وصیتنامه عمه ثروتمند وسوسه شومی داشت!
رکنا: سالها پیش در یکی از شهرستانهای غربی کشور مشغول خدمت بودم که با پرونده عجیبی روبهرو شدم. در این پرونده مردی شیاد از افراد محروم و روستایی کلاهبرداری و چند خانواده پرجمعیت را روانه کلانتریها و دادگاهها کرده بود.
ماجرا از این قرار بود که فردی شیک پوش با خودروی گرانقیمت وارد یک روستا شده و از کدخدا یا رئیس شورای محلی سراغ پرجمعیتترین خانواده روستا را گرفته بود تا به او کمک مالی کند. کدخدا هم «عبادالله» پیرمرد فقیر روستا را معرفی کرده بود که یک خانواده 12 نفری را سرپرستی میکرد. مرد شیک پوش هم به خانه عبادالله رفته و به او گفته بود که یک عمه ثروتمند و ملاک دارد که باید طبق وصیتش خانوادههای پرجمعیت و محروم را شناسایی کند تا بخشی از ثروت و میراث عمه خانم را به آنها واگذار کند. عبادالله هم خوشحال از اینکه شانس در خانهاش را زده پذیرایی مفصلی از میهمان کرده بود. سپس مرد شیک پوش از عبادالله خواسته بود تا شناسنامهها و کوپنهای ارزاق عمومی خانواده را بردارد تا همراه او به شهر بروند و کارهای انتقال سند را انجام دهند. عبادالله مدارک خانواده را برداشته و سوار خودروی مرد غریبه شده بود تا به دفترخانهای در شهر بروند.
در بین راه مرد شیک پوش در قهوه خانهای توقف کرده و به نحوی که پیرمرد بشنود تماسهایی گرفته و اعلام کرده بود نوبت دفترخانه را محفوظ نگه دارند تا آنها به شهر برسند. وقتی به شهر رسیده بودند نیز در مقابل یک اداره توقف کرده و از پیرمرد خواسته بود مدارک را تحویل دهد تا آنها را به ثبت برساند. چند دقیقه بعد هم برگشته و مدارک را پس داده بود. سپس چند خیابان پایینتر خودرو را پارک کرده و جلوی یک دفترخانه از عبادالله خواسته بود دوباره مدارک را تحویل دهد تا به دفترخانه بروند. سپس از او خواسته بود همانجا در پیاده رو منتظرش بماند تا از مدارک فتوکپی تهیه کند.
بعد از گذشت ساعتی وقتی پیرمرد دید خبری از مرد شیک پوش نیست وارد مغازه شد تا سراغ او را بگیرد غافل از اینکه او از در دیگر خارج شده بود. عبادالله به سراغ خودرو رفت تا شاید مرد غریبه را پیدا کند. اما از خودرو هم خبری نبود و تازه فهمید که مرد غریبه با داستان سرایی همه مدارک و کوپنها را به سرقت Stealing برده است.
در آن سالها کوپنهای ارزاق عمومی در بازار Store سیاه خرید و فروش میشد و کلاهبرداریها و سرقتهای زیادی در این زمینه رخ میداد. این پرونده هم به دست من رسید و پس از اطلاع به اداره آگاهی و تحقیقات بیشتر معلوم شد آن مرد شیک پوش یک متهم سابقه دار است که دهها مورد شکایت مشابه از سوی روستاییان علیهاش مطرح شده است. درنهایت مرد کلاهبردار شناسایی و دستگیر شد و با اعتراف به سوءاستفاده از سادگی و اعتماد افراد محروم روانه زندان Prison شد.
خواندنی های رکنا را در اینستاگرام دنبال کنید
محمود سعادت، قاضی دادگستری
خوب است عالی است دزدی و سرقت کرده است