مردی میان‌سال پس‌از سال‌ها زندگی مشترک، ظهر دیروز در کشاکش مشکلات خانوادگی، همسرش را با ضربات یک قفل به قتل رساند.

ظهر دیروز، مأموران کلانتری طبرسی شمالی در‌حال گشت زنی در منطقه با مرد میان‌سالی مواجه شدند که با لباس های خونی و پای پیاده در خیابان راه می رفت.مأموران با متوقف کردن این مرد از او علت خونی بودن لباس هایش را پرسیدند اما او سکوت کرد.

با انتقال این مرد میان‌سال به کلانتری طبرسی شمالی، او بدون هیچ مقدمه‌ای، رو به یکی از کارکنان کلانتری کرد و گفت: « دیگر تمام شد.»

افسر تجسس کلانتری با شنیدن این جمله از او خواست بیشتر توضیح بدهد. مرد میان‌سال بدون توضیحات بیشتر گفت: «‌تقصیر خودش بود. اگر به حرف‌هایم گوش می‌داد، این‌طوری نمی‌شد.»

افسر تجسس از مرد خواست کمی آرام شود و جرعه‌ای آب بنوشد و بعد شمرده‌شمرده توضیح دهد که چه شده است.

مرد پنجاه‌و‌پنج‌ساله پس‌از چند دقیقه رو به مأمور کرد و گفت: «‌من زنم را کشته‌ام.»

کشف جسد زن ۵١ساله

با اظهارات مرد، تیمی از مأموران کلانتری طبرسی شمالی با همکاری ماموران کلانتری پنج‌تن مأموریت یافتند صحت‌و‌سقم این اظهارات را مشخص کنند. مأموران به‌همراه مرد میان‌سال به پنج‌تن‌۶٨ رفتند و پس‌از ورود به منزل این فرد، با جسد غرق در خون زنی میان‌سال به نام ریحانه مواجه شدند.

به‌این‌ترتیب دستبند قانون Law بر دستان این مرد حلقه‌ زد و بیسیم‌های پلیس Police نیز فعال شد و دقایقی بعد درحالی کارآگاهان و تیم جنایی پلیس آگاهی در محل حاضر شدند که قاضی Judge علی‌اکبر احمدی‌نژاد، بازپرس ویژه قتل Murder دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، نیز برای بررسی صحنه جرم Crime راهی خیابان پنج‌تن شد.

قفلی که با دست باز نشد

با حضور قاضی احمدی‌نژاد در محل و آغاز بررسی‌های قضایی، مشخص شد که این خانم پنجاه‌و‌یک‌ساله با ضربات پی‌درپی واردشده یک شیء به سرش به قتل رسیده است.

در بررسی صحنه جرم مشخص شد یک قفل کتابی نیز در‌کنار اتاق افتاده و طبق اظهارات متهم، وی با همین قفل سنگین کتابی، همسرش را به قتل رسانده است.

متهم به قتل در پاسخ به سؤالات بازپرس ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: ‌خیلی وقت بود که من و همسرم مشکل داشتیم. به حرف من گوش نمی‌کرد و حاضر نبود وضعیت را تغییر دهد. نزدیک ظهر بود که دوباره با هم دعوا کردیم. تمام عقده‌های چندین‌ساله جلو چشمانم را گرفته بود. در‌میان این درگیری، ناگهان چشمم به قفل افتاد و دیگر حال خودم را نفهمیدم. بعد هم که پشیمان شدم، به کلانتری آمدم و خودم را معرفی کردم.

مرد میان‌سال در پاسخ به اینکه هنگام دعوا چه کسی در خانه بود، اظهار کرد: ما دو پسر هفت و بیست‌ساله داریم. پسر بزرگم سر کار بود و پسر دیگرم هم به مدرسه رفته بود. در خانه تنها بودیم و کسی در این کار دخالت نداشت.

بررسی‌های بعدی با انتقال جسد به پزشکی قانونی برای مشخص‌شدن علت دقیق مرگ مقتول با دستور قاضی احمدی‌نژاد آغاز شد و پرس‌و‌جو از همسایه‌ها نیز بی‌نتیجه ماند؛ چرا‌که هیچ‌یک متوجه دعوای این زوج میان‌سال، که سال‌ها از زندگی مشترکشان می‌گذرد، نشده بودند.

با دستور مقام قضایی، متهم برای بررسی‌های بیشتر به پلیس آگاهی منتقل شد و تحقیقات درباره جزئیات مبهم پرونده در دستور‌کار قرار گرفت.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

محمد جواد ابوعطا