واکنش‌های عجیب سلبریتی ها به مرگ دلخراش سحر خدایاری
به گزارش رکنا، این روزها دیگر کمتر کسی است که از ماجرای غم‌انگیز سحر -که خانواده‌اش دوست داشتند او را با نام مستعار سارا صدا کنند- خبر نداشته باشد. دختر سی‌ساله‌ای که برای عشق به فوتبال و استقلال، به استادیوم رفت، بازداشت شد، ۶ ماه از دستگیری و آزادی گذشت و هنگام مراجعه به دادگاه با شنیدن شایعه‌های محکومیتش دست به خودسوزی زد. حالا خبر رسیده که او صبح دیروز به علت شدت جراحات حاصل از خودسوزی جان به جان‌آفرین تسلیم کرده است.

از همان لحظه اول انتقال به بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری تهران، پزشکان و متخصصان از نجات سحر قطع امید کرده بودند؛ میزان و درصد سوختگی او به حدی بود که نشود برای زنده ماندنش شانسی قائل شد ولی تلاش‌ها ادامه یافت و خبر این خودسوزی تلخ و غمبار از لابلای صفحات حوادث به بحث‌های اجتماعی و ورزشی راه پیدا کرد.

 تعریف ماجرای عشق و علاقه او به یکی از دو تیم پایتخت باعث واکنش‌های بسیاری در بین چهره‌های ورزشی، عامه مردم و روزنامه‌نگاران شد: «عاشق فوتبال و استقلال بود. همیشه دوست داشت که بازی فوتبال را از نزدیک تماشا کند. ‌اما آن روز برای نخستین بار بود که به استادیوم می‌رفت. لباس مبدل هم پوشیده بود. کلاه‌گیس آبی و یک پالتوی بلند.»

یادداشت عیسی عظیمی رونامه‌نگار و مترجم ورزشی یکی از واکنش‌هایی بود که در ادامه مصاحبه با خواهر سحر نوشته شد: «حالا دم مسعود و وریا و آن‌ اندکی که واکنش نشان داده‌اند گرم، اما لیستی هم باید باشد از بدهکاران به فوتبال‎. آنها که حمایت ‌شدند و حمایت نکردند. یک جایی مثل این‌جا که بد نیست کمی از آن همه مهر و شور جاری از سکو به چمن را تسویه کرد. اگر سر این ‌حق بدیهی نه، پس کی؟ پس کجا؟»

در ادامه پیگیری ماجرا توسط شهروندآنلاین، پدر سحر نیز در گفت‌وگویی با ما از دیگر علاقه‌های دخترش و جانبازی خودش گفت و البته گلایه کرد که در همین مدت کوتاه، همه حرف‌ها در حد اظهارنظرهای مجازی باقی مانده و هیچ فوتبالیستی سراغی از دخترش نگرفته است: «در خانواده ما فقط سارا بود که به فوتبال علاقه داشت، حتی پسرهایم هم سرشان به کار و درس گرم بود و زیاد به فوتبال توجه نمی‌کردند، ولی سارا عاشق فوتبال بود. من هیچ بازیکنی را ندیدم که پیگیر پرونده دخترم باشد.»

بامداد عاشورا خبرنگار شهروند از طریق رئیس بیمارستان کسب اطلاع کرد که دختر آبی جان به جان‌آفرین تسلیم کرده است. بنا بر شنیده‌های شهروندآنلاین،‌ سحر یکشنبه‌شب فوت کرده و دوشنبه نیز تشییع شده است. انتشار این خبر با واکنش‌های گسترده‌ای در توئیتر مواجه شد و تا لحظه نوشتن این خبر هشتگ «دختر آبی» بیش از هشتاد هزار بار مورد استفاده قرار گرفته است. از سوی دیگر، عمر مومنی کاریکاتوریست مشهور اهل اردن که با آثارش در زمینه فوتبال شناخته می‌شود، در واکنش یه این خبر، طرحی را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد که در پست‌های ایرانی و از جمله علی کریمی مورد استفاده قرار گرفت.

واکنش استقلالی‌ها به مرگ سحر

بعد از کریمی، فرهاد مجیدی (که بازیکن مورد علاقه سحر بود) با تصویری از استادیوم خالی آزادی در اینستاگرامش نوشت: «سحر جان، سکوهای آزادی حسرت دیدنت را تا ابد با خود خواهد داشت.‌» در ادامه این موج دامنه‌دار،‌ تقریبا تمامی بازیکنان کنونی و سابق استقلال تهران (از جمله مامه بابا تیام و شفر) هم در صفحه‌های شخصی‌شان در قالب استوری و پست، از سحر و خداحافظی با دختر استقلالی نوشتند. بازیگران و سلبریتی‌های مشهور استقلالی نیز خود را در این غم شریک دانستند. باشگاه استقلال در پیامی رسمی به خانواده خدایاری نوشت؛ «درگذشت تلخ و غم‌انگیز فرزند دلبندتان، خانم «سحر خدایاری» موجب اندوه و تاسف فراوان مجموعه باشگاه استقلال و به خصوص هواداران این تیم گردید. این ضایعه را به شما و همه بستگان داغدار تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال رحمت و مغفرت الهی برای ایشان و صبر و اجر و سلامتی برای شما، بازماندگان و طرفداران فوتبال مسألت می‌کنیم.» آرش برهانی در برنامه پخش زنده بازی ایران با هنگ‌کنگ صحبت‌هایش را با سلام به زنان فوتبال‌دوست شروع کرد.

واکنش غیر آبی‌ها به مرگ دختر آبی

غیر از طرفداران استقلال و آبی‌ها، علی کریمی در متن پر انتقاد و جنیست‌زده‌ای به ماجرای غم‌انگیز سحر اشاره کرد («زنان سرزمین من، خیلی‌وقت‌ها خیلی مَردن») و خواستار تحریم حضور در استادیوم‌ها شد. سیدجلال حسینی کاپیتان پرسپولیس هم در یک استوری نوشت: روحت شاد دختر آبی و قلب‌های به رنگ مشکی و سرخ و آبی را در کنار هم قرار داد.

در فضای جهانی مرگ سحر با واکنش‌هایی روبرو شده است و پیش‌بینی می‌شود این موج ادامه داشته باشد. ابتدا هدویگ لیندال دروازه‌بان مشهور تیم ملی بانوان سوئد با اشتراک عکسی از دیدار دوستانه تیم ملی زنان ایران و سوئد در مورد سحر خدایاری ابراز همدردی کرد. گری لینه‌کر بازیکن سابق و مجری مشهور هم از عدم ورود زنان به استادیوم ابراز شگفتی و ناراحتی کرد. صفحه رسمی باشگاه رم به فارسی نوشت: «لقب ما جالوروسی به معنای زرد و قرمز است، اما امروز قلب ما به خاطر سحر آبی خواهد بود. هدف فوتبال نزدیک کردن افراد به یکدیگر است و نه تفرقه انداختن میان آن‌ها. اکنون وقت آن رسیده که زنان و مردان در ایران در کنار هم از تماشای فوتبال در استادیوم لذت ببرند»

واکنش سیاسی‌ها به فوت سحر

این اتفاق تلخ در بین سیاسی‌ها هم با واکنش‌های گسترده‌ای مواجه شد. روابط‌عمومی معاونت ریاست‌جمهوری در امور زنان و خانواده در پی درگذشت سحر بیانیه صادر کرد و روند اقدامات این معاونت را توضیح داد: «در جلسه دولت روز یکشنبه نیز موضوع مطرح و وزیر ورزش و جوانان در مورد اقدامات صورت گرفته برای حضور خانم ها در مسابقات توضیح داد.» وزیر ارتباطات در پاسخ به یک کاربر که از سکوت او شکایت کرده بود، نوشت:‌ «کار من و امثال من موضع‌گیری و محکومیت نیست. ما مسئولیم و پاسخگو. در دولت این اتفاق بسیار تلخ را پیگیری می‌کنیم.» معاونش هم در توئیتر نوشت: «شنیدن خبر فوت سحر، محکومیت همه ماست که شنیدیم و از خبر درگذشتیم و برای فردایش هیچ تغییری نداشتیم» حجت‌الاسلام زائری توئیت کرد: «یکی از وجوه قابل تأمل موضوع مرگ تلخ #دختر_آبی این است که او ساکن قم بوده. آیا این حادثه دردناک عالمان و فقیهان قم را به پرسش وا می دارد؟ آیا تدبر و تدبیری برای دغدغه ها و مسأله های جوانان کشور خصوصا چالش های دختران و به طور اخص دختران قم حاصل خواهد شد؟»

اما نمایندگان مجلس نیز واکنش‌های پر دامنه‌ای به این خبر تلخ داشتند. پروانه سلحشوری نوشت: «او تنها دختر آبی نبود. سحر دختر ایران بود. در جایی که مردانش برای زنان تکلیف تعیین می‌کنند و ابتدایی‌ترین حقوق انسانی‌ را از آن‌ها سلب می‌کنند، و زنانی که علیه زنان در این ظلم آشکار مردان را همراهی می‌کنند، همه ما در حبس و سوختن سحرهای این سرزمین مسئولیم.» بهرام پارسایی توئیت کرد: «کمترین انتظار از اجراى اصل۲۰ ق.اساسی، حق رفتن به استادیوم برای زنان است، مثل رفتن به سینما، تئاتر و کنسرت. مخالفین این حق و وزرایی که کوتاهى کردند پاسخ دهند چرا باید چنین حقى به آرزویی هم‌قیمت جان یک زن تبدیل شود؟ وقتی آیندگان، قصه سحرها را بخوانند، درباره ما چه قضاوتی می‌کنند؟» این گزارش را می‌توان با توئیت الهام فخاری (عضو شورای شهر تهران) پایان داد که: «گریه نکن خواهرم! در خانه‌‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌‌هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت… و باد، پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت‌‌ها از باد خواهند پرسید: در راه که می‌‌آمدی، سحر را ندیدی؟! (بخش پایانی رمان «سووشون» – سیمین دانشور)»برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.