بساط عیش و نوش یاسر با یک زن غریبه مرا از خود بی خود کرد !
حوادث رکنا: فقط به خاطر یک غرور بی جا و لج و لجبازی های بچه گانه در حالی زندگی گذشته ام را از هم پاشیدم که 10 سال از زیباترین روزهای جوانی ام را با همسر اولم سپری کردم و به تحصیلات عالیه رسیدم اما اکنون برای فرار از کتک های هولناک همسر دومم آواره کوچه و خیابان شده ام چرا که آن مرد معتاد تهدیدم کرده است...
زن 31 ساله در حالی که بیان می کرد از ترس همسرم هر روز به یکی از مسافرخانه ها پناه می برم و دیگر ادامه این زندگی برایم مقدور نیست، به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 16 ساله بودم که ازدواج کردم با این شرط که به تحصیلاتم ادامه بدهم ولی همسرم مرد بیکاری بود که هیچ گاه به خاطر زن و فرزندش تلاش نمی کرد من هم که در یک شرایط سنی خاصی قرار داشتم به درستی نمی توانستم برای زندگی خودم تصمیم بگیرم به همین دلیل وارد لج و لجبازی احمقانه با همسرم شدم درحالی که در رشته مهندسی کشاورزی تحصیل می کردم همسرم گاهی به دلیل وضعیت حجابم مرا سرزنش می کرد که باید چادر سرم کنم و گاهی به آرایش کردنم ایراد می گرفت من هم که آن زمان نمی توانستم حقیقت حرف های همسرم را بپذیرم بیکاری او را بهانه قرار می دادم تا در برابر این سرزنش ها، تحقیرش کنم.
خلاصه طی 10 سال زندگی مشترک همواره من برای خانواده ام تلاش می کردم تا دست نیاز نزد دیگران دراز نکنم ولی عاقبت پنج سال قبل همین لجبازی ها موجب جدایی من و همسرم شد و من به ناچار از شهر و دیار خودمان راهی مشهد شدم و با توجه به رشته تحصیلی ام کاری در یک گلخانه پیدا کردم.
هنوز مدت کوتاهی از اشتغالم در آن گلخانه نمی گذشت که با ابراز علاقه پسر مرد گلخانه دار به نام یاسر روبه رو شدم من که از ازدواج قبلی سرخورده بودم و می خواستم به همسر قبلی ام بفهمانم که با جوانی بهتر از او ازدواج کرده ام بدون هیچ شناخت و تحقیقی و با دستپاچگی به خواستگاری اش پاسخ مثبت دادم و پای سفره عقد نشستم.
اما زمانی فهمیدم که همسرم به مواد مخدر Drugs صنعتی اعتیاد دارد که دیگر دیر شده بود و من چاره ای جز تحمل نداشتم با وجود این اعتیاد تنها مشکل همسرم نبود چرا که او در زمان خماری از خود بی خود می شد و مرا به باد کتک می گرفت تا جایی که یک بار به دلیل ضربه ای که به کلیه ام زد دچار خونریزی شدم ولی او به جای آن که مرا برای درمان نزد پزشک Doctor متخصص ببرد با چند عدد قرص به منزل بازگشت و مدعی شد آن قرص ها برای تسکین دردم بسیار موثر است اما بعد از چند روز فهمیدم قرص هایی که همسرم به من داده از نوع «متادون» (داروی ترک اعتیاد) بوده و او به این ترتیب قصد داشته مرا نیز معتاد Addicted کند تا دیگر نتوانم به اعتیادش اعتراض کنم خلاصه روزگارم هر روز تلخ تر می شد طوری که وقتی از سرکار به منزل بازمی گشتم می دیدم که همسرم به همراه دوستان معتادش بساط مواد مخدر را در منزلم پهن کرده و به تماشای فیلم های تلویزیونی نشسته اند اگر کوچک ترین اعتراضی به این وضعیت می کردم همسرم نه تنها مرا به باد کتک می گرفت بلکه لوازم منزل را نیز می شکست ولی حدود 10 روز قبل زمانی که به خانه بازگشتم و دوباره با صحنه پاتوق دوستانش روبه رو شدم زن غریبه ای نیز در کنار آن ها نشسته بود وقتی به همسرم اعتراض کردم با بی شرمی گفت این زن با همسرش قهر کرده و به منزل ما پناه آورده است و...
به همین دلیل با هم درگیر شدیم و همسرم با شکستن دندانم، مرا تهدید به قتل Murder کرد. از آن روز به بعد از ترس شعله های آتش خشم همسرم آواره مسافرخانه ها شده ام. او مرد خشنی است و به خاطر اعتیادش دست به هر کار خطرناکی می زند چند روز بعد از فرار،کودک دو سالهام را تحویل مادر شوهرم دادم ولی خودم همچنان آواره هستم و ...
شایان ذکر است به دستور سرگرد عباس زمینی (رئیس کلانتری سپاد مشهد) پرونده این زن در دایره مددکاری مورد بررسی و رسیدگی قرار گرفت.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
ارسال نظر