قهر از خانه عاقبت بدی داشت! / 3 مرد در خانه متروکه بی رحم بودند!
حوادث رکنا: مرد جوان که بعد از قهر با همسرش در مسافرخانه زندگی میکرد با دیدن دوست دوران سربازیاش درگیر یک ماجرای پلیسی شد.
بهگزارش رکنا، چند روز قبل مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و از ربوده شدنش خبر داد. او گفت: دو هفته پیش با همسرم دعوایم شد و خانه را ترک کردم. چون جایی برای ماندن نداشتم به مسافرخانهای در جنوب تهران رفتم. چند روزی آنجا بودم که ناگهان یکی از دوستان دوره خدمت سربازیام را داخل میهمانپذیر دیدم. شهرام برایم تعریف کرد که برای کار به تهران آمده است. یک روز که از میهمانپذیر بیرون رفته بودم، در راه بازگشت شهرام را دیدم. او جلوی در مسافرخانه ساکی به دستم داد و گفت کاری برایش پیش آمده است. از من خواست ساک دستیاش را به اتاقم ببرم تا او برگردد. من هم طبق خواسته او عمل کردم و ساعاتی بعد شهرام آمد و من هم بدون اینکه ساک را باز کنم آن را به او برگرداندم.او ادامه داد: لحظاتی نگذشته بود که شهرام به سراغم آمد و گفت داخل ساکش تعداد زیادی سکه بوده است و من سکهها را برداشتهام. به او گفتم اشتباه میکند و من اصلاً خبر ندارم داخل ساک چه بوده اما باهم جرو بحثمان شد و درنهایت شهرام قهر کرد و رفت. سه روز بعد از این ماجرا درحال عبور از خیابان، شهرام به همراه دو مرد راهم را سد کردند و با تهدید مرا ربودند. آنها مرا به خانه متروکهای در جنوب تهران بردند و با تهدید، کارت عابر بانکم که 5 میلیون تومان پول داخلش بود را از من گرفتند. بعد هم از من خواستند با خانوادهام تماس بگیرم و برای حفظ جانم از آنها بخواهم پول برایم واریز کنند. درنهایت 5 میلیون دیگر هم به این طریق به حساب آنها واریز شد و زمانی که دیدند پول بیشتری گیرشان نمیآید مرا رها کردند.
با شکایت مرد جوان کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت به دستور بازپرس زمانی از شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران وارد عمل شدند. در ادامه تحقیقات شهرام بازداشت شد و به جرم خود اعتراف کرد.
او گفت: وقتی ساک دستیام را به هرمز- شاکی- دادم داخلش تعداد زیادی سکه طلا بود. من فکر میکردم هرمز آدم امانتداری است ولی وقتی متوجه شدم که سکههایم به سرقت رفته است از هرمز خواستم سکهها را برگرداند ولی او قبول نکرد و از آنجایی که من مدرکی برای اثبات این موضوع نداشتم نتوانستم شکایت کنم.
متهم ادامه داد: یک روز که در خیابان میرفتم اتفاقی با دو پسر جوان آشنا شدم و ماجرای سرقت سکهها را تعریف کردم. آنها هم گفتند که هرمز را برباییم و از او اعتراف بگیریم. روز حادثه هرمز را به خانه متروکهای که پسرها در نظر گرفته بودند بردیم. تنها توانستم 10 میلیون تومان از هرمز بگیرم که دو میلیون تومان از آن را هم به پسرها دادم.با اظهارات مرد جوان بازپرس جنایی دستور ادامه تحقیقات و دستگیری دو متهم دیگر این پرونده را صادر کرد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر