به گزارش رکنا، بیستم دی سال 93 زنی نگران به پلیس آگاهی دماوند رفت واز ناپدید شدن همسر 47 ساله اش به نام یاسر و پسر 13 ساله به نام یاشار خبرداد.

این زن گفت : همسرم دیروز به محل کارش رفت اما به خانه بازنگشت. چون نگران او شده بودم از پسرم که از معلولیت جسمانی رنج می برد خواستم دنبال پدرش برود اما یاشار هم از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت .حالا می ترسم بلایی بر همسر و پسرم آمده باشد.

پلیس به تحقیق پرداخت اما ردی از پدر و پسر گمشده به دست نیاورد .چند نفر از دوستان یاسر که آخرین بار با وی ملاقات کرده بودند به عنوان مظنون بازداشت شدند اما پلیس به نتیجه مطلوب نرسید .

راز ناپدید شدن این پدر و پسر همچنان در هاله ای از ابهام قرار داشت تا این که پلیس در حاشیه پردیس بقایای جنازه سوخته دو نفر را پیدا کرد. آزمایش های دی ان ای نشان داد جنازه متعلق به یاسر و پسرش است.

در حالی که تحقیقات وارد مرحله تازه ای شده بود، پلیس پی برد یاسر یک ماه قبل از ناپدید شدنش با مردی به نام رضا معامله میلیونی داشته است .

رضا تحت بازجویی قرار گرفت و منکر اطلاع از سرنوشت یاسر شد .اما تناقض گویی های این مرد اطلاعات تازه ای به پلیس داد. او در بازجویی های بعدی به کشتن یاسر و پسرش با همدستی یکی از دوستانش به نام امیر اعتراف کرد.

بدین ترتیب امیر۳۰ ساله که به شیشه معتاد بود ردیابی و بازداشت شد.

رضا در ادامه بازجویی ها، امیر را عامل جنایت معرفی کرد و گفت: امیر پدر و پسر را کشته است .امیر نیز گفت که به دستور رضا دست به جنایت زده است .

قضات برای امیر به اتهام قتل عمد و برای رضا به اتهام معاونت در دو جنایت کیفرخواست صادر کردند و پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. آن ها در حالی از خود دفاع کردند که اولیای دم برای شان حکم قصاص خواستند.

سپس امیر به دفاع پرداخت و گفت : من این پدر و پسر را نمی‌شناختم.رضا که از دوستانم بود خودش را اطلاعاتی و فردی با نفوذ معرفی کرده بود. او با من رابطه دوستانه داشت و خرج مواد مخدرم را هم می داد.حتی یک بار مرا برای تفریح به کشور سوئد فرستاد و به عنوان مدیر کارواشی که به تازگی تاسیس کرده بود استخدام کرد. اما پس از مدتی من از کارواش اخراج شدم. یک سال از رضا اطلاع نداشتم تا این که سال ۹۳ بار دیگر به دیدنم آمد .رضا حرف هایی زد و از من خواست تا به او کمک کنم. رضا می گفت یاسر محارب است و باید خونش ریخته شود چون مرد بی بند و باری است. پسر معلول او نیز مستحق مرگ است. او نقشه قتل را کشید و از من خواست تا آن را اجرا کنم .

وی در تشریح جزئیات جنایت گفت: آن روز من و رضا با ماشین دنبال یاسر رفتیم .در میان راه من به دستور رضا، یاسر را با طنابی که از قبل تهیه کرده بودم ، کشتم و جنازه اش را در حوالی پردیس رها کردم. ولی چون یاشار پسر۱۳ ساله یاسر مدام با رضا تماس و سراغ پدرش را می‌گرفت با او هم قرار گذاشتیم تا او را پیش پدرش ببریم. وقتی یاشار سوار ماشین شد آب میوه مسمومی را که رضا به من داده بود به او دادم اما نخورد .من در یک لحظه لباس یاشار را روی صورتش کشیدم و سعی کردم او را خفه کنم اما او زنده بود و تقلا می کرد. همان موقع رضا با بیل به سر پسرنوجوان زد و اورا کشت .ما جنازه پدر و پسر را در حاشیه پردیس به آتش کشیدیم و سپس برای از بین رفتن بقایای جسد روی آن آهک ریختیم.

وی ادامه داد : من قبل از محاکمه هر دو قتل را گردن گرفته بودم چون رضا قول داده بود رضایت اولیای دم را جلب کند .اما حالا که در زندان کاری برایم انجام نداده، تصمیم گرفتم حقیقت را بگویم .من یاشار را نکشتم و رضا قاتل اوست.

سپس رضا که با قرار وثیقه آزاد بود، در جایگاه ویژه ایستاد و منکر دست داشتن در جنایت شد. وی همدستش را دروغگو خواند و گفت : من انگیزه ای برای کشتن پدر و پسر نداشتم . با یاسر معامله کرده و در عوض خرید خانه ویلایی ۱۸۰ سکه طلا و ۲۲۰ میلیون تومان پول نقد به او داده بودم.من حتی اتهام معاونت در قتل ها را هم قبول ندارم. من و امیر همرا با یاسر به دماوند رفته بودیم اما نمی دانم چرا یک باره رضا طنابی را دور گردن یاسر انداخت و او را خفه کرد. گمان می‌کنم او تحت تاثیر مصرف شیشه دست به این جنایت ها زد.

وی ادامه داد: من قبلا تحت تاثیر فشارهای روانی به دروغ گفته بودم یاسر و پسرش را به‌خاطر اعتقاداتی که داشتم کشتم ولی حالا می گویم بی گناهم و انگیزه ای برای قتل آن ها نداشتم.

در پایان جلسه هیئت قضایی در حالی وارد شور شد که دستور بازداشت رضا را صادر کرد.

قضات دادگاه پس از تغییر عنوان اتهامی، امیر و رضا را به اتهام مشارکت در قتل به قصاص محکوم کردند اما با اعتراض آن ها به حکم صادر شده پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و تایید نشد.

قضات عالی رتبه دیوان عالی کشور اعلام کردند لازم است تا بار دیگر دو متهم از خود دفاع کنند.

بدین ترتیب حکم قصاص آن ها شکسته و پرونده به شعبه هم عرض ارسال شد. قرار است امیر و رضا این بار در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کنند.

قاتلان اجیرشده

دکتر امان ا... قرائی مقدم - جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی

افرادی که از سوی تبهکاران اجیر می شوند و تن به هر کار خلافی می دهند، اغلب از خانواده های آشفته ای برآمده اند که شیوه های تربیتی شان نادرست بوده و بیشتر این افراد یا بی سرپرست هستند یا در خانواده های تک سرپرست بزرگ شده اند که به دلیل درماندگی ناچار هستند اجیر دست افراد سودجو شوند.

فقر، اعتیاد، آشفتگی خانوادگی، فشار اقتصادی و... سبب می شود اغلب کودکان کار یا کودکان خیابانی از سنین کم اسیر دست افرادی شوند که تمکن مالی دارند و از کنار آن ها به سود و منفعتی برسند. اغلب این افراد اجیر شده از خانواده رانده شده و در محیط های نامناسب رشد کرده اند.

گروه شکارچیان طعمه هایی را شکار می کنند که اغلب ضعف مالی دارند و به عنوان شاگردان و مریدان خود پرورش شان می دهند . تاثیر گروه همسالان در شکل گیری این افراد با چنین شخصیت هایی بی تاثیر نیست و چون از سنین کم در چنگال افراد سودجو گرفتار می شوند عقده ای بار می آیند و حس انتقام گیری شان از جامعه و مردم تشدید می شود این افراد تصور می کنند جامعه حق شان را تضییع کرده بنابراین مستعد انجام هر خلافی هستند و به راحتی به قتل و... دست می زنند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی