قتل همکلاسی 17 ساله تهرانی پایان درگیری تلگرامی

به گزارش رکنا، ساعت 7:30 عصر سه شنبه آخرین روز مهر امسال دو دوست قدیمی که با هم اختلاف داشتند برای پایان دادن به این اختلافات در منطقه افسریه قرار ملاقات گذاشتند و در این میان یکی دیگر ازدوستان مشترک دو پسر نوجوان همراه آن ها در محل حاضر شد.

سیاوش و حبیب 17 ساله پیش روی هم قرار گرفتند که در همان ابتدا بین آن ها درگیری لفظی شروع شد که ناگهان سیاوش یک چاقوی بزرگ آشپزخانه از زیر لباسش بیرون آورد و ضربه ای به حبیب زد.

حبیب غرق خون روی زمین افتاد و سیاوش با دیدن این صحنه پا به فرار گذاشت و تنها شاهد حادثه که دوست مشترک این دو نوجوان بود در تماس با اورژانس توانست دوست دوران تحصیلی خود را به بیمارستان بعثت برساند.

تلاش پزشکان برای نجات جان حبیب ادامه داشت اما این پسر 17 ساله به دلیل شدت خونریزی و عمیق بودن ضربه چاقو روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد.

همین کافی بود تا با گزارش ماجرای درگیری مرگبار دو پسر نوجوان، تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران برای تحقیقات و دستگیری عامل این جنایت خیابانی وارد عمل شوند.

کارآگاهان در گام نخست دوست مشترک دو پسر نوجوان را هدف تحقیق قرار دادند. وی به ماموران گفت: از کلاس دهم من با حبیب و سیاوش همکلاسی بودم و همه بچه ها عضو یک کانال تلگرامی بودیم و این ارتباط اینترنتی ادامه داشت، حتی حبیب کلاس یازدهم و دوازدهم به مدرسه دیگری رفت ولی از طریق این کانال تلگرامی با بچه ها در تماس بود.

وی افزود: حبیب و سیاوش همیشه با هم کل‌کل داشتند تا این که مدتی قبل جر و بحث شان شدت گرفت و تصمیم گرفتند که با هم قرار ملاقات بگذارند تا این اختلافات پایان یابد به همین دلیل من هم به عنوان دوست مشترکشان به این قرار دعوت شدم.

پسر نوجوان ادامه داد: وقتی به محل قرار رسیدیم حبیب و سیاوش شروع به درگیری لفظی کردند و در ادامه با هم درگیر شدند که ناگهان سیاوش یک چاقو از زیر لباسش بیرون آورد و ضربه ای به حبیب زد و گریخت.

به این ترتیب کارآگاهان به خانه سیاوش رفتند و مشخص شد این نوجوان پس از قتل دیگر به خانه نرفته و گوشی تلفن همراهش را نیز خاموش کرده و کسی از او اطلاعی ندارد.

تجسس های پلیسی ادامه داشت تا این که سیاوش ساعت 10:30 صبح نخستین روز آبان پای در اداره پلیس آگاهی تهران گذاشت و خود را تسلیم ماموران کرد.

قاتل نوجوان در اعترافاتش به ماموران گفت: دوستی من و حبیب از کلاس دهم بود وبعد از این که او از مدرسه ما رفت از طریق کانال تلگرامی با هم در ارتباط بودیم ولی همیشه مرا اذیت می‌کرد و کری می خواند که چند بار از او خواستم قطع رابطه کنیم و دیگر به هم کاری نداشته باشیم اما او عذرخواهی می کرد و می گفت با هم دوست باشیم اما دوباره مرا اذیت و مسخره می کرد.

وی افزود: اختلافات ما شدت گرفت تا این که به هم فحاشی کردیم و تصمیم گرفتیم همدیگر را ملاقات کنیم تا دیگر به این اختلافات پایان دهیم که ابتدا قبول نکردم اما حبیب اصرار داشت همدیگر را ملاقات کنیم که تصمیم گرفتم سر قرار حاضر شوم.

پسر نوجوان ادامه داد: قبل از خارج شدن از خانه یک چاقو از آشپزخانه برداشتم و زمانی که به محل قرار رسیدیم حبیب به سمت من حمله کرد و در ابتدا مرا به عقب هل داد و وقتی خواست دوباره این کار را تکرار کند چاقو را بیرون آوردم و یک ضربه به به او زدم، باور کنید قصد نداشتم او را بکشم.

سیاوش گفت: بعد از قتل به پارک جنگلی سرخ‌حصار رفتم و تا شب گوشی تلفن همراهم خاموش بود تا این که ساعت یک شب با دوستان و خانواده ام تماس گرفتم و در همان ساعت بامدادی بود که پسرخاله ام که بازنشسته نیروی انتظامی است به سراغم آمد و با هم صحبت کردیم و بعد از آن تا صبح فکر کردم و سپس تصمیم گرفتم خودم را تسلیم پلیس کنم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی