مسعود 10 سال گذشته در جاده مه آلود گم شد / دوستش پنهان کاری می کند؟

پسر جوان همراه دوستش به سفر شمال رفت اما دیگر خبری از او نشد.

به گزارش گروه حوادث رکنا، رسیدگی به پرونده جوانی که 10 سال قبل پس از مسافرت با دوستش دیگر به خانه برنگشت در حالی ادامه دارد که دوستش قرار بود به اتهام قتل وی محاکمه شود اما در دادگاه حاضر نشد.

10 سال چشم انتظاری پدر برای پسر ناپدید شده

حدود 10 سال قبل مردی سالخورده با مراجعه به پلیس مدعی شد پسرش پس از رفتن به شمال کشور دیگر برنگشته است. او در تشریح ماجرا گفت: پسرم مسعود به همراه دوستش سیامک به شمال رفتند و دیگر خبری از او ندارم این در حالی است که چند وقت بعد سیامک به در خانه ما آمد و سراغ پسرم را گرفت و پسر کوچکم که او را دیده بود گفته سیامک کاپشن مسعود را پوشیده بود و سوار بر خودروی پسرم بوده و حالا هم من به او مشکوک هستم و فکر می‌کنم سیامک پس از کشتن مسعود اموالش را سرقت کرده و به تهران آمده است.

پس‌ از این شکایت، سیامک ۳۰ ساله که ۲ سابقه سرقت از خانه را نیز در پرونده‌اش داشت، بازداشت شد و به مأموران گفت: من و مسعود به شمال رفتیم بعد از چند روز هم به تهران آمدیم و او خودرواش را به من داد و رفت و پس از آن هم هیچ خبری از او ندارم.

8 سال پس از این شکایت با پیگیری پدر مسعود پرونده در شعبه 4 دادگاه کیفری یک استان تهران تحت رسیدگی قرار گرفت و سیامک محاکمه شد. در ابتدای جلسه دادگاه پدر مسعود به جایگاه رفت و گفت: سیامک در تمام این سال‌ها با پنهان کاری و دروغ ما را عذاب داده و نمی‌گوید با پسرم چه کرده است به همین خاطر او را نمی‌بخشم و برایش درخواست قصاص دارم. در ادامه متهم به جایگاه رفت.

سرقت در سفر شمال

در این لحظه قاضی از متهم پرسید: چرا تلفن همراه مسعود دست تو بوده است؟

متهم پاسخ داد: چون شارژ تلفن همراهش تمام شده بود و به‌ همین خاطر سیم کارتش را ‌در گوشی من انداخت و گوشی خودش را به من داد. بعد در راه برگشت به تهران پرایدی را دید که قفل نداشت. او پشت فرمان نشست و براحتی آن را روشن کرد و با همان خودرو به‌ سمت تهران حرکت کرد و پراید مشکی را که قبلاً دزدیده بود به من داد. ما پس از مصرف شیشه به سمت تهران حرکت کردیم اما چون جاده مه آلود بود من ماشین او را گم کردم و دیگر او را ندیدم.

من نمی‌دانم چه بلایی سر او آمده است. شاید مسعود زنده است و پدرش قصد اخاذی از من را دارد. چون قبلاً در ازای رضایت 400 میلیون پول از من خواسته بود. اینکه او به من فشار می‌آورد و من را مدام به دادگاه می‌کشد برای این است که وادارم کند پولی که خواسته به او بدهم.

درحالی‌که من چنین پولی ندارم و از سرنوشت پسرش هم بی‌خبرم. بعد از اظهارات متهم دادگاه رأی بر برائت او داد اما پدر مسعود به رأی صادره اعتراض کرد و مدعی شد که متهم باید قصاص شود. تا اینکه حکم در دیوان عالی کشور نقض و اعتراض شاکی پذیرفته شد و پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه 10 فرستاده شد. قرار بود یکبار دیگر این پرونده مورد رسیدگی قرار گیرد که به‌دلیل عدم حضور متهم رسیدگی به این پرونده به تعویق افتاد و بار دیگر برای متهم احضاریه صادر شد که در صورت عدم حضور او در دادگاه حکم بازداشتش صادر خواهد شد.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.