قاتل شیطان صفت ابوالفضل 11 ساله فقط از مادر رضایت گرفت ! / پدر اصرار به اعدام دارد+ عکس
حوادث رکنا: مرد جوان که پسر11ساله همسایه را به بهانه نشان دادن کبوتر به پشت بام خانه اش کشانده و وی را به طرز فجیعی کشته بود در حالی رضایت مادر مقتول را گرفت که پدر ابوالفضل اصرار به قصاص دارد.
قتل با 89ضربه چاقو
به گزارش رکنا، علی 25 ساله هفدهم شهریور ماه سال 96 به بهانه نشان دادن کبوتر ابوالفضل 11ساله را به پشت بام خانه پدری اش در حوالی خیابان رباط کریم در جنوب تهران کشاند و وی را با 89 ضربه چاقو کشت.وی که با همدستی برادرش جنازه پتوپیچ را به 60 کیلومتری جاده قم برده و آنجا رها کرده بود بعد از ناپدید شدن ابوالفضل به عنوان مظنون بازداشت شد. زخم های تازه روی دست این مظنون شک پلیس را دو چندان کرد و وی چهار روزی بعد از دستگیری لب به اعتراف گشود.
علی گفت: چون سالها پیش وقتی هم سن و سال ابوالفضل بودم در پارک رازی مورد آزار قرار گرفتم و زندگی ام تباه شد،تصمیم گرفتم ابوالفضل را بکشم تا سرنوشت تلخی مانند من نداشته باشد.او فرزند طلاق بود و ساعتهای زیادی را در کوچه و خیابان می گذارند. می دانستم اگر کشته نشود آینده ای ماننده من دارد.
در حالی که سلامت روانی این متهم از سوی کمیسیون پزشکی قانونی تایید شده بود وی در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده پدر و مادر ابوالفضل در جایگاه ویژه ایستادند و رای قاتل پسرشان حکم قصاص در ملاعام را مطرح کردند.
سپس علی روبه روی قضات ایستاد و اتهام قتل عمدی را گردن گرفت. وی در تشریح جزییات ماجرا گفت: من سالها پیش در پارک مورد تجاوز قرار گرفتم. این ماجرا تاثیر بدی در روحیه ام گذاشت و وقتی به سن نوجوانی رسیدم اوضاع روحی ام بدتر شد. من حتی در این سالها دوبار دست به خودکشی زدم. یکبار قرص برنج خوردم که مرا به بیمارستان لقمان منتقل کردند و نجات پیدا کردم. یکبار هم با چاقو خودزنی کردم. من از این زندگی خسته بودم و می خواستم خودم را بکشم.
وی که لکنت زبان دارد و گاهی اوقات به سختی صحبت می کند ادامه داد: ابوالفضل را قبلا فقط یکبار با پدرش در کوچه مان دیده بودم. آن روز حال روحی ام بهم ریخته بود. مادر و برادرم در خانه نبودند که به بهانه نشان دادن کبوترهای برادرم ،پسربچه را به پشت بام بردم. ولی یکباره دچار جنون شدم و با چاقو به جانش افتادم. حالم آنقدر بد بود که هنگام وارد کردن ضربه ها چند ضربه هم به دست خودم زدم.
وی گفت: بعد از قتل بود که برادرم به خانه برگشت. ماجرا را به او گفتم و او از من خواست تا خودم را به پلیس معرفی کنم. اما قبول نکردم. من جنازه خونین را لای پتو پیچیدم .سپس جنازه را داخل چمدان گذاشتیم و با یک ماشین کرایه ای به جاده قم بردیم.ما وقتی به خانه برگشتیم ماجرای گم شدن پسر همسایه در محل پیچیده شده بود و همه اهالی محل دنبال او می گشتند.
کمک به قاتل
سپس برادر علی که با قرار وثیقه آزاد بود به اتهام اختفای ادله جرم و کمک در از بین بردن جسد از خود دفاع کرد.
وی گفت: من و مادرم از کمپ ترک اعتیاد به خانه برگشته بودیم که علی مرا صدا زد و ماجرا را برایم گفت. من شوکه شده بودم. از او خواستم تا خودش را به پلیس معرفی کند.اما قبول نکرد. به همین خاطر ناچار شدم در حمل جنازه به او کمک کنم. من در شرایط بدی گرفتار شده بودم و نمی دانستم چکار می کنم.فقط می خواستم هر طور شده از شرایط بدی که در آن گرفتار بودم رها شوم. من هنوز نمی دانم چرا برادرم دست به چنین جنایتی زده است.
سپس مادر ابوالفضل درباره جدایی از همسرش به قضات گفت: من و همسرم 10 سال قبل وقتی که ابوالفضل یکساله بود از هم جدا شدیم. ابوالفضل و پدرش با هم زندگی می کردند و من ماهی یکبار پسرم را ملاقات می کردم. من و پدرش هر کدام بارها به ابوالفضل گفته بودیم نباید به بهانه دیدن پرنده یا سایر حیوانات به خانه افراد غریبه برود و یا حتی با آنها صحبت کند.نمیدانم متهم با چه ترفندی پسرم را به قتگاه کشاند.
صدور حکم قصاص
در حالی که وکیل متهم ادعای جنون وی را مطرح کرده بود او به کمیسیون 7 نفره پزشکی قانونی معرفی اما وقتی کارشناسان سلامت روان وی را هنگام ارتکاب جرم تایید کردند وی به قصاص در ملاعام محکوم شد.
این حکم در دیوان عالی کشور تایید شده بود که علی توانست رضایت مادر مقتول را بگیرد اما پدر رضایت نداد.
دادگاه آخر
وی در دادگاه آخر در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد وگفت: باور کنید نمی دانم چرا پسر همسایه را کشتم. من در یک لحظه به یاد خاطرات تلخ کودکی ام افتادم و برای خلاص شدن ابوالفضل از آینده نامعلوم او را کشتم.
این متهم گفت: من پشیمان هستم و تقاضای بخشش دارم.
ارسال نظر