دختر 24 ساله که به خاطر رانندگی پرخطر در ساعت 3 بامداد و در پی اجرای طرح پیشگیری از وقوع تصادفات، به دادسرای ناحیه 6 مشهد (شهید کامیاب) احضار شده بود، وقتی مقابل قاضی Judge سید هادی شریعت یار (معاون دادستان و رئیس کارگروه پیشگیری از تصادفات دادسرای مرکز خراسان رضوی) قرار گرفت، در حالی که قطرات اشک پهنای صورتش را پوشانده بود، گریه کنان گفت: شما در ساعت 3 بامداد از وقوع یک فاجعه اسفبار جلوگیری کردید، آن لحظه حال طبیعی نداشتم و نمی دانستم چگونه رانندگی می کنم شاید اگر آن شب چند دقیقه دیگر با همان سرعت وحشتناک رانندگی می کردم، معلوم نبود چند خانواده داغدار می شدند.

دختر جوان با بیان این که از رفتار خودم شرم دارم، در تشریح ماجرا گفت: 10 سال قبل پدرم به خاطر بیماری قلبی فوت کرد و مادرم سرپرستی من و سه خواهر دیگرم را به عهده گرفت. او با پرستاری از کودکان در منازل مردم و حمایت کمیته امداد هزینه های ما را تامین می کرد تا این که بعد از ازدواج دو خواهرم، من هم سال گذشته با یکی از بستگان دور مادرم ارتباط برقرار کردم اما بنا به دلایلی نتوانستم با او ازدواج کنم به همین دلیل در یک مغازه فروش پوشاک مشغول کار شدم و با تسهیلاتی که کمیته امداد در اختیار مادرم گذاشت، یک دستگاه پراید هاچ بک خریدم تا من هم خودرویی داشته باشم اما گرفتاری های من از حدود دو ماه قبل، زمانی شدت گرفت که مهندس جوانی مرا خواستگاری کرد.

او تحصیل کرده بود و من نمی توانستم به او بگویم که مادرم در خانه های مردم کارگری می کند.این موضوع و همچنین اتفاق دیگری که قبلا در زندگی ام رخ داده است و نمی توانم آن را بازگو کنم، موجب شد تا به ازدواج فکر نکنم این درحالی بود که مادرم اصرار داشت به خواستگاری شاهین پاسخ مثبت بدهم.

آن شب نیز بعد از مشاجره با مادرم حدود ساعت یک بامداد سوار پرایدم شدم و از میدان شهید فهمیده به سوی بولوار وکیل آباد رفتم تا از نظر روحی کمی آرام بگیرم، در همین هنگام از کنار خودرویی عبور کردم که سه زن جوان داخل آن شادی می کردند، من هم بوقی زدم و گفتم «شاد باشید!» آن ها با اشاره دست از من خواستند آن ها را همراهی کنم! من هم که دنبال چنین فرصتی می گشتم کنار بولوار توقف کردم و درون خودروی آن ها مقداری مشروبات الکلی نوشیدم. دقایقی بعد از رفتن آن ها، من درحالی که مسیر را گم کرده بودم و چیزی نمی فهمیدم سوار بر خودرو، ویراژهای وحشتناک می دادم که ناگهان ماموران مرا با سرعت بیش از 140 کیلومتر متوقف کردند. در همین حال بوی زننده مشروبات الکلی در فضا پیچید و مرا به کلانتری بانوان بردند . امروز وقتی به دادسرا آمدم تازه فهمیدم آن شب معاون دادستان مشهد که ساعت 3 بامداد برای جلوگیری از تصادفات، در بولوار وکیل آباد حضور داشته و بر اجرای طرح رانندگی ایمن نظارت می کرده است، دستور توقیف خودروی مرا صادر کرده بود. اما ای کاش ...

ماجرای واقعی با همکاری شورای پیشگیری از تصادفات دادسرای مرکز خراسان رضوی

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

تجاوز وحشیانه به دختر جوان تهرانی در کلاس عرفان / مرد شیطان صفت در زندان کرج اعدام شد

5 روز مانده به عروسی ماجرای رفت و آمد عروس سرشناس با یک مرد بازگیر لو رفت + عکس

عکس وحشتناک از گیرکردن مردی داخل ماشین مچاله در اتوبان قم + جزییات

۱۱ ایرانی در حمله رژیم صهیونیستی به سوریه شهید شدند + جزییات

فوری / لحظه صاعقه زیبا در فرودگاه مهرآباد تهران + فیلم

زنده ماندن جوان اعدامی بعداز انداختن طناب دار دور گلویش/در اندیمشک رخ داد

اعضای این قبیله به جای پا سُم دارند + عکس های باورنکردنی

شوک سوزانده شدن سومین دختر قربانی آزار شوم!

این 2 مرد را تا به حال دیده اید؟ / کارگر نمایشگاه ماشین با خودروهای فروشی در خیابانهای تهران پلیس بازی می کرد + عکس بدون پوشش

نوعروس 16 ساله به خاطر اجبار در روابط زناشویی شوهرش را کشت / حکم اعدام نورا صادر شد+عکس

دردسر ازدواج پسر دانشجوی ایرانی با دختر افغان!

محاکمه دانشجوی ارشد انرژی هسته ای به خاطر قتل در کرج + عکس

قیچی کردن موی دختر دبستانی در یک مدرسه آبادان / معاون پرورشی اخراج شد

وبگردی