پرده بکارت/ ناگفته های 4 عروس که در شب حجله عشق شان رنگ خیانت گرفت

به گزارش رکنا، جشن‌های ازدواج در همه جای جهان محبوبیت دارند. این مراسم شاد اما می‌توانند برای زنان در برخی نقاط دنیا به خاطره‌ای ناراحت کننده تبدیل شوند که هرگز از ذهن‌شان پاک نخواهد شد.

در بسیاری از کشورهای عرب و مسلمان زنان در زمان ازدواج باید باکره باشند.

بخش عربی بی‌بی‌سی با زنانی از پس‌زمینه‌های اجتماعی گوناگون در رابطه با تاثیر شب عروسی آن‌ها بر زندگی زناشویی‌شان صحبت کرده و از آن‌ها پرسیده نداشتن اطلاعات کافی درباره رابطه جنسی چطور ازدواج آن‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده است.

این چند زن که در سنین مختلف هستند، از مراسم ازدواج خود می‌گویند، از شبی که زندگی‌شان را دگرگون کرده است.

سمیه مدت‌ها با خانواده خود در جنگ بود، چون اجازه نمی‌دادند با ابراهیم ازدواج کند. سمیه عمیقا عاشق ابراهیم بود و او را همسری ایده‌آل برای هر دختری می‌دانست.

اما او حتی روحش هم خبر نداشت که وقتی رویایش به واقعیت تبدیل شود با شوک عظیمی روبرو خواهد شد.

درست در شب اول ازدواج، شک ابراهیم نسبت به "بکارت" سمیه باعث از بین رفتن عشق میان آن‌ها شد.

چیزی تا فارغ‌التحصیل شدن سمیه ۲۳ ساله از دانشگاه دمشق در رشته ادبیات عربی نمانده بود. اما همه فکر و ذکر او درگیر ابراهیم بود. مردی که قول داده بود نگذارد مانعی سر راه ادامه تحصیل و مدرک گرفتن او قرار بگیرد.

خانواده سمیه که می‌دیدند نه درس دخترشان هنوز تمام شده و نه ابراهیم خانه‌ای برای خود دارد با ازدواج آن‌ها مخالف بودند. سمیه اما پایش را در یک کفش کرده بود.

سمیه به امید عشق و حمایت ابراهیم با او ازدواج کرد. او حتی گفت با کمال میل با مادر ابراهیم که به اندازه مادر خودش برای او احترام قائل بود در یک خانه زندگی خواهد کرد و با این کار با کل خانواده‌اش درافتاد.

اما سمیه در شب عروسی خود با شوکی بزرگ روبرو شد: همسرش مشتاقانه و بدون این که فرصت نفس کشیدن به او بدهد، به سرعت به پرده بکارت او نفوذ کرد با این ادعا که عشقش نسبت به او این اشتیاق را توجیه می‌کند.

سمیه می‌گوید:‌" من هم با او همکاری کردم و با این که رمق نداشتم تسلیم او شدم."

_109238274_921460a3-aa4a-4950-8d16-65a799aa2e59

انگار عشقمان ناگهان از بین رفت

اما گویی همه عشق و عاشقی ناگهان از بین رفت. سمیه توضیح داد به محض این که ابراهیم گفته "هیچ لکه خونی در کار نیست" و رنگ و حالت چهره‌اش تغییر کرده، مطمئن شده به بکارت او شک کرده است.

بیشتر زنان موقع پاره شدن پرده بکارتشان به اندازه‌های مختلف خونریزی می‌کنند اما پزشکان و متخصصان می‌گویند خونریزی لزوما در همه آن‌ها اتفاق نمی‌افتد.

پرده بکارت انواع و اقسام مختلف دارد:‌ بعضی از آن‌ها فقط با جراحی باز می‌شوند، برخی دیگر به حدی ظریف هستند که بدون خونریزی پاره می‌شوند. بعضی دخترها به طور کل بدون پرده بکارت به دنیا می‌آیند. بعضی‌ها هم در دوران کودکی به طور اتفاقی و به دنبال یک ضربه بکارت خود را از دست می‌دهند.

سمیه واکنش همسرش را این طور توصیف کرد:‌ " نگاه‌‌های خیره او مثل هزاران خنجری بود که به سینه‌ام فرو کرده باشند. بدون این که متوجه شود من را کشت."

برنامه تلویزیونی که تابوی سکس را در پاکستان به چالش می‌کشد

او ادامه داد: "حتی سعی نکرد با من حرف بزند. حس می‌کردم نادیده گرفته می‌شوم. مثل مظنونی بودم که در انتظار دادگاهش است. قبل از ازدواج ما در مورد مسائل زیادی با هم حرف زده بودیم. حتی در مورد شب عروسی‌مان که قرار بود بهترین شب زندگی‌مان باشد. "

" فکر می‌کردیم خیلی چیزها در مورد همدیگر می‌دانیم اما وقتی هیچ علامتی از باکر‌گی پدیدار نشد همه چیز باد هوا شد. "

_109238272_ae08a614-85e7-4a25-9657-a90cdfd4bcb3

ملافه‌های خونی اتاق حجله

چنین اتفاقاتی در جامعه‌ای که سمیه در آن زندگی می‌کند رایج است اما او فکر نمی‌کرد خودش هم چنین چیزی را تجربه کند. او تصور می‌کرد مردان جوان دیدگاه متفاوتی نسبت به نسل پدربزرگان خود دارند،‌ به خصوص نامزد خودش که آدم روشنفکری بود و تحصیلات دانشگاهی هم داشت.

اما وقتی دو روز بعد از ازدواجشان ابراهیم پیشنهاد داد برای تایید بکارتش پیش دکتر بروند سمیه، مات و مبهوت ماند. آزمایش بکارت دختران، سنتی است با پیشینه‌ای طولانی اما دلیل این کار و روش انجام آن در جوامع مختلف فرق دارد.

در خانواده‌های محافظه‌کارتر، جشن گرفتن برای بکارت دختران در شب عروسی کاری غیر معمول نیست. آن‌ها این کار را با سر و صدای قابل ملاحظه‌ای هم انجام می‌دهند مثلا این که ملافه‌ خونی را به خانواده‌های عروس و داماد نشان می‌دهند و حتی گاهی اوقات برای نشان دادن اهمیت "تایید باکر‌گی" مراسم خاصی هم برگزار می‌کنند.

اما برای دستیابی به چنین تاییدی راه‌های مختلفی وجود دارد. دوختن پرده بکارت از نقطه نظر جراحی کار نسبتا آسانی است و علاوه بر آن پرده‌های بکارت مصنوعی ساخت چین هم وجود دارند که ظاهرشان شبیه به پرده بکارت دست نخورده است و وقتی به آن‌ها فشاری وارد می‌شود مایعی قرمز رنگ شبیه به خون آزاد می‌کنند.

_109238275_06168e9a-9d83-41dd-af93-e0ab95d7451f

موقع سکس حس می‌کردم پست و فریبکارم

روز بعد در مطب متخصص زنان، سمیه متوجه شد پرده بکارت ضخیمی دارد که فقط موقع زایمان طبیعی پاره خواهد شد.

همسر سمیه نفس راحتی کشید و لبخند روی صورتش نقش بست. اما خیلی دیر شده بود. سمیه تصمیمش را گرفته بود و می‌خواست هر چه زودتر از ابراهیم جدا شود.

سمیه در پاسخ به این سوال که چرا کمی طول کشیده تا درخواست طلاق بدهد، می‌گوید:‌" همسرم برایم مثل یک غریبه شده بود. نگران بودم مثل طوطی آن چیزی که مردم ممکن بود در مورد بکارتم بگویند را تکرار کند. نمی‌توانستم پیش‌بینی کنم بعد از آن چه خواهد کرد. انتظار هر کاری را از او داشتم. دیگر نسبت به امنیتم در کنار کسی که در چند لحظه یک رابطه چند ساله را تباه کرد، مطمئن نبودم. "

بعد از مکثی کوتاه ادامه می‌دهد: " واقعیت این است که نمی‌توانم بگویم بعد از آن شب چه حالی داشتم و حسم نسبت به او چگونه بود. اما بعد از این که او تمامی وجود من را به یک تکه پوسته بی ارزش تقلیل داد، دیگر نمی‌توانستم زندگی در کنارش را تحمل کنم. بالاخره من یک انسان هستم نه یک تکه بافت سلولی. "

سلامت روانی سمیه از آن زمان رو به وخامت گذاشت؛ نه دلش می‌خواست کسی به دیدنش بیاید و نه دوست داشت بیرون برود. حس می‌کرد دارد همان نقش جنسیتی سنتی را بازی می‌کند، این که زن بدون تایید همسر خود عاجز و ناتوان است.

طی سه ماه بعد سمیه علیرغم میل خود چند بار با همسرش رابطه جنسی داشت. او گفت:‌ "وقتی رابطه زناشوئی شروع می شد انزجار تمام وجودم را می‌گرفت. او را نمی‌خواستم و هیچ حسی نداشتم چون شعله احساسم آن شب خاموش شده بود. فقط صبر می‌کردم تنهایم بگذارد. موقع سکس حس می‌کردم پست و فریبکارم چون برایم بیشتر جنبه انجام وظیفه را داشت تا عملی عاشقانه."

_109238039_3f6a9d71-a990-4c62-b160-8593f647eaee

مشاوره برای شب ازدواج

سمیه تنها نمونه از این دست در جامعه‌اش نیست. عده زیادی مثل او خودشان را پشت درهای بسته پنهان کرده‌اند تا از قضاوت و تحقیر جامعه در امان باشند.

اما نبود فضای باز در این گونه جوامع برای این که چنین مساله‌ای با صراحت به بحث گذاشته شود بعدها به بچه‌ها و خانواده‌ها ضربه خواهد زد.

امل حمید، روانشناس از وضعیت روانی زنان در شب عروسی‌شان حرف می‌زند. او از طریق مشاوره با زوج‌های در شرف ازدواج به آن‌ها کمک می‌کند جلوی مشکلات پیش‌بینی نشده را بگیرند:‌ "در جامعه ما به دلیل قضاوت‌های نادرست، مردم علاقه چندانی به گرفتن مشاوره روانشناسی ندارند. "

امل حمید معتقد است شرکت در جلسات مشاوره پیش از ازدواج می‌تواند شروع یک زندگی زناشویی شاد را تضمین کند، سفری که پایه‌ آن گفت و گو و درک متقابل است.

"زوج‌ها باید مشاور روانشناسی بگیرند تا اطلاعات مفید و مرتبط کسب کنند و هر سوالی که دارند -هر چقدر هم که خصوصی باشد- بپرسند؛ از رابطه جنسی گرفته تا انواع پرده بکارت و این که چطور می‌توان تضمین کرد نفوذ به پرده بکارت زخم‌های طولانی مدت در زنان جای نگذارد و آن‌ها به جای درد کشیدن از شب عروسی‌شان لذت ببرند. "

امل حمید در ادامه می‌گوید:‌ " متاسفانه بسیاری از مردم فکر می‌کنند خیلی چیزها در مورد وضعیت روانی زنانی که تازه ازدواج کرده‌اند، می‌دانند اما تجربیات زیادی ثابت کرده که کاملا عکس این موضوع صحت دارد. مسائلی از این دست در بسیاری موارد نادیده گرفته می‌شوند، مشکلاتی که به مرور بزرگ‌تر می‌شوند و در بلند مدت شکل پیچیده‌تری به خود می‌گیرند."

_109238033_63d72f47-2f52-47f3-a657-5950f92b4443

اثبات پاکدامنی عروس خانم ها

بی بی سی از ۲۰ مرد سوال کرده اگر در اولین رابطه جنسی خود نشانه‌ای از بکارت نبینند، واکنش شان چه خواهد بود. این گروه شامل مردان ۲۰ تا ۴۵ ساله می‌شد که عده‌ای از آن‌ها متاهل و برخی هم مجرد بودند و در میانشان استاد دانشگاه، پزشک، معلم و افرادی که معتقد بودند نسبت به این موضوع "ذهنی باز" دارند، به چشم می‌خورد.

اما پاسخ آن‌ها چه بود؟ بیشتر جواب‌ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم منفی بود.

برای اکثریت شرکت کننده‌ها لکه‌های خون مترادف بود با پاکدامنی و اثبات باکر‌گی عروس، مساله‌ای که به اعتقاد آن‌ها سنگ بنای یک زندگی زناشویی شاد بر پایه اعتماد و درک متقابل به حساب می‌آید.

_109238031_300591a2-5231-4009-8f8e-d510b8eec110

عشق و احساس از دست رفته

چند ماه بعد سمیه به همسرش گفت می‌خواهد به این ازدواج پایان دهد. او تاکید کرد به هیچ وجه تصمیمش را تغییر نخواهد داد چون از زندگی در کنار او هراس دارد و بعد از اتفاقی که در آن شب سرنوشت‌ساز اول افتاد دیگر هیچ احساسی نسبت به او ندارد.

سمیه علاوه بر این به شوهرش گفت چطور با بدگمانی "سنگدلانه" خود او را تحقیر کرده است. او می‌گوید: " شوکه شده بود چون فکر می‌کرد به عنوان یک مرد حق این را دارد که روابط جنسی قبلی همسر خود را زیر سوال ببرد. گفت تا وقتی زنده هستم طلاقم نخواهد داد و به من هشدار داد به رفتار عصیانگرانه خودم بیشتر فکر کنم چون برایم پشیمانی و افسوس به همراه خواهد داشت. "

سمیه می‌گوید: "شوهر من هم یکی از این مردان بود، جلوی رفقای خود با خنده در مورد روابط جنسی گذشته‌اش حرف می‌زد اما اگر من یک شوخی کوچک می‌کردم به شدت عصبانی می‌شد. "

سمیه ژوئن گذشته بعد از این که خانواده‌اش دلیل او برای طلاق را "بی اهمیت و پیش پا افتاده" خواندند و از حمایتش سرباز زدند، سوریه را به مقصد اروپا ترک کرد.

جمانه - ۴۵ ساله

جمانه تا سال ۲۰۱۶ که به بروکسل،‌ پایتخت بلژیک مهاجرت کند، بیشتر عمرش را در محله ال باب شهر حلب در سوریه گذرانده بود.

او به بی بی سی گفت ۲۰ سال طول کشید تا از شوهرش طلاق بگیرد: " ۱۹ ساله بودم که پدرم تصمیم گرفت بر خلاف خواسته‌ام با پسر عمویم ازدواج کنم. من او را نمی‌خواستم. عاشق درس خواندن بودم اما آن‌ها مجبورم کردند باور کنم او شوهری مناسب برای من است و به تدریج به او عادت خواهم کرد. می‌گفتند، عشق بعدا بوجود می‌آید. "

در بسیاری از خانواده‌های محافظه‌کار در مناطق روستایی این رسم است که نزدیکان مسن‌تر عروس و داماد از هر دو جنس، در خانه آن‌ها بمانند تا بکارت عروس بررسی و تایید شود.

جمانه شب عروسی خود را به وضوح و با دردی ملموس به یاد می‌آورد، گویی همه چیز همین الان اتفاق افتاده است.

او می‌گوید: "او در را بست و گفت باید عجله کنیم چون بزرگ‌ترهای فامیل منتظر تایید هستند. خیلی بد بود. همسرم هیچ چیز نگفت و می‌خواست بدون این که زحمت حرف زدن با من حتی برای چند لحظه را بکشد، کارش را تمام کند. این در حالی بود که من از ترس و انزجار به خودم می‌لرزیدم. با وجود درد جسمانی و رنج روحی من، تنها دغدغه او چند لکه خون بود. "

شرمسار

" آن شب وقتی خونی از من نیامد همسرم با فریاد خونی در کار نیست!  سکوت شب را شکست. او حرف‌های زشت دیگری هم زد که من توانایی به زبان آوردن‌شان را ندارم. چشمانش مثل تکه‌های ذغالی بود که هر لحظه من را می‌سوزاندند. "

جمانه نزدیک به یک ساعت در ترس و شوک باقی ماند. مات و مبهوت مانده بود و نمی‌توانست یک کلمه هم به زبان بیاورد. آن‌ها نتوانستند تا صبح صبر کنند و همان شب او را پیش متخصص زنان بردند تا تایید کند باکره است .

او می‌گوید: " یادم می‌آید دکتر به من دلداری می‌داد و شوهرم را به خاطر کارش سرزنش می‌کرد، انگار که پدرم است. "

جمانه مجبور شد با شوهری که در ملاعام تحقیرش کرده بود زندگی کند چون خانواده و هیچ یک اطرافیان نه آن شب و نه در طول ۲۰ سال زندگی زناشویی‌اش هرگز از خواست او برای جدایی حمایت نکردند.

بعد از نزدیک به ۲۰ سال زندگی و به دنیا آوردن ۴ فرزند، جمانه هنوز هم توهین و تحقیر آن شب را فراموش نکرده است.

او به محض رسیدن به بروکسل به همراه فرزندان خود به ازدواجش پایان داد تا از شوهر سابق و همین‌طور جامعه‌ای که حمایت خود را از او دریغ کرد، انتقام بگیرد.

جمانه می‌گوید از زندگی در بروکسل در کنار فرزندانش راضی است و قصد ازدواج مجدد ندارد. برعکس، او می‌خواهد رویای خود برای رفتن به دانشگاه -فرصتی که پیش از این از او دریغ شده بود- را جامه عمل بپوشاند. او می‌خواهد فرزندانش را به شیوه‌ای متفاوت از خودش بزرگ کند.

جراحی ترمیم بکارت روزانا و امینه

روزانا، یکی دیگر از این چهار زن می‌گوید چرا از مردی که ۵ سال با او نامزد بوده، جدا شده است: " به او اعتماد کرده بودم و خیلی عاشقش بود. در یکی از دیدارهایمان او اصرار کرد با هم سکس داشته باشیم چون معتقد بود من عملا زن او هستم. در نهایت به خواسته‌اش تن دادم و این کار را کردم. "

اما ۶ ماه بعد وقتی آن‌ها از هم جدا شدند خانواده روزانا و نامزدش به شدت با هم درافتادند و فاجعه‌ای دیگر شکل گرفت.

او می‌گوید: " در جامعه ما در مورد مجازات از دست دادن بکارت هیچ بحثی وجود ندارد." او با قطعیت اضافه می‌کند: " مجازاتش مرگ است. "

" خوشبختانه دوستم به کمکم آمد. او پیشنهاد داد پیش یک متخصص زنان خصوصی بروم تا برایم یک پرده بکارت جدید کار بگذارد.

امینه که از خانواده‌ای محافظه کار و نسبتا فقیر است، بعد از این که در حمام زمین خورد، یک خونریزی جزئی داشت.

از آنجایی که نمی‌دانست چه اتفاقی افتاده ماجرا را برای مادرش گفت و او هم بلافاصله دخترش را برای معاینه پیش متخصص زنان برد و متوجه شد پرده بکارتش پاره شده است.

او می‌گوید: " این برای مادرم حکم آزمون اثبات بی‌گناهی را داشت. نمی‌دانست باید چه کار کند. بعد از مشورت با ۳ خاله‌ام، برای ترمیم پرده بکارتم وقت گرفته شد. این جراحی‌ها به شکل کاملا پنهانی انجام می‌شوند . از سوی دیگر از آنجایی که بیشتر مردم باور نمی‌کردند من بر اثر تصادف بکارتم را از دست داده ام، ممکن بود بقیه عمر نسبت به باکره بودن من شک داشته باشند."