیرضا برای تعمیر موبایل خود به یک مغازه رفته بوده است.همان موقع برادرش او را صدا می زند و به بهانه اینکه پدرشان با او کار دارد،علیرضا را به نخلستان های برومی اهواز می برد.آنجا دو برادر علیرضا او را به قتل می رسانند.»

کشف جسد علیرضا فاضلی در نخلستان

دوست علیرضا در ادامه گفت:«مادر علیرضا گفت که برادران علیرضا بعد از به قتل رساندن او با مادرشان تماس گرفته و گفته بودند که علیرضا را به قتل رسانده و جای جسد را هم گفته بودند.»

علیرضا فاضلی با انگیزه حیثیتی به قتل رسید

دوست علیرضا با اشاره به اختلال جنسی علیرضا فاضلی به خبرنگار رکنا گفت:«برادران علیرضا بعد از اینکه متوجه شدند او اختلال جنسی دارد،اقدام به قتل او کرده بودند.بعد از اینکه از قتل علیرضا باخبر شدم،خانواده او چند بار با من تماس گرفتند و گفتند در مورد انگیزه حیثیتی قتل علیرضا صحبت نکنم.اما من در جریان کامل مشکل او بودم.خانواده علیرضا می گفتند برادران علیرضا او را به خاطر اختلافات مالی و حسادت به قتل رسانده اند.اما من این انگیزه را قبول ندارم چون وضع مالی پدر علیرضا بد نبود.علیرضا بارها جراحی های زیبایی روی صورتش انجام داده بود که همه آنها برای او هزینه زیادی داشت و همین نشانه این است که او مشکل مالی نداشت.»

زندگی چهار روزه پدر با جسد پسرش بعد از قتل

ساعت 5 عصر شنبه 25 اردیبهشت 1400 اهالی یک ساختمان 3 طبقه با حضور در کلانتری 110 شهدا اعلام کردند که چند روزی است که در ساختمان بوی تعفن شدیدی می آید و با توجه به مرموز بودن ماجرا از ماموران درخواست کمک کردند.

ماموران از اهالی ساختمان شنیدند که در طبقه سوم ساختمان پدر و پسر جوانی که اعتیاد به مواد مخدر دارند زندگی می کنند و چند روز قبل نیز صدای درگیری از طبقه سوم به گوش رسید اما بعد از آن دیگر صدای پدر و پسر جوان از خانه شان به گوش نرسید.

زندگی پدر با جسد پسر

بدین ترتیب با توجه به مرموز بودن ماجرا تیمی از ماموران کلانتری 110 شهدا همراه تیمی از آتش نشانان برای بررسی موضوع در به ساختمان 3 طبقه رفتند و بوی تعفن شدیدی در ساختمان پخش شده بود.

ماموران در ابتدا در خانه را به صدا آوردند اما کسی جوابگو نبود و در ادامه با هماهنگی مقام قضایی در خانه به کمک آتش نشانان باز شد و ماموران وقتی وارد خانه شدند با مرد 60 ساله ای روبرو شدند که روی صندلی نشسته بود.

خانه مرد 60 ساله بهم ریختگی زیادی بود و به طوریکه گویا یکسال زباله های داخل خانه بیرون نریخته شده بود و تیرکمان و آلات جنگی دست ساز از نوع تبر و چاقو وجود داشت.

مرد 60 ساله در پاسخ به سوال ماموران که از پسرت کجاست ادعا کرد پسرم در اتاقش خوابیده است که ماموران وقتی به اتاق رفتند پتو روی پسر جوان را کنار زدند که با جسد او که از ناحیه سینه هدف ضربات چاقو قرار گرفته بود روبرو شدند.

پیدا شدن جسد بعد از 4 روز

همین کافی بود تا ماموران ماجرای قتل پسر 28 ساله به بازپرس محمد جواد شفیعی از شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران مخابره شد و بازپرس ویژه قتل همراه تیمی از کارشناسان پزشکی قانونی و کارآگاهان اداره 10 برای تحقیق وارد عمل شدند.

تحقیقات پلیسی در صحنه جرم با توجه به بوی تعفن و جسد باد کرده پسر جوان اعلام کردند که 4 روز از مرگ پسر 28 ساله می گذرد و مقتول با ضربات جسم تیز به ناحیه سینه به قتل رسیده است.

در ادامه ماموران پی بردند که پدر خانواده مردی بازنشسته است که فروردین ماه 1400 بخاطر بیماری روحی و روانی مدتی در بیمارستان روانی بستری بوده است.

تجسس ها نشان از آن دارد که پدر این جوان عامل قتل فرزندش است اما در صحنه جرم پدر که در سکوت بود هیچ حرفی در خصوص چگونگی قتل فرزندش نزد و جالب اینکه فکر می کرد پسرش در حال استراحت است.

بنا بر این گزارش، بازپرس محمد جواد شفیعی از شعبه 5 دادسرای امور جنایی تهران دستور داد تا جسد پسر جوان برای بررسی علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شود و پدر خانواده که متهم اصلی قتل فرزندش است نیز در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی قرار گرفت تا در ادامه برای بررسی سلامت روانی در اختیار کارشناسان پزشکی قانونی قرار گیرد.

پسر کشی شبیه قتل بابک خرمدین

پدر به همه گفته بود که پسرش به دوبی مهاجرت کرده است اما ماجرا کمی عجیب و مرموز بود؛ چرا که هیچ‌کس از این سفر خبر نداشت تا اینکه بعد از گذشت ۹‌ ماه مشخص شد که پدر در اقدامی هولناک پسرش را کشته و در تمام این مدت داستان سرایی می‌کرده است.

صبح ۲۲ مرداد پارسال، مأموران جمع‌آوری پسماند شهرداری بخشی از جسد مردی را در سطل زباله‌ای حوالی خزانه کشف کردند. آنها موضوع را به پلیس خبر دادند و طولی نکشید که مأموران به همراه محمدجواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل در محل حادثه حاضر شدند. آنطور که مشخص بود جسد متعلق به یک مرد بود؛ مردی که حدود ۶ ساعت از مرگ وی می‌گذشت و قاتل یا قاتلان جسد وی را مثله کرده و بخشی از آن را درون سطل زباله رها کرده‌ بودند. در این شرایط با دستور قاضی جنایی، جست‌وجو برای پیدا کردن بقیه جسد ادامه یافت.

همزمان بخشی از جسد که نیم تنه مرد بود به پزشکی قانونی انتقال یافت تا شاید هویت مقتول شناسایی شود. در حالی‌ که تحقیقات ادامه داشت، چند ساعت بعد یعنی شامگاه همان روز به تیم تحقیق خبر رسید که نیم‌تنه دیگری در سطل زباله‌ای حوالی کهریزک توسط یک کارتن‌خواب پیدا شده است. تیم جنایی راهی محل شدند و احتمال دادند که دو نیم تنه مربوط به یک نفر باشد. اما با توجه به این که هنوز سر جسد پیدا نشده بود، قاضی جنایی دستور آزمایش دی‌ان‌ای صادر کرد تا مشخص شود دو نیم تنه متعلق به یک نفراست یا نه.

پرونده پیچیده

کارآگاهان برای کشف معمای این جنایت مرموز ابتدا باید هویت مقتول را شناسایی می‌کردند. به همین دلیل به بررسی پرونده افراد گمشده که بین ۲۰ تا ۴۰ سال سن داشتند پرداختند اما چون جسد بدون سر بود کار پلیس برای شناسایی وی از سوی خانواده‌هایی که فرزندانشان گم شده بودند دشوار بود. با این حال آزمایش دی ان‌ای از جسد انجام و پرونده افراد گمشده یکی پس از دیگری بررسی شد اما تحقیقات به بن بست رسید و معلوم شد گزارشی از ناپدید شدن فردی با مشخصات مقتول در اداره پلیس پایتخت ثبت نشده است.

۹‌ ماه بعد 

تیم جنایی همچنان با یک معمای پیچیده روبه‌رو بود تا این که چند روز قبل پسری جوان به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن برادرش خبر داد. وی گفت: مرداد ماه پارسال به‌ دلیل اعتیادم در کمپ بستری شدم و بعد از ترک و خروج از کمپ به خانه برگشتم. اما اثری از برادر ۳۴ ساله ام نبود. سراغش را از پدرم گرفتم و او گفت که به همراه دوستانش به دوبی مهاجرت کرده است. اوایل حرف پدرم را باور کردم که می‌گفت برادرم برای کار و زندگی به خارج از کشور رفته است چرا که او همیشه می‌گفت دلش می‌خواهد در خارج از کشور زندگی کند. اما مدتی بعد وقتی از پدرم خواستم شماره تماس او را به من بدهد جواب سر بالا داد.

وی ادامه داد: ماجرا کمی عجیب بود. چرا که در ادامه متوجه شدم هیچ‌کس جز پدرم از سفر برادرم خبر نداشته و از طرفی عجیب بود که برادرم نیز با ما تماس نمی‌گرفت. او همیشه با پدرم اختلاف و درگیری داشت و حالا احتمال می‌دهم که پدرم درباره سرنوشت برادرم دروغ می‌گوید. چندین‌ ماه است که از برادرم بی‌خبر هستیم و این ماجرا کمی مشکوک و عجیب است.

راز داستان‌سرایی عجیب

مشخصاتی که پسر جوان از هیکل و آثاری که روی بدن برادرش بود به پلیس داد با جسد مثله شده مطابقت داشت. در این شرایط بازپرس جنایی دستور بازرسی خانه پسر ناپدید شده و تحقیق از پدر ۸۰ ساله وی را صادر کرد. وقتی مأموران قدم در این خانه گذاشتند با آثار لکه‌های خون که مشخص بود برای چندین‌ ماه قبل بوده روبه‌رو شدند. از سوی دیگر در بررسی‌ها مشخص شد  آثار لکه‌های خون متعلق به پسر ناپدید شده است. پیرمرد اما مدعی شد پسرش قبل از سفر، مدام خون دماغ می‌شده است. او همچنان اصرار داشت که پسرش به خارج از کشور رفته است اما حرف‌های او عجیب و اسرارآمیز بود. در این شرایط مأموران به استعلام پرداختند و مشخص شد که پسر ناپدید شده هرگز از کشور خارج نشده و گفته‌های پدرش دروغ است. از سوی دیگر با انجام آزمایش‌های لازم مشخص شد که جسد مثله شده متعلق به پسر ناپدید شده است. این یعنی او ۹‌ ماه قبل به قتل رسیده و با توجه به شواهد موجود کسی جز پدرش راز جنایت را نمی‌دانست.

با دستور بازپرس جنایی پدر ۸۰ ساله بازداشت و سرانجام راز قتل پسرش را فاش کرد. او گفت: همسرم چند سال قبل فوت شد و من با پسرهایم زندگی می‌کردم. اما مدت‌ها بود که با پسرم اشکان دچار اختلاف شده بودم. او همیشه از من درخواست پول می‌کرد و بر سر این موضوع مدام درگیری داشتیم. او اصلا به من که پدرش بودم و سال‌ها برایش زحمت کشیده بودم اهمیتی نمی‌داد و هر بار که دعوایمان می‌شد به من بی‌احترامی می‌کرد. حتی مراعات سن مرا هم نمی‌کرد و همه اینها باعث شد که به‌شدت از دست او عصبانی شوم.

وی ادامه داد: اذیت‌های او به حدی بود که سرانجام تصمیم به قتل پسرم گرفتم. روز حادثه وقتی با او تنها بودم و طبق معمول دعوایمان شد با چاقو وی را به قتل رساندم. بعد از قتل می‌خواستم جسد را از خانه بیرون ببرم اما سنگین بود و زورم نرسید. از طرف دیگر می‌ترسیدم هر لحظه بچه هایم برسند و از راز جنایت مطلع شوند. به همین تصمیم گرفتم جسد پسرم را مثله کنم تا حمل آن برایم راحت‌تر باشد. قطعات جسد را داخل نایلون گذاشتم و با ماشین از خانه خارج شدم. بخشی از آن را در سطل زباله و سر او را داخل رودخانه‌ای در اطراف تهران انداختم. بعد هم به بچه‌هایم به دروغ گفتم که اشکان برای زندگی و کار به خارج از کشور رفته است اما یکی از بچه‌هایم مدام سراغ برادرش را می‌گرفت و چون به موضوع مشکوک شده بود به اداره پلیس رفت و من لو رفتم.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

 

وبگردی