با هم جر و بحث کردیم. دعوای همیشگی ما به خاطر نگرانی و دغدغه‌های من بود. پسرم گاهی به دیدن همکارانش می‌رفت و شب به خانه برنمی‌گشت. من و مادر پیرش که تنها می‌ماندیم، درباره او فکرهای بی‌سر‌و‌ته می‌کردیم‌.ما برای این پسرمان که بچه ته‌تغاری خانه بود آرزوهای زیادی داشتیم اما بیشتر وقت‌ها تنهایمان می‌گذاشت و بدخلقی می‌کرد. گاهی غروب که می‌شد دلمان می‌خواست بترکد. نمی‌دانستیم کجا برویم. هر‌چه هم به گوشی همراه این بچه مغرور زنگ می‌زدیم جواب نمی‌داد. ترس از پیری و هراس از اینکه مبادا بچه‌ها ما را به خانه سالمندان بسپارند عذابمان می‌داد. متأسفانه دو پسر بزرگم و دخترم و شوهرش نیز با ما رفت‌و‌‌آمد نمی‌کردند. از شما چه پنهان، عروس‌ها و دخترم چشم دیدن همدیگر را نداشتند و سایه هم را با تیر می‌زدند. هر موقع هم که دور هم جمع می‌شدیم، یک دعوا و مرافعه‌ راه می‌انداختند و با دلخوری می‌رفتند. بگذریم‌. بعد از آخرین جر و بحثمان، پسرم کیفش را برداشت و از خانه بیرون زد. حدود یک هفته از او بی‌خبر بودیم. با محل کارش که تماس می‌گرفتیم، می‌گفتند مرخصی رفته است. ما نگرانش بودیم و هرچه به تلفن همراهش زنگ می‌زدیم جواب نمی‌داد. بالاخره دیشب خودش زنگ زد. با صدای بغض‌آلود گفت به مشهد آمده و در اینجا برایش یک ماجرا درست شده است. من و همسرم نفهمیدیم چطور خودمان را به اینجا رساندیم. پسرم به جای آنکه در مهمان‌پذیر اتاقی بگیرد، به خانه مرد جوانی رفته است که اتفاقی با هم دوست شده‌اند. صاحبخانه که حالا فهمیده‌ایم به شیشه اعتیاد دارد و فردی سابقه‌دار است بعد از چند روز دعوایی راه می‌اندازد و پسرم را از خانه بیرون می‌کند. پسرمان بعد از این دعوا متوجه شده است تمام پول‌ها، کارت شناسایی و حتی گوشی تلفن همراهش را از داخل کیف دستی‌اش برداشته‌اند. وقتی به خانه آن فرد برمی‌گردد تا پول‌هایش را بگیرد، خواهر جوانش با او روبه‌رو شده است. با گزارش موضوع به پلیس Police تحت عنوان مزاحمت‌، مأموران کلانتری ۲۴ پسرم را دستگیر می‌کنند.

نمی‌دانم چرا بچه‌های این دوره و زمانه این‌‌قدر یک‌دنده و لج‌باز هستند. من فقط به پسرم گفتم: «بی‌‌معرفت! می‌دانستی مادرت دلش برای زیارت حرم امام رضا(ع) لک می‌زند و تنها به مشهد آمدی‌؟»برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
شهرآرا/متین نیشابوری

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

نیمه شب، شاهد همخوابی شوهرم با دوست صمیمی ام در اتاق دیگر خانه بودم که ..!

تجاوز وحشیانه به سهیلا در یک خرابه / متجاوز 17 ساله است

من در پاتوق سیاه شوهر بی غیرتم به دوستانش سرویس می دادم تا اینکه ..!

تجاوز به زن جویای کار در شرکت تجهیزات پزشکی در تهران / پدارم در پایان ساعت کاری تنها بود و ...!

قتل زن آرایشگر پس از آزار شیطانی

بلایی عجیبی که بر سر دختر دبیرستانی در شوش آمد / او روی تخت بیمارستان جان سپرد و ..!

گرفتار شدن ایرانی ها در تصادف شدید بزرگراه ابوظبی + فیلم

وقتی خانم مهندس به خواستگاری شوم کارگر شرکت بله گفت / او از من و فرزاد عکس هایی داشت که..!+ عکس

اولین نمایشی که در آن ارتباط یک سرباز با زن کثیف در ایران روی صحنه رفت! + فیلم

وقتی تهدید به 6 طلاقه شدم! / جوانی موها و ریشش را تراشید تا انیکه ..!

ناگفته های یک دزد حرفه ای از مهریه 1500 سکه‌ای زنش + عکس

پرهام شاگرد تازه وارد بود که مرا به سمت خانه مجردی کشاند و شب ها تا دیر وفت ..!

زن جوان به خاطر ارتباط با مرد غریبه شوهر بی نوایش را داخل چاه انداخت / در اردبیل رخ داد + عکس

دختر 18 ساله ای بودم که به خاطر خماری پیشنهاد شرم آور چند مرد را پذیرفتم و ..!