نقشه قتل برای رسیدن به زن مرد دلافروش / جسد سوخته مرد مشهدی چه رازی داشت؟+ عکس

راز این جنایت اوایل دی سال گذشته و همزمان با کشف جسد سوخته یک مرد از سوی یک چوپان در بیابان‌های اطراف مشهد فاش شد.سگ گله که این جسد را پیدا کرده بود آنقدر پارس کرد تا مرد چوپان را بالای سر جسد کشاند و سپس ماجرا به پلیس گزارش شد.بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدند. نخستین بررسی‌ها نشان می‌داد مرد جوان با اصابت جسم نوک تیز به سرش کشته شده و سپس جسدش را سوزانده‌اند.

شناسایی هویت مقتول

کارآگاهان در نخستین گام به سراغ پرونده افراد ناپدید شده رفتند. در میان پرونده‌ها مشخصات مرد جوانی به نام هرمز ثبت شده بود. زمان ناپدید شدن هرمز و مشخصات ظاهری وی با جسد کشف شده همخوانی داشت.بلافاصله از خانواده هرمز خواسته شد برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی بروند بدین ترتیب هویت جسد فاش شد. بررسی‌ها برای رازگشایی این جنایت ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان متوجه شدند همسر هرمز به نام مینا، درست از زمانی که او ناپدید شده، وسایلش را برداشته و خانه را ترک کرده است. حتی دو فرزند مینا نیز از مادرشان خبری نداشتند. در تحقیقات میدانی نیز معلوم شد که مینا با شوهرش اختلاف شدید داشته و صدای درگیری و جر و بحث آنها مدام به گوش می‌رسیده است.با به‌دست آمدن این سرنخ‌ها، احتمال دست داشتن زن جوان در قتل همسرش مطرح شد. این درحالی بود که کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که زن جوان از چندی قبل با پسری 24 ساله ارتباطی پنهانی داشته است. همین موضوع مهر تأییدی بر دست داشتن مینا در قتل همسرش بود.

دستگیری در پایتخت

بررسی‌ها برای دستگیری زن جوان و پسر 24 ساله ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان جنایی مشهد سرنخی از آنها در پایتخت به‌دست آوردند. بدین ترتیب ضمن هماهنگی با بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران، آنها موفق شدند مینا و دوستش را در یکی از محله‌های مرکزی پایتخت دستگیر کنند. هرچند شهرام و مینا ابتدا منکر جنایت بودند اما در تحقیقات صورت گرفته از سوی بازپرس جنایی درنهایت متهمان به قتل هرمز اعتراف کردند. از آنجایی که جنایت در محل دیگری رخ داده بود، متهمان با قرار عدم صلاحیت روانه مشهد شدند.

گفت‌و‌گو با متهم

چطور با مینا آشنا شدی؟

چند سال قبل بود که مینا به همراه خانواده‌اش به یکی از شهرهای شمالی آمد و آن زمان من در رستورانی مشغول کار بودم. آنجا باهم آشنا شدیم و دوستی پنهانی مان آغاز شد. اما بعد از مدتی، همسرش از این ماجرا باخبر شد و مینا که بسیار ترسیده بود، از من خواست که این رابطه را پایان دهم، من هم به ناچار قبول کردم.

پس چه شد که کار به جنایت رسید؟

وقتی با مینا در رابطه بودم او همیشه از بداخلاقی‌های شوهرش می‌گفت. بعد از اینکه مینا از من خواست به رابطه‌مان پایان دهیم من نتوانستم او را فراموش کنم. این موضوع ادامه داشت تا اینکه دو سال قبل در جست و جوی اینستاگرام موفق شدم صفحه مینا را پیدا کنم. از این طریق دوباره ارتباطمان برقرار شد، مینا خیلی تعجب کرد که من به یادش بودم و به او گفتم که نتوانستم عشقش را در این مدت فراموش کنم.

بعد از یک سال شهرم را رها کردم و به مشهد رفتم و در رستورانی مشغول کار شدم. در تمام این مدت مینا از بداخلاقی‌های شوهرش می‌گفت و من نمی‌توانستم این موضوع را تحمل کنم.

چرا از همسرش جدا نشد؟

از مینا خواستم طلاق بگیرد اما شوهرش قبول نمی‌کرد. به مینا گفتم انتقام اذیت‌های شوهرت را می‌گیرم. مینا تا لحظه‌ای که شوهرش را به قتل رساندم باورش نمی‌شد که این کار را انجام دهم و از کاری هم که کردم واقعاً تعجب کرده بود.

چطور هرمز را کشتی؟

هرمز در کار خرید و فروش دلار بود و همین مسأله بهانه خوبی بود تا به او نزدیک شوم. به هرمز سفارش دلار دادم و بعد از مدتی هم او را به رستورانی که کار می‌کردم دعوت کردم. بعد هم به هرمز گفتم در اطراف مشهد عتیقه و زیر خاکی پیدا کردم. او را وسوسه کردم که برای یافتن عتیقه با من همراه شود و با این بهانه هرمز را به خارج از شهر کشاندم. بعد با سنگ ضربه‌ای به او زدم و جسدش را به آتش کشیدم. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی