زن میانسال در گوشه‌ای از مرکز بهاران نشسته و مشغول بافتن شال گردن است. امسال اگرچه زمستان سرد نبود، اما این زن با نخ مشکی نصف شال گردن زیبا را بافته بود. کنارش نشستیم و خواستیم از زندگی اش و دلیل حضورش در مرکز ترک اعتیاد بگوید.

خودت را معرفی کن؟

سمیه ۴۳ ساله هستم.

چرا اینجایی؟

شیشه من را به اینجا آورد.

از کی مصرف می‌کنی؟

از زمانی که خواستم همسرم را ترک بدهم، اما خودم گرفتار این لعنتی شدم.

یعنی چه؟

همسرم معتاد Addicted بود، اما من زندگی ام را دوست داشتم. می‌خواستم او را ترک بدهم. فرزندانشان هم پدرشان را دوست داشتند. اما نشد و بعد از یک مدت همسرم من را هم آلوده مخدر شیشه کرد.

چطور می‌شود؟

او اینقدر اصرار کرد که یکبار مصرف کن ببین چقدر خوب است. من هم وسوسه شدم و بعد از مصرف حال خوبی داشتم. سه بار که کشیدم معتاد شدم و دیگر توان ترک نداشتم.

چند وقت کشیدی؟

۶ ماه.

بعد چه شد؟

من می‌خواستم باری از روی دوش همسرم بردارم. اما خودم باری روی دوش خانواده شدم. بعد از شش ماه تصمیم گرفتم ترک کنم.

چند وقت است که پاکی؟

۴ ماهه است که پاکی را تجربه می‌کنم. اما اینقدر اینجا می‌مانم تا مطمئن شوم سمت مواد نمی‌روم. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.