جوانی که به اتهام سرقت Stealing موتورسیکلت توسط ماموران گشت استان کرمان دستگیر شده بود، در حالی که به خاطر خامی و سادگی اش ، مدام خودش را سرزنش می کرد در تشریح ماجرای تلخ زندگی اش گفت: 11 سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و مادرم سرپرستی من و خواهر بزرگ تر و برادر کوچک ترم را به عهده گرفت. از آن جا که پدرم به مواد مخدر Drugs صنعتی اعتیاد داشت و سرکار هم نمی رفت، گاهی چنان تحت تاثیر توهمات ناشی از مواد مخدر صنعتی قرار می گرفت که روزی با چاقو به مادرم حمله کرد تا سر او را از بدنش جدا کند اما من و خواهرم مانع شدیم و با پلیس Police تماس گرفتیم . این درحالی بود که مادرم با کارکردن در کارگاه خیاطی هزینه های زندگی را تامین می کرد. کمی بعد از ماجرای طلاق، خواهرم نیز به عقد مردی معتاد Addicted درآمد! و به دنبال زندگی خودش رفت. یک سال بعد هم مادرم با مردی دیگر ازدواج کرد و این گونه زندگی با ناپدری را آغاز کردیم. از آن به بعد من هم با ترک تحصیل، در یک گلخانه مشغول به کار شدم تا بتوانم کمکی به تامین هزینه های زندگی کنم. زندگی مشقت باری را می گذراندیم، سال ها بود که شادی و نشاط از منزل ما رخت بربسته بود و شاهد لبخند پر مهر مادرم نبودم و برای یافتن شادی و دلخوشی به دیدن خواهرم می رفتم. آن جا بود که با «رامبد» آشنا شدم . رامبد در همسایگی خواهرم زندگی می کرد و پسری بسیار پرجنب و جوش بود. او بر خلاف من که غمگین و ساکت بودم بسیار شور و حال داشت، به همین دلیل پیوند دوستی من و رامبد خیلی زود عمیق تر شد و بیشتر اوقات با موتورسیکلتش در مناطق مختلف مشهد دور می زدیم. این گونه بود که در کنار دوستم احساس شادی و نشاط می کردم. او دو سال از من بزرگ تر بود و من به او احترام می گذاشتم و به حرف هایش گوش می کردم. به همین خاطر هیچ گاه توان «نه گفتن» به او را نداشتم. با آن که از کار و فعالیت رامبد سر در نمی آوردم ولی به خاطر این که می توانستم با او کمی حرف بزنم و نیازهای عاطفی گم شده ام را بیابم، دخالتی در امور کاری اش نداشتم. تا این که یک روز در حال دور زدن و گردش در پارک با پیشنهاد عجیب رامبد روبه رو شدم. او به صراحت از من خواست در سرقت موتورسیکلت با او همراه شوم. من هم به خاطر این که دوستی ما به هم نخورد و با اعتمادی که به او داشتم، «نه» نگفتم و با پذیرفتن پیشنهادش قدم در راه خلاف و سرقت گذاشتم. رامبد مرا گول زد و از سادگی من سوء استفاده کرد و مرا در دام گناه و سرقت انداخت و ...

ماجرای واقعی با همکاری معاونت اجتماعی فرماندهی استان کرمان

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

قاتل وحید مرادی در زندان کیست؟! + فیلم جسد در پزشکی قانونی

بی حیایی فوتبالیست ایرانی با زنان غریبه همسرش را عاصی کرد!

انتشار عکسی بی شرمانه از ابوبکر البغدادی در حلقه زنان رقصنده + عکس

دختر چشم آبی 14 سال بیشتر نداشت که اسماعیل سراغش رفت!

ازدواج جنجالی دختر 11 ساله با تاجر 41 ساله / همه خشمگین شدند + عکس

عاطفه 16 ساله به حجله مرد 31 ساله رفت / پری از من مدل خیابانی ساخت!

قتل 2 کودک گرسنه توسط مادر در یک قدمی لاکچری های میلیاردر شهر! + عکس های باورنکردنی

جسد خونین مقتول را به خانه قاضی بردند! / عجیب ترین پرونده!

اعدام قاچاقچیان جلوی چشمان وحشتزده 100 دانش آموز

چرا سرقت 20 خودروی نمایندگان مجلس خطرناک است؟! / برچسب های هولوگرام چه کاربردی دارند! + جزییات

آخرین فیلم از وحید مرادی قبل از کشته شدن در زندان کرج + تصویر

اولین فیلم از جسد وحید مرادی در پزشکی قانونی + جزییات

جزییات حمام خون در جشن تولد بچه ها! + عکس