مدیرمسوول رکنا روزنامه نگاران چهره نجفی در قاب رسانه را بررسی کردند
مسعود ابراهیمی : دکتر نجفی خودش در لباس زندان گفتگو با خبرنگاران را پذیرفت
رکنا: سوژه داغ خبری روزهای پایانی هفتهای که گذشت، محمدعلی نجفی، شهردار سابق تهران بود که با آن همه سابقه مدیریتی ارشد در کشور یکباره در هیئت قاتلی که همسرش را کشته است، در قاب دوربینها و صفحات رسانهها ظاهر شد.
فارغ از چند و چون ماجرا، اما نحوه پوشش خبری و مواجهه خبرنگاران و رسانهها با این ماجرا نیز بر داغی سوژه افزوده است. برخی خبرنگاران را لاشخورهایی که در حال تکهپارهکردن یک لاشه هستند، تصویر کردند و برخی دیگر به نوع پرداختن به موضوع - چه آن تصاویری که صداوسیما در شب حادثه پخش کرد و چه ابعاد دیگرش - انتقاد کردند و آن را غیرحرفهای و عجیب و نادرست دانستند. مصاحبه با پسر کمسن و سال مقتول پرونده و همچنین نوع مصاحبهگرفتن خبرنگاران در فردای روز حادثه با نجفی از جمله دیگر انتقادهایی بود که در این مدت مطرح شد.
گروهی نیز موضوع را از زاویهای دیگر تحلیل کردند، بحث آموزش ندیدن خبرنگاران از یک سو و نوع واکنش پلیس و بازپرسان پرونده و بازکردن فضا برای خبرنگاران از سویی دیگر نکاتی بود که در این بخش بر آن تأکید شد. یکی از کاربران توییتر هم نوشته بود این برای اولین بار است که مسئولی تا این حد بلند پایه در ایران برای حادثهای اینچنینی بازداشت و محاکمه میشود، نابلدبودن خبرنگاران و رسانهها و حتی پلیس در چگونگی مواجهه با موضوع را تا حدی باید از این زاویه هم دید. کسی که تا چندی پیش همیشه مقام مسئول محترم و والامقام بوده، اکنون یک قاتل دستگیر شده است، اما دستکم در شب حادثه در ذهنها او هنوز همان ارج و جایگاه قبلی را دارد. نوع پوشش رسانهای موضوع تبعاتی هم در پی داشت، در همین راستا «شرق» نیز سراغ چند نفر از چهرههای شناختهشده و قدیمی حوزه رسانه و خبرنگاری اجتماعی و حوادث رفته و نظر آنها را درباره نوع پوشش رسانهای قتل میترا استاد به دست محمدعلی نجفی جویا شد.
کمک خبرنگاران به سناریو
علیاکبر قاضیزاده، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه رسانه و ارتباطات: مسئلهای که من را متأسف میکند، این است که به نظر میآید ما خبرنگاران به سناریویی که برای آقای نجفی ساخته شد، کمک کردیم. به اعتقاد من از نظر حرفهای سابقه خوبی از خودمان به جا نگذاشتیم. اگر 10، 15 یا 50 سال آینده کسی بیاید این پرونده را دنبال کند، درباره اینکه رسانهها در این ماجرا چطور عمل کردند، فکر نمیکنم از ما به خوبی یاد کنند.
هیچجای دنیا ندیده و نشنیدهام روزنامهنگار و خبرنگار به قدری به موضوع نزدیک شود که خودش جزء عاملان عدالت و امنیت قرار بگیرد؛ اما در ماجرای اخیر که برای آقای نجفی پیش آمد، دیدم برخی خبرنگاران در جلد کاراگاه وارد ماجرا شدهاند که به نظرم چیز تازهای در دنیای خبرنگاری بود.
شاید بسیاری از رسانهایها از این سخنان ناراحت شوند؛ اما متأسفانه بسیاری از خبرنگاران ما تعلیم روزنامهنگاری ندیدهاند. در یکی از ویدئوها دیدم آقا نجفی با لباس ندامتگاه ایستادهاند و بسیار آرام و خندان با او صحبت میکردند و عکس سلفی میگرفتند که اصلا خوشایند نیست. یکی از نکاتی که همیشه در کلاسهای درس به دانشجویان تأکید میکنم، این است که روزنامهنگار باید کسوت آن شغل را رعایت کند. نوع حرفزدن و لباسپوشیدن خبرنگار باید در کسوت خبرنگاری باشد. روزنامهنگاری که متکی به کارت خبرنگاری و نامه رسانهاش باشد، خبرنگار نیست. باید طوری رفتار کند که منبع خبری نتواند دست رد به سینه او بزند.
کار گزارشگر شمردن فشنگ اسلحه نیست
محمدبلوری،روزنامهنگار پیشکسوت حوزه حوادث
دیدن تصاویر منتشرشده از هجوم خبرنگاران به محمدعلی نجفی بسیار من را متأثر کرد. من واقعا نیت و هدف خبرنگارها و رسانههایشان را نفهمیدم. اینک سر متهم ریختهاند و به او هجوم بردهاند، آن هم متهمی که شوکه است و فقط 24 ساعت از وقوع قتل گذشته، این چه معنایی دارد؟
گزارشگر تلویزیون اسلحهای که اثر انگشت متهم را رویش دارد، دست میگیرد و با آن بازی میکند. این اسلحه مهمترین ادله اثبات جرم بود که توسط خبرنگار دستمالی شد و از بین رفت. اصلا کار خبرنگار و گزارشگر که شمردن فشنگ اسلحه نیست. این اسلحه باید به آزمایشگاه پلیس میرفت و اثر انگشت را تأیید میکرد. من خبرنگاران حوادث را هم سرزنش کردم که این شیوه اصلا شیوه خبرنگاری نیست که همه سر متهم بریزید. مدام سؤال میکردند و منتظر جواب هم نمیشدند. شاید جوابی که به سئؤال خبرنگار دیگر داده میشود، پاسخ به پرسش شما باشد. در قتلهای مهم و قاتلان مهم که پروندههای جنجالبرانگیز دارند، هرگز چنین دسترسیای به خبرنگار داده نمیشود و بازپرس سریع دستور بازداشت موقت میدهد و متهم به بازداشتگاه میرود و هیچکس نمیتواند او را ببیند. ممکن است حتی یک نفر در قالب خبرنگار به متهم نزدیک شود و چیزهایی را در اختیارش بگذارد و اسنادی را جابهجا کند یا جنایت را لوث کند. من تابهحال چنین تجربهای نداشتهام.
شهریاری از نجفی برای مصاحبه اجازه گرفت
مسعود ابراهیمی/ روزنامهنگار حوزه حوادث:جایی خواندم که کسی نوشته بود فرق آقای نجفی با دیگر متهمان چیست؟ همین خطابکردن نجفی با لفظ آقا فرق او با دیگر متهمان را نشان میدهد. ما اصولا متهم را آقا صدا نمیکنیم. در ماه همسرکشی زیادی اتفاق میافتد، اما هیچوقت توجهات را تا این حد به خود جلب نمیکند. ما در رکنا همیشه با متهم گفتوگو میکنیم و این بار اول ما نبود، اما نجفی شاید در طول کار یک حوادث نویس، مهمترین پرونده باشد. وظیفه یک خبرنگار بر اساس حساسیت جامعه نسبت به یک پرونده این است که بیشترین اطلاعات را به جامعه بدهد.
قطعا قاتلی که فقط یک محله در تهران او را میشناسند، ارزش خبری کمتری از قتل به دست شهردار اسبق تهران دارد. از دیروز بارها نام نجفی در سایتها و گوگل سرچ شده است. مردم برای کسب اطلاعات آمدهاند و اگر همین خبرنگاران نبودند، چقدر فضای شایعهها داغ میشد.
یادمان باشد خبرنگار برای ارسال خبر اجازه نمیگیرد. من اگر خبری کسب کنم اگر به صحتش ممطئن باشم، آن را انتشار میدهم، اگر هم درست نباشد باید به مقام قضائی جواب بدهم. متأسفانه در برخی رسانهها تصور این است خبری درست است که تأیید شود. اگر خبرنگار بتواند به خبر درست دست پیدا کند، نیازی به گرفتن تأیید نیست. اکثر خبرهای ما منبع ندارد چون از صحت آن مطمئن هستیم. اما در پروندههای جنایی بالاترین مقام قضائی دادستان و بازپرس است و اگر اجازه به گفتوگو بدهند، این اتفاق میافتد.
خبرنگار وظیفهاش اطلاعرسانی است و آقای شهریاری از آقای نجفی برای مصاحبه اجازه گرفتهاند، نجفی به خاطر روحیه بزرگش این اجازه را داده است. اگر خبرنگار در این حین سؤال نامربوطی کرده بود، انتقادات درست بود، اما همه سؤالها در راستای پرونده بود. در هر پروندهای حتی اگر دسترسی به متهم ساده نباشد، اما خبرنگار باید دسترسی پیدا کند. به یاد دارم در پرونده جلالالدین فارسی که او هم چهره سیاسی بود، اجازه بردن دوربین به دادگاه را نداشتم، من دو دوربین کانن داشتم و وقتی مأمور از من دوربینم را برای تحویل خواست، یک دوربین را تحویل دادم. من با یک دوربین وارد دادگاه شدم و چون دوربین صدای شاتر داشت، از خبرنگار کناریام خواستم یک سرفه کند تا من عکسم را ثبت کنم و عکس آقای فارسی بدون لباس زندان با کت و شلوار گرفته شد. عکس را آقای بلوری در هشت کادر کار کرد و در جلسه بعد همه خبرنگاران توانستند دوربین ببرند و جلالالدین فارسی را با لباس زندان به دادگاه آوردند و آن عکس کار خودش را کرد. اما رفتار صدا و سیما و گرفتن اسلحه در دست خبرنگار یک اشتباه محض بود. از نظر قانونی، اسلحه تا پایان پرونده باید با همان اثر انگشت بماند و اصلا اینکه خبرنگار اسلحه را به آن صورت دستش بگیرد، کار قشنگی نبود. نمیدانم شاید او جوگیر شده بود اما اتفاق خوبی نبود.
تشبیه خبرنگار به کفتار و لاشخور انتقاد نیست دشنام است
افشین امیرشاهی، عضو شورای سردبیری روزنامه همشهری:ما با حادثهای مواجه شدیم که شاید برای یک خبرنگار مثل حادثه قرن باشد. قتل بهوسیله کسی اتفاق افتاده که شاید روزی میتوانست رئیسجمهور شود. او وزیر بوده، رئیس برنامه و بودجه بوده و سالهای طولانی در بالاترین ردهها کار کرده است و جلوی دوربین خبرنگاران بود و همه او را میشناختند. حالا چنین فردی دست به کاری زده که شوک بزرگی را به همه وارد آورده است. او با اسلحه همسرش را کشته و باور چنین اتفاقی برای همه ما سخت است. در همان وهله اول که این اتفاق افتاد، همه به این موضوع پرداختند و درباره آن خبر و شایعه و داستانسرایی و تفسیر مطرح شد. طبیعی است خبرنگاران به محض وقوع حادثه جلوی منزل آقای نجفی و مقتول جمع شوند تا از صحنه ارتکاب جرم عکس بگیرند و مصاحبه کنند یا به جاهایی بروند که نقاط عطف روزهای گذشته نجفی بوده است. آنها به هتل لاله میروند تا خبر کسب کنند. در دادسرا فرصت کوتاهی به خبرنگاران در حد 10 دقیقه داده میشود تا به موضوعی وارد شوند که زوایای آن روشن نیست. در آن مصاحبه مشخص شد نجفی خودکشی کرده بود و خبرنگاران در این دقایق کوتاهی که داشتند، سؤالهایی را که میتوانستند پرسیدند. موضوع مهم است و طبیعتا خبرنگاران بیش از حد معمول به دادسرا آمدهاند و تجمع میکنند. سؤال این است اگر در عکسهای منتشرشده، آقای نجفی به جای لباس زندان با کت و شلوار بود، باز این حس برای بینندگان به وجود میآمد؟ بالاخره باید سؤال پرسیده شود تا یکسری مسئله هم مشخص شود. خود آن خبرنگار یکی از مهمترین پرونده کاری دوران خود را تجربه میکند و شاید دیگر با چنین پروندهای روبهرو نشود. اگر این عکس پخش میشد و خبرنگاری که به دادسرا نرفته بود در عکس حضور نداشت، قطعا از سوی دبیر خود بازخواست میشد. ما میتوانیم بگوییم سؤالهای مهمتری پرسیده نشد، اما اینکه خبرنگاران به دلیل فعالیت خبری به کفتار و لاشخور تشبیه شوند، نهتنها انتقاد نیست که دشنامی است که از سوی خبرنگاران به همکارانشان روانه میشود. خبرنگارانی که چنین الفاظی را به کار میبرند، رفتارشان غیرصنفی، غیراخلاقی و غیرحرفهای بوده. اما این را هم باید در نظر گرفت که حتی انتقاد شما هم به دلیل اهمیت این موضوع است، وگرنه در موضوعات دیگر چنین حساسیتی نشان نمیدهید. در بین خبرنگارانی که آنجا بودند خبرنگاران قدیمی حوادث دیده میشوند. در پروندههای دیگر متهم را میآورند و فرصتی حدود سه دقیقه برای مصاحبه با متهم داده میشود و آنها در این فرصت سؤالهایشان را میپرسند. این بچهها با کار در حوزه حادثه آشنا نیستند. ریاست دادسرا از نجفی سؤال میکند آیا مایل به صحبتکردن است یا نه و نجفی میگوید این خبرنگاران منتظر بودند و من صحبت میکنم. این مسئله را هم باید در نظر گرفت که حالا دیگر دوره صرفا رسانه مکتوب نیست، خبررسانی در قالب فیلم و عکس پیش میرود و خیلی از روزنامهها حالا به صورت چندرسانهای کار میکنند و خبرنگاران تدوین یاد گرفتهاند و خبرهای خود را در قالب فیلم منتشر میکنند. انتشار تصاویر خبرنگاران موبایل و دوربین به دست هم برای این است که دیگر خبرنگار به قلم و کاغذ اکتفا نمیکند و با همه مدیاها ارتباط دارد. در عین حال، باید در نظر داشت حرفه ما ته ندارد، هیچ روزنامهنگاری نمیتواند بگوید من اشتباه نمیکنم، همه روز خوب و بد دارند. اما اینکه ما بیاییم و به شکل زننده و دور از شأن قضاوتشان کنیم، پسندیده نیست. چه لزومی دارد روزنامهنگاری که اهل قلم است، با دشنام همکارش را خطاب کند. افرادی که نقد غیرمنصفانه می کنند ارزش پاسخگویی ندارند چون این حوزه را نمیشناسند، اما از خبرنگاران بعید بود. اما رفتار خبرنگار صدا و سیما در آگاهی به نظرم فاجعهای تمامعیار بود. اسلحه که مهمترین مدرک جرم بود را به دست خبرنگار دادند و با این کار مهمترین مدرک جرم را از بین بردند. ما شاهد یک شوی تلویزیونی سخیف بودیم. رفتاری که در تلویزیون با نجفی شد بسیار جناحی بود.
انتقاد به دیگران وارد است، نه خبرنگاران
مهرداد خدیر، روزنامهنگار: به نظر من نحوه برخورد خبرنگاران با این موضوع در مجموع حرفهای بود و اگر بر این کار نقدی باشد، هم ایراد خبرنگار نیست؛ به دلیل اینکه کار خبرنگار کسب اطلاعات است. خبرنگار تشنه پاسخگویی سؤالاتی است که در ذهن دارد تا آن را به خواننده منتقل کند. حتی سالها پیش یکی از دوستان خبرنگارم زمانی که هنوز دوربینهای تلفن همراه نیامده و امکان عکسبرداری نبود، به ما میگفت اگر یادداشتی روی میز بود، بردارید، شاید این کار به لحاظ ظاهری غیراخلاقی باشد؛ اما اگر این اطلاعات به کشف حقیقت کمک کند، ما نمیتوانیم به خبرنگار خرده بگیریم؛ چون مهمترین کار خبرنگار کشف حقیقت است. دو اتفاق درباره آقای نجفی رخ داد؛ اولی تبعیض کاملا آشکاری است که در قبال خبرنگار صداوسیما اتفاق افتاد که به عقیده من با توجه به تعاریفی که ما از خبرنگار میشناسیم، نمیتوان کارکنان صداوسیما را به لحاظ حرفهای خبرنگار دانست؛ چون گزارش آنها از چند مجرا عبور میکند و با هدف خاصی تهیه میشود. البته قصد من این نیست که آنها را متهم کنم؛ اما این نوع برخورد خبرنگار صداوسیما با ماجرا کمی عجیب بود. او اولین کسی بود که این نمایش را راهاندازی کرد؛ اما تصویر دیگری از خبرنگاران نیز منتشر شده است که آنها گرداگرد آقای نجفی ایستادهاند و با او مصاحبه میکنند. در آن لحظه خاص همه خبرنگاران هنگامی که در چنین موقعیتی قرار میگیرند، دوست دارند سؤالات خود را مطرح کنند تا به جواب سؤالاتشان برسند؛ چون آییننامهای یا مبحثی بهعنوان اخلاق روزنامهنگاری در کمیتههای خاصی، نهادی یا تشکلی تعریف نشده است تا به یکی از بندهای آن استناد کنیم و بگوییم این کار درست بوده است یا خیر. نمیتوانیم این کار خبرنگاران را قضاوت کنیم؛ اما اگر انتقادی وجود داشته باشد که وجود دارد، به آن کسانی وارد است که آقای نجفی در اختیارشان بوده و آنها اجازه این کار را صادر کردهاند. نهایت و خروجی کار نیز نشان میدهد ظاهرا آقای نجفی بیمیل به گفتن برخی سخنان نیست.قطعا طبیعی نیست که خبرنگاران بهراحتی بتوانند با متهم مصاحبه کنند. مشهورترین پرونده مشابه با این ماجرا، پرونده جلالالدین فارسی است. این رفتارها را میتوان با آن زمان مقایسه کرد. بهترین فردی که میتواند دراینباره صحبت کند که آیا این اتفاقات افتاد یا خیر، آقای بهمن رضاخانی است که چندین سال است پیگیر پرونده قتل برادرشان است. ایشان به شما خواهند گفت که اساسا به خبرنگاران چنین امکانی به این معنا داده نشد. او حتی کتابی دراینباره نوشتهاند. در آن زمان اگر روزنامه «سلام» فردای آن روز خبر را منتشر نکرده بود، قتل، دفاع از خود اعلام میشد و بحث قتل رسانهای نمیشد. ممکن بود پرونده جهت دیگری پیدا کند. باید ببینیم در آن سال یعنی اوایل دهه 70 که اینترنت و شبکههای اجتماعی وجود نداشت، امکان گفتوگو با آقای فارسی داده شد یا خیر که تصور نمیکنم چنین اتفاقی رخ داده باشد و تصور نمیکنم چنین برخوردی سابقه داشته باشد. درباره برخی از عکسهای شخصی آقای نجفی و خانم استاد نیز بحثهایی وجود داشت. روز سهشنبه به محض دریافت خبر وقتی میخواستیم تصاویر آقای نجفی با خانم استاد را منتشر کنیم، برای من هم این سؤال پیش آمد که از عکسهای خصوصی که پیشازاین از آنها منتشر شده بود، استفاده نکنیم؛ اما فردای آن روز بحث روی عکسهای خصوصی بود که برخی روزنامهها چاپ کرده بودند. البته به دلیل اینکه عکسها پیشازاین از طرف خانم «استاد» منتشر شده بود، دیگر خصوصی نبودند.
درک نقش و مسئولیت خطیر روزنامهنگار
بهروز گرانپایه، روزنامهنگار پیشکسوت : عکسی در فضای مجازی منتشر شده بود که خبرنگاران را به کفتار تشبیه کرده است. این نوع مقایسه بسیار زشت و زننده است. به نظرم فردی که این مقایسه را داشته است و آن را در فضای مجازی منتشر کرده است، بهتر است مطالعات و تأمل بیشتری در زمینه مسئولیت و نقشهای خبرنگاری داشته باشد. فردی که چنین مقایسهای میکند، درکی از نقش و مسئولیت خطیر روزنامهنگاری و خبرنگاران ندارد؛ به دلیل اینکه اساسا کار خبرنگار آمیخته با همه چرکها و پلیدیهایی است که در جامعه و جهان شاهد آن هستیم. مسئولیت و رسالت خبرنگار این است که همه پلیدیها و نادرستیهای جامعه را بازتاب دهد. خبرنگاران این کار را با یک هدف متعالی که همان آگاهیدادن به جامعه است، انجام میدهند. اگر خبرنگار از یک حادثه بسیار تلخ و آزاردهنده گزارش میدهد، برای بالابردن سطح آگاهی و شعور جامعه است. متأسفانه این مسئله بهدرستی درک نشده است. حتی برخی از انتشار عکس چهره فرزند مقتول انتقاد کردهاند که به اعتقاد من این کار حرفهای است که خبرنگار بتواند با رعایت اصول خبرنگاری با فرزند 13ساله مقتول مصاحبه کند. درعینحال باید بین شیوه درست و نادرست انعکاس خبرها تفاوت قائل باشیم، گاهی خبرنگاری ابزار متکبران و قدرتمندان سیاسی میشود تا آنها را بهعنوان فردی شریف به جامعه معرفی کنند که این رفتار پسندیده نیست؛ اما در بیشتر مواقع خبرنگاران در راستای رشد، برانگیختن حساسیت و دغدغه مردم جامعه به سراغ این سوژهها میروند. خبرنگار آگاهانه به سراغ موضوع میرود و میداند با چه ادبیات و فضاسازی آن را به جامعه منتقل کند تا مرزهای اخلاقی و انسانی را زیر پا نگذارد و هشدارهای لازم را به مردم بدهد. باید بین این دو شیوه شریف و کثیف خبرنگاری تفاوت قائل باشیم. به اعتقاد من خبرنگاران حوادث در این چند روز کارشان را سنجیده و دقیق انجام دادند و باید از آنها تقدیر کرد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
شرق
ارسال نظر