ناگفته های 19 زن و دختر تهرانی اشک همه را درآورد!/ این شیطان باید اعدام شود+فیلم و عکس
حوادث رکنا: این مرد که به کفتار تهران لقب پیدا کرده با حضور در خانهها پس از آزار و اذیت دختران و پسربچهها دست به سرقت طلاهای داخل خانهها میزد. مرد شیطان صفت با هوچیگری سعی دارد از ماجرای آزار و اذیت دختران و پسران فرار کند.
به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، روز 7 دی ماه سال جاری خانوادهای با چهرهای آشفته همراه دختر هشت سالهشان پای در کلانتری 130 نازی آباد گذاشتند و پرده از تلخترین حادثه زندگیشان برداشتند.
پدر جوان در حالیکه اشک میریخت به ماموران گفت: برای خرید همراه همسرم از خانه خارج شده بودیم و دختر 8 سالهام در خانه تنها بود اما وقتی به خانه بازگشتیم با صحنه عجیبی روبرو شدیم.
وی افزود: دخترم درحالیکه دست و پاهایش بسته شده بود داخل اتاق زندانی شده بود که وقتی به کمک دخترمان رفتیم متوجه شدیم مردی با فریبکاری وارد خانه شده و پس از آزار و اذیت دخترمان دست به سرقت طلا و پولها زده است.
کفتار سیاه
کارآگاهان در حالیکه سرنوشت های 19 زن و کودک تهرانی اشک همه را درآورده بود به صورت ویژه تحقیقات پلیسی را برای دستگیری کفتار سیاه در دستور کار خود قرار دادند و در همان تجسسهای ابتدایی در برابر پروندههای مشابهای در مناطق مختلف خانی آباد، نازیآباد، منیریه، فلاح و مولوی قرار گرفتند.
تجسسهای پلیسی نشان از آن داشت که مرد شیطان صفت با مراجعه به در خانهها و پس از اطمینان از نبود پدر و مادر طعمههایش به بهانههای مختلف وارد خانهها شده و کودکان 5 تا 13 ساله را هدف آزار و اذیت قرار داده و پس از اجرای نقشه سیاه اقدام به بستن دست و پاهای کودکان کرده و با سرقت از داخل خانهها پا به فرار گذاشته است.
در ادامه 2 پرونده سیاه به پلیس گزارش شد که در هر دو پرونده، سارق دقیقا به همان شیوه و شگرد پروندههای گذشته یعنی معرفی خود به عنوان دوست صاحب خانه و به بهانه پرداخت بدهی خود اعتماد افراد داخل خانه را جلب کرده اما این بار دو خانم 25 و 30 ساله را مورد آزار و اذیت قرار داده بود و به همان شیوه از محل متواری شده بود.
کارآگاهان در گام بعدی به سراغ دوربینهای مداربسته در نزدیکی خانههایی که مرد شیطان صفت نقشه شوم خود را به اجرا گذاشته بود مورد بررسی قرار دادند و تصویر مرد جوان به دست آمد.
ماموران با تصاویر به دست آمده از دوربین مداربسته و انجام چهرهنگاری و مراجعه به آلبوم مجرمان سابقهدار خیلی زود تصویر یکی از متهمان سابقهدار که امیر نام دارد به دست آمد و طعمههای مرد شیطان صفت نیز امیر را به عنوان همان کفتار سیاه معرفی کردند.
دستگیری کفتار سیاه
کارآگاهان با اطلاعات به دست آمده خیلی زود اقدامات فنی و اطلاعاتی را در دستور کار خود قرار دادند و مخفیگاه امیر در منطقه جوادیه راهآهن ردزنی شد.
همین کافی بود تا کارآگاهان با اطلاع از حضور امیر در مخفیگاهش، ساعت 10 شامگاه چهارشنبه 12 دی ماه سال جاری در عملیاتی غافلگیرانه کفتار سیاه را دستگیر کردند و در بررسی از داخل خانهاش طلاهای سرقتی و چاقویی که همیشه در صحنه سرقت و آزار و اذیت دختران همراه داشته به دست آمد.
اعترافات سیاه
امیر که معروف به امیررو است ابتدا خود را بیگناه میدانست اما وقتی در برابر مدارک پلیسی و طعمههایش قرار گرفت به ناچار لب به سخن باز کرد.
امیر در اعترافاتش به ماموران گفت: در این مدت 17 کودک و نوجوان 5 الی 13 ساله را هدف آزار و اذیت قرار دادم و در 2 پرونده دیگر 2 دختر 25 و 30 ساله را با تهدید تسلیم خودم کردم.
وی افزود: پس از اجرای نقشهام دست و پاهای طعمههایم را میبستم و سپس دست به سرقت طلا، پول و وسایل با ارزش داخل خانه میکردم.
با اقرارهای این کفتار خانواده های قربانیان کودک خواستار اعدام شیطان هستند.
گفتگو با کفتار سیاه
امیر 32 ساله که از بچگی پس از مرگ پدر و مادرش دست به شرارت و خلاف زده است با مظلوم نمایی سعی برپاسخهای گمراه کننده دارد و نمیخواهد لحظههای آزار و اذیت دختران را به زبان بیاورد و قصد دارد این اتهام را به گردن نگیرد.
سابقهداری؟
بله، بارها به خاطر سرقت و درگیری به زندان رفتم.
ازدواج کردی؟
نه.
با خانوادهات زندگی میکنی؟
3 ساله بودم که پدر و مادرم را از دست دادم و به همین خاطر با مادربزرگم زندگی میکردم.
از خواهران خبر داری؟
نه، آنها به ترکیه رفتند و در آنجا زندگی میکنند.
تحصیلات؟
دوم دبستان.
چرا درس نخواندی؟
یادم نمیآید، دوست نداشتم.
ازدواج کردی؟
نه.
شنیدم پدرت در زمان فرار از دست پلیس هدف شلیک ماموران قرار گرفته؟
نه، من 3 سالم بود که پدرم تو یک درگیری کشته شد و مادرم هم سکته کرده و فوت کرد.
عاشق شدی؟
نه.
یعنی تا حالا به هیچ دختر علاقه پیدا نکردی؟
از کودکی با یک دختر در محله زندگیمان دوست بودم و 15 سال با هم در ارتباط بودیم که ازدواج کرد و رفت.
چرا با هم ازدواج نکردید؟
میگفت من مثل برادرش هستم و نمیتواند مرا به عنوان همسرش بپذیرد.
اعتیاد داری؟
بله، از همان کودکی به سمت مواد مخدر رفتم و سال 80 بود که شیشهای شدم.
الان به چه جرمی دستگیر شدی؟
نمیدانم.
شنیده شده به جرم آزار و اذیت دختر و پسر بچهها و سرقت طلا از داخل خانهها دستگیر شدی؟
بله.
چطور وارد خانهها میشدی؟
ابتدا زنگ خانهها را به صدا در میآوردم و وقتی بچهها آیفون را جواب میدادند از آنها در مورد اینکه پدر و مادرشان سوال میکردم و زمانیکه میگفتند پدر و مادرمان در خانه نیستند سناریوی سرقت را به اجرا میگذاشتم.
چگونه؟
وقتی از نبود پدر و مادرشان اطمینان پیدا میکردم ادعا میکردم برای پدرشان پول آوردم و میخواستم در را باز کنند که آنها به حرفهایم اطمینان میکردند و در را برای من باز میکردند و وقتی وارد ساختمان میشدم با تهدید چاقو آنها را ساکت میکردم.
شنیدم که دختران و پسران را هدف آزار و اذیت قرار دادی؟
نه، من فقط دزدی کردم و کاری به آنها نداشتم.
اما همه شاکیان پرونده کار شوم تو را تایید کردند؟
من وقتی وارد خانه میشدم آنها را در آغوش میکشیدم که سر وصدا نکنند و بعد با طناب یا روسری دست و پاهایشان را میبستم و سپس دست به سرقت طلاها میزدم.
امیر چرا دختران و پسران را آزار میدادی؟
من هیچی یادم نمیآید. تو روخدا دیگر سوال نپرسید من خستم وبی حوصلم.
چطور هیچی به یاد نداری ولی سرقتها را به یاد داری؟
من شیشه میکشیدم و یکی در ذهنم دستور میداد که دزدی کنم.
با طلاهای سرقتی چه کردی؟
همه آنها را برای قمار کردن استفاده میکردم و همیشه میباختم و طلاها را از دست میدادم.
چه مدت است که این کار را میکنی؟
از 2 ماه قبل دست به این نوع سرقتها میزدم.
چطور به فکر این شیوه سرقت افتادی؟
وقتی شیشه کشیدم به فکر این سرقتها افتادم.
در روز در چند خانه را میزدی تا به نتیجه برسی؟
به 2 هزار خانه سرکشی میکردم تا بتوانم یک خانه که کودکان در آن تنها باشند سرقت کنم.
چرا مربی مهدکودک را زدی؟
مرا زد من هم او را زدم.
چرا ؟
شیشه کشیده بودم، برای سرقت به آنجا رفتم که زن جوان در برابرم مقاومت کرد و من هم با میلهای که آنجا بود او را زدم و فرار کردم.
چرا گریه میکنی؟
پشیمانم.
بنا به این گزارش، امیر برای تحقیقات بیشتر و شناسایی دیگر طعمههایش در اختیار ماموران قرار دارد و قاضی پروندهاش با تقاضای چاپ عکس متهم خواست تا کسانیکه به این شیوه هدف سرقت و آزار واذیت قرار گرفتهاند به اداره 16 پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.
اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
ارسال نظر