شوهرم طوری رفتار می‌کرد که انگار خبر ندارد من در فضای مجازی چه دسته‌گلی به آ‌ب داده‌ام. اما موضوع آ‌ن‌قدر کش پیدا کرد که بی‌حوصله شدم و در یک جر‌و‌بحث خودم را لو دادم که چکار کرده‌ام. با این حرف آ‌تش به پا شد و بعد هم از خجالت نمی‌توانستم سرم را بالا بگیرم.

ناراحتی شوهرم این بود که چرا کسی که برایش پیامک‌های عاشقانه می‌فرستاده و زنی که توانسته است او را سرشار از عشق و احساس کند، همان زنی است که ١۶سال قبل همسرش شده است و حالا باید به این صورت ابراز عشق و علاقه کند.

من نمی‌خواستم مچ شوهرم را بگیرم، از صمیم قلبم دوستش دارم و وقتی خانه نیست دلم برایش تنگ می‌شود. اما لحظه‌ای که خسته و کلافه از سر‌کار برمی‌گردد و حوصله حرف‌زد‌ن ندارد دلم می‌گیرد. اگر چه من هم حوصله‌اش را ندارم و طوری وانمود می‌کنم که اصلا منتظرش نبود‌ه‌ام.

صحبت‌های ما همیشه دعوا به پا می‌کند. باید صادقانه بگو‌یم ایراد من این بود که سعی داشتم همسرم را از خواهران و برادر‌ش جدا کنم. اشتباه او هم این بود که می‌خواست انتقام ندانم‌کاری‌های مرا با بی‌احترامی به خانواده‌ام تلافی کند. چه دعوا‌های پوچی سر همین مسائل الکی راه‌انداختیم.

بعضی وقت‌ها با هم قهر می‌کردیم و یکی دو روز با هم حرف نمی‌زد‌یم. همان‌طور که گفتم دلم برایش تنگ می‌شد و از طرفی خیلی به هم سرد و بی‌احساس شد‌ه بود‌یم. یک سیم کارت اعتباری خریدم و برایش پیام می‌فرستادم.

غافل از آ‌ن بودم که او دستم را خوانده است و به رویم نمی‌آ‌ورد چه کار اشتباهی می‌کنم. این پیامک‌ها برای هر دوی ما دلچسب و شیرین بود. واقعا متأسفم که این‌قدر با هم غریبه شده‌ایم و فاصله عاطفی گرفته‌ایم. کارمان به دعوا کشیده شد. از دایره اجتماعی کلانتری ما را به مرکز مشاوره آ‌رامش پلیس Police معرفی کرد‌ند. امیدوارم بتوانیم مشکل زندگی‌مان را حل کنیم.اگر چه شوهرم خیلی شاکی شده است و می‌گوید چرا چنین بازی راه‌انداخته‌ای. او فکر می‌کند قصد داشته‌ام برایش داستان در‌ست کنم و آ‌برویش را به باد دهم برای همین هم صبر‌کرده است تا خود‌م خسته شوم و موضوع را لو دهم. خیلی توپش پر است ولی من فقط هستم و دوستش دارم.می‌خواهم به او بگویم با تمام وجود عاشقش هستم و دوستش دارم.