روایت خانم معلم جوانی که عشق و زندگی به دانش آموزان روستایی داد + تصاویر
رکنا: روایت معلم جوانی که در کنار تدریس و باسواد کردن دختران در محروم ترین نقطه کشور لبخند را به دانش آموزان هدیه می کند
به گزارش رکنا، پیرمرد در حیاط مدرسه روبهرویش ایستاد، دستار از سر برداشت، دستش را روی قلبش گذاشت و با گویش سیستانی و صدای بلند دعایش کرد. شبیه این صحنه را قبلتر دیده بود، همان روزی که زن بلوچ در جاده خاکی روستا سر راهش را گرفت و در حالی که به پهنای صورت اشک میریخت از او به خاطر اینکه وسایل تحصیل بچههایش را فراهم کرده بود به زبان بلوچی تشکر میکرد.
پیرمرد یک نفس واژهها را پشت سر هم ردیف میکرد و از خداوند برای خانم معلم روستا اتفاقهای خوب میخواست در حالی که خانم معلم واژهها را گم کرده بود و قادر به سخن گفتن نبود. تنها چیزی که در آن لحظات از پرده ذهنش عبور کرد این نوید بود که انگار به رسالت یک آموزگار واقعی نزدیکتر شده است.
نرجس نور قدیمی این صحنهها را بارها و بارها دیده، اما هنوز هم که مرورشان میکند بغض به گلویش چنگ میاندازد و قطرههای اشک روی گونهاش راه میگیرند. معلم با سابقه استان سیستان و بلوچستان با ریتم کند زندگی در این استان پهناور بخوبی آشنا است. با اینکه میل به زندگی در میان مردمان دیار آفتاب بسیار کم است، دوری آنها از پایتخت باعث شده تا از توزیع صحیح امکانات رفاهی بینصیب بمانند و حتی ادامه تحصیل دانشآموزان هم بسختی امکانپذیر است، اما او برای آنکه بتواند خانوادهها را راضی کند تا با درس خواندن فرزندانشان موافقت کنند بسیار کوشیده است.
شروع یک زندگی واقعی
برای مرور سالهایی که بهواسطه تدریس به دانشآموزان زادگاهش سختیهای زیادی را تحمل کرده تقویم ذهنش را ورق زد تا به سال نخست فعالیتش رسید. «همزمان با آغاز فعالیتم در سال 1382 ازدواج کردم. تقریباً 20 روز گذشته بود که راهی روستای بنت از توابع شهرستان نیک شهر شدم. این روستای محروم هنوز هم بهعنوان آخرین نقطه آموزشی کشور شناخته میشود، سختترین حالتهای زندگی را در آن منطقه به چشم دیدم. بهدلیل مسافت طولانی نمیتوانستم به شهری که در آن ساکن بودم یعنی زابل بازگردم به همین خاطر سه سال تمام را در حالی که دوران عقد، بارداری و حتی تولد فرزندم در آن بازه زمانی اتفاق افتاد در همان روستا و در شرایط بسیار سخت سپری کردم. بعد از آن دوره سه ساله به شهرستان «میرجاوه» منتقل شدم. از آنجا که بازهم با محل زندگیام فاصله زیادی داشتم نمیتوانستم در رفت و آمد باشم، به همین خاطر تنها دو روز آخر هفتهها همسر و دخترم را میدیدم و در سایر روزها نگهداری از دخترمان به عهده همسرم بود.»
نورقدیمی با بیان این موضوع ادامه داد: 6 سال ابتدای فعالیتم به قدری سخت و در اوج بیامکاناتی گذشت که لحظهای نبود از خداوند توان ادامه مسیر را نخواهم. بالاخره صبری که من و همسرم پای آن ایستاده بودیم نتیجه داد و در حالی که به هیچ عنوان انتظارش را نداشتم کارهای انتقالم به شهرستان هیرمند انجام شد. بعد از 6 سال به محل زندگیام نزدیک شدم. تازه آن زمان بود که با همسرم به سراغ اجاره یک خانه رفتیم، کارتن وسایل جهیزیهام را باز کردیم و زندگی مشترک ما بعد از 6 سال واقعی شد. فعالیتها و تلاش من هم برای علاقهمند ساختن دانشآموزان به تحصیل، در روستاهای بدون امکانات این شهرستان ادامه پیدا کرد.
تپش مهربانی
با اینکه نرجس نورقدیمی 36 سال دارد در همه 15 سالی که مشغول تدریس است از او بهعنوان معلم برگزیده استان یاد شده و همین موضوع مسئولیت او را سنگینتر میکند. تحصیلاتش را در رشته علوم تجربی ادامه داده و در این سالها تدریس دروس علوم و ریاضی را در مقطع راهنمایی برعهده داشته اما حالا چند سالی است که در کنار معلمی مدیریت یک مدرسه دخترانه در مقطع دبیرستان هم به عهده او است ولی هنوز هم عاشق معلم بودنش است.
«از اینکه فقط بهعنوان یک مدیر فعالیت کنم به هیچ عنوان احساس رضایت ندارم. من همیشه خودم را یک معلم میدانم، معلمی که معتقدم اگر در زندگی شخصی، خانوادگی و اجتماعی دانشآموزانم تأثیر نگذارم رسالتم را بخوبی انجام ندادهام. در این سالها بارها و بارها به خانه دانشآموزانم رفتهام تا با پدر و مادرشان صحبت کنم و دلیل اصلی ناراضی بودن آنها از ادامه تحصیل فرزندانشان را بدانم. مشکل عمده آنها مسائل مالی است به همین خاطر تا حدی که در توانم هست با مراکز مختلف و خیرین ارتباط میگیرم و از کمکهای آنها برای بهبود وضعیت دانشآموزانم استفاده میکنم. خوشبختانه مردمان مهربانی داریم که از کمک به بهبود وضعیت تحصیلی دانشآموزان مناطق محروم شادمان میشوند، من هم بواسطه همین افراد تاکنون توانستهام بسیاری از نیازهای مالی خانوادههای مناطق محروم را برطرف کنم تا فرزندانشان از تحصیل باز نمانند.»
بسیاری از افراد خیر نرجس نور قدیمی را میشناسند، همانطور که بیشتر ساکنان هیرمند و شهرهای اطراف با او آشنا هستند برای همین بیشتر تماسهایی که با او گرفته میشود برای ارسال کمک یا درخواست کمک است. او تنها به فکر دانشآموزان مدرسه خودش نیست، بلکه قلبش برای دانشآموزانی که در مدارس اطراف درس میخوانند هم میتپد و هر کمکی که از این طرف و آن طرف میرسد بین دانشآموزان منطقه تقسیم میکند.
اینطور که میگوید همسری بس همراه دارد که پا به پای او برای رفع نیازهای دانشآموزان منطقه تلاش میکند؛ تنها کسی که این همه پر و بال به من داده همسرم است. او در تمام این سالها محکمترین تکیهگاه من و بدون تعصب همراهم بوده است. استاد دانشگاه است، اما پای دانشآموزان مناطق محروم که در میان باشد شبیه یک کارگر برای بهبود وضعیت تحصیلی آنها و معیشت خانوادههایشان زحمت میکشد. همین چند وقت پیش یکی از خیرین تهرانی نزدیک به هزار لنگه کفش برایم ارسال کرد که باید از میان آنها جفتهای کفش را پیدا و میان دانشآموزان توزیع میکردم. یک هفته تمام من و همسرم بعد از ظهرها به حیاط مدرسه میرفتیم تا هرچه سریعتر کفشها را جفت کنیم، روزهای آخر هم تعدادی از دانشآموزان به کمک ما آمدند و در نهایت 700 جفت کفش جدا کردیم که علاوه بر توزیع در میان دانشآموزان خودم نزدیک به 300 جفت از کفشها را که بنا بر سن و جنس تفکیک شده بود به مدارس اطراف بردم و به دانشآموزان هدیه کردم.
روحی که صیقل داده شده
«در حال حاضر محل خدمت من روستای «شندُل» از توابع شهرستان هیرمند است، اما تعداد زیادی از دانشآموزانم ساکن روستاهای اطراف – آبیل، پل Bridge رنده، آل گرگ، سیدی، دلال آباد و... هستند. گاهی پدر و مادرشان بهدلیل دوری مسافت اجازه نمیدهند به مدرسه بیایند. برای اینکه مانع این موضوع شوم تعدادی از آنها را صبحها به مدرسه و تعدادیشان را هم با تمام شدن ساعت مدرسه به خانه یا نزدیک خانههایشان میرسانم. تعدادی هم با من به منزلمان میآیند تا اشکالات درسیشان را بر طرف کنم.»
نرجس نورقدیمی که برای باسواد شدن دختران زادگاهش از هیچ تلاشی دریغ نمیکند گرسنگی را موضوع مهمی میداند که دانشآموزانش را با مشکلات زیادی رو به رو میسازد؛ گرسنگی موضوع دیگری است که در میان دانشآموزان این منطقه شایع است. بعضی از آنها در طول یک ماه تنها یک مرتبه غذای گرم میخورند بههمین خاطر در ارتباط با خیرین توانستهام شرایطی را فراهم کنم که دانشآموزان هر روز صبح در مدرسه صبحانه بخورند همچنین بهمنظور حفظ کرامت انسانی، به بهانه برگزاری جشنوارههای غذا هرچند وقت یکبار با کمک همه دانشآموزان و مسئولان مدرسه دیگهای بزرگی از غذا، آش، سوپ، شله زرد، حلوا و خوراکیهای دیگر را بار میگذاریم و در پایان برنامه هم به بهانههای مختلف غذا را در ظرفهای یکبار مصرف میریزم تا دانشآموزان با خود به خانه ببرند یا اینکه قابلمهها را به دانشآموزانی که مدنظرم هست میدهم و میگویم این بار نوبت شما است ظرفها را به خانه ببرید و بشویید، این در حالی است که آن ظرفها را به اندازه کل اعضای خانوادهشان پر از غذا میکنم.
نور قدیمی نه تنها از این همه تلاش و زمانی که صرف دانشآموزان زادگاهش میکند احساس خستگی ندارد بلکه برکت جان و مالش را از همین فعالیتها میداند. برای همین است که میگوید «همه سختی سالهای تدریسم را زیبا میبینم چرا که روحم را صیقل داده است و امید دارم نتیجه این عشق و علاقه به دانشآموزان را در موفقیت دو فرزندمان ببینم.»برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
شوهرم از مرد 71 ساله پول گرفت تا من شب ها با او بخوابم! + عکس
تصمیم غافگیرکننده ریحانا پس از دوستی با شیخ معروف سعودی +عکس
ناگفته های هولناک سمیرا که برای داعشی ها بچه به دنیا آورد +عکس
شرط عجیب و غریب بازیگر زن معروف برای یک ازدواج ایرانی
اولین فیلم از ضربات شمشیر به سر نگار 7 ساله توسط پدر رزمی کار + فیلم وحشتناک 16+
اولین فیلم از لحظه برخورد نفتکش سانچی ایرانی با کشتی چینی + فیلم تکاندهنده
قتل زن زیبا بخاطر محبوبیتش / مصطفی اعتراف کرد ! +عکس
خفه کردن راننده کامیون در برابر رستوران بین راهی همدان + عکس مقتول
دستگیری فاسدترین زن دنیا ! + عکس 16 +
شوک آور / پدری که نگار را دار زده بود قهرمان ورزش رزمی ایران است ! + عکس
جزییات عملیات انتحاری داعش در حرم امام رضا(ع) + عکس
روابط شوم این مرد ایدزی زنان و مردان زیادی را آلوده کرد! +عکس
ارسال نظر