نرگس شوهرش را در شب تولدش تنها گذاشت! / آوارگی بعد از فرار!

نرگس به یاد آن شب زمستانی افتاد که از همسرش قهر کرده و خانه را ترک کرده بود. می‌دانست اشتباه کرده است با این حال روی بازگشتن نداشت. تردید داشت همان دعواهای همیشگی، مشاجره‌های لفظی و بگو مگوهایی که گاهی تا آخر شب ادامه داشت باز هم تکرار خواهند شد یا نه؟ این فکرها لحظه‌ای سعید را رها نمی‌کرد. یقین داشت در انتخاب راه اشتباه کرده است. نگران دخترکوچولویش بود، وقتی به عکس او نگاهی می‌کرد اشک در چشمانش حلقه می‌زد. دو سال بود که از همسر و دخترش بی‌خبر بود. سعید به خاطر نداشتن امکانات مالی و توقعات زیاد همسرش به زندگی پایانی مبهم داده بود. او عاشقانه همسرش را دوست داشت و هرگز نمی‌خواست مهر طلاق بر شناسنامه‌شان رقم بخورد. نرگس زن پرتوقعی بود اگرچه او این مساله را اوایل ازدواج پنهان کرده بود ولی چشم و هم چشمی‌هایش باعث می‌شد زندگی را به کام سعید تلخ کند؛ خواسته‌هایی که با حقوق ماهیانه حمید اصلا جور درنمی‌آمد.

به گزارش رکنا، در حل موانع و مشکلات زندگی ناتوان شده بود و راه دیگری به ذهنش نمی‌رسید. بدون اینکه از کسی کمک بگیرد و مشورت کند شب تولد سعید بود که  ترک خانه را ترجیح داد...

فرار از خانه شوهر چرا؟!

فراز و نشیب‌های زندگی چیزی نیست که بتوان از آنها فرار کرد. باید با پستی و بلندی‌ها رو به رو شد و برای زندگی کردن جنگید. جامعه‌شناسان معتقدند هیچ فردی را در جهان اجتماعی نمی‌توان پیدا کرد که دچار مشکل نشود و برایش مانعی ایجاد نشود، کسی نیست که با فراز و فرود همراه نشده و طعم مشکل را نچشیده باشد.

دکتر اصغر مهاجری،‌ جامعه‌شناس و استاد دانشگاه درباره نحوه برخورد با موانع و مشکلات می‌گوید: تفاوت انسان‌ها در مساله داشتن نیست بلکه تفاوت انسان‌ها در برخورد با مساله است. برخی افراد هنگام روبه‌رو شدن با مساله عاقلانه، مدبرانه و با حوصله برخورد می‌کنند و آن را حل‌و‌فصل می‌کنند و برخی دیگر صورت مساله را پاک می‌کنند و عده‌ای نیز نه تنها مساله را حل نمی‌کنند و صورت مساله را پاک نمی‌کنند بلکه سعی می‌کنند برخورد قهری داشته باشند. این انتخاب‌ها از فردی به فرد دیگر فرق می‌کند. روانشناسان تحت هیچ شرایطی صورت مساله را پاک نکرده یا توصیه می‌کنند با مشکل قهر نکنید بلکه بگردید تا یک راهکاری پیدا کنید اما جامعه‌شناسان می‌گویند؛ اگر فردی مشکلی پیدا کرد و با یک مساله اجتماعی یا خانوادگی روبه‌رو شد و به عبارتی در زندگی‌اش با مانعی برخورد کرد باید به مشکلات به عنوان چالش نگاه کند و روندهای شکل‌گیری چالش را شناسایی و چالش را به فرصت تبدیل کند. اگر برعکس این اتفاق بیفتد یعنی فرد روندهای شکل‌گیری چالش را پیدا نکند و برای آن تدبیر نکند، چالش به تهدید تبدیل می‌شود. بنابراین تفاوت انسان‌ها در این مرحله مشخص می‌شود. انسان‌ها در داشتن مشکل با هم تفاوتی ندارند. انسان به خاطر داشتن چالش انسان است و تفاوت آنها در برخورد با مشکل است.

حال سوال مهم این است که چرا انسان‌ها با هم تفاوت دارند؟ چرا برخی مساله را حل می‌کنند، برخی چالش را تبدیل به فرصت و برخی تبدیل به تهدید و برخی از مساله فرار می‌کنند؟ چرا برخی هنگام روبه‌رو شدن با مشکلات قهر می‌کنند و برخی دیگر صورت مساله را پاک می‌کنند؟

پاسخ همه این سوالات به مهارت‌های افراد بستگی دارد. چنانچه فردی مهارت‌ها را به درستی آموزش ببیند و خوب تربیت و جامعه‌پذیر شود در برخورد با مشکلات گزینه‌ بهتری را انتخاب می‌کند.

این استاد دانشگاه در ادامه افزود: پدر یا مادری که در برخورد با موانع و مشکلات قهر و از مشکلات فرار می‌کنند، افرادی هستند که مهارت‌های زندگی در آنها ضعیف است و تکنیک‌های برخورد صحیح با مشکلات را نمی‌دانند و یا آموزش ندیده‌اند به همین خاطر رویکردشان نسبت به مساله فرار، قهر، تهدید و ترک منزل است. لازم است این گونه افراد مهارت‌های لازم را آموزش ببینند.

البته آموزش مهارت‌ها آسان به نظر نمی‌رسد بلکه کاری اساسی بوده و فرآیندی است که متناسب با هر فردی متفاوت است. آموزش این مهارت‌ها در برخورد با مشکلات از فردی با تحصیلات بالا نسبت به فردی با تحصیلات پایین فرق می‌کند. لذا آموزش مهارت‌ها از شخصی به شخص دیگر متفاوت می‌شود. معمولا در کشور ما تا زمانی که مساله‌ای برای فرد به وجود نیاید به درک وضعیت و آموزش مهارت‌های حل مساله توجه نمی‌شود و افراد نیازی به آموزش احساس نمی‌کنند.

البته ناگفته نماند که شرایط و بستر آموزش دادن نیز وجود ندارد. متاسفانه آموزش‌دهندگان درباره این مسائل پژوهش نکردند و نمی‌دانند چه مهارت‌هایی را باید آموزش بدهند. به عنوان مثال رسانه‌های دیداری و شنیداری باید به جای ساختن سریال‌های بی‌محتوا به آموزش مهارت‌های زندگی بپردازند.

دکتر مهاجری انگیزه افرادی را که به خاطر مشکلات خانه را ترک می‌کنند، نجات از مساله عنوان کرد و گفت: این افراد مهارت مقابله با مشکل را ندارند و فرار می‌کنند تا از مساله نجات پیدا کنند چون فکر نمی‌کنند راهکار دیگری هم وجود دارد. ممکن است راهکارهای دیگری هم وجود داشته باشد ولی این افراد تنها با یکی از این راهکارها آشنایی دارند و آن فرار است. در واقع انگیزه خاصی برای فرار و ترک خانه وجود ندارد بلکه ترک خانه را تنها راهکار می‌دانند.

در برخی مواقع افراد تکنیک‌ و مهارت برخورد با حل مساله را می‌دانند اما ساختار خانواده این اجازه را به آنها نمی‌دهد تا بتوانند با مشارکت مسائل را حل‌و فصل کنند. نوع ساختار خانواده در حل مساله موثر است. اگر ساختار خانواده دموکراتیک و مشارکت در خانواده بیشتر باشد افراد از مشکلات فرار نمی‌کنند و مساله را با همفکری در داخل خانه حل می‌کنند اما اگر در فضای خانواده آزادی و مشارکت وجود نداشته باشد فرد احساس خستگی، اختناق و فشار می‌کند و برای حل مساله راهکاری جز فرار را انتخاب نمی‌کند.

این جامعه‌شناس در پایان به فضای عمومی جامعه در برخورد با حل مشکلات و موانع اشاره کرد و گفت: نکته بعدی در برخورد با حل مساله فضای عمومی جامعه است؛ اگر رسانه‌ها و عوامل آموزشی، عوامل اجتماعی‌کننده روانی جامعه و فضای عمومی جامعه را چنان مهیا کنند که در آن حل مساله به روش گفت‌وگو جا بیفتد و تبدیل به هنجار شود،‌ افراد از این هنجارهای عمومی استفاده می‌کنند.

متاسفانه در فرهنگ عمومی جامعه و هنجار عمومی جامعه گفت‌وگو و مشارکت راه حل مساله نیست و افراد به روش قهری و پنهانی مساله را حل می‌کنند. بنابراین باید فضای عمومی جامعه و فرهنگ عمومی آن و سبک زندگی را به طرفی هدایت کرد که همیشه احساس کنیم مساله را باید به روش گفت‌وگو و مشارکت حل کرد نه اینکه از مسائل فرار کنیم یا بخواهیم صورت مساله را پاک کنیم.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

وبگردی