گفتگو با دختر 16 ساله ای که قاتل است / مادرم به زودی اعدام می شود و من ..!
حوادث رکنا: زینب دختری است که شش سال قبل وقتی 16ساله بود به خاطر مخالفتهای پدرش با ازدواج، او را با همدستی مادرش کشت.
این دختر که حالا با وجود اصرار اولیای دم برای قصاص با حکم قضایی از قصاص معاف و به پرداخت دیه محکوم شده در پرداخت دیه ناتوان است وبرای تقسیط دیه از قضات دادگاه درخواست کمک کرده است.زینب و مادرش پدرش را در خانه با ضربههای چاقو کشتند و با صحنهسازی سعی کردند ماجرا را طوری وانمود کنند که قربانی درگیری خیابانی شده است. مادر زینب حالا در آستانه اعدام execution قرار دارد و این دختر که از قصاص رهایی یافته میگوید در صورتی که از زندان Prison آزاد شود هیچ کسی را ندارد که بتواند با او زندگی کند به همین دلیل میخواهد به بهزیستی برود.گفتوگو با این دختر را میخوانید.
چقدر درس خواندهای؟
تا سال اول دبیرستان درس خواندم و بعد ترکتحصیل کردم.
چرا درست را ادامه ندادی؟
علاقهای به درس خواندن نداشتم. در درسهایم ضعیف بودم.
پس چهکار میکردی؟
در خانه به مادرم کمک میکردم.
رابطهات با پدرت چطور بود؟
چون تنها دختر خانواده بودم پدرم مرا خیلی دوست داشت. من هم او را دوست داشتم. ولی پدرم میگفت به خاطر همین علاقه هیچ وقت اجازه نمیدهد ازدواج کنم. پدرم کمی سختگیر بود. او به خاطر رفتن به خانه دوستانم، آرایش کردن و صحبت با تلفن همراه با من دعوا میکرد.
حالا فکر میکنی علت سختگیریهای پدرت چه بود؟
حالا فهمیدهام او به خاطر خودم و آیندهام سختگیری میکرد، اما آن زمان این موضوع را نمیفهمیدم.
چرا میخواستی در 16سالگی ازدواج کنی؟
درس نمیخواندم و در خانه بیکار بودم. سه ماه بود با پسر یکی از اقوام دور مادرم آشنا شده بودم. او به من علاقهمند بود و میخواست به خواستگاریام بیاید، اما پدرم مخالف این ازدواج بود.
چرا پدرت مخالف این ازدواج بود؟
پدرم میگفت یکی از بستگانمان را برای تحقیق فرستاده و شنیده پسر مورد علاقهام مواد مخدر Drugs مصرف میکند و دروغگو است.
حالا از پسر مورد علاقهات خبری داری؟
نه، در این شش سال که در کانون اصلاح و تربیت هستم هیچ خبری از او ندارم.
در دفتر خاطراتت نوشته بودی پسر موردعلاقهات از ازدواج با تو منصرف شده، این نشان میدهد پدرت سد راهت نبوده؟
نه این طور نیست. او قصد ازدواج با من را داشت، ولی پدرم مخالف این ازدواج بود.
چرا نقشه قتل Murder پدرت را کشیدی؟
میخواستم با پسر مورد علاقهام ازدواج کنم.
چطور مادرت را راضی کردی که در قتل به تو کمک کند؟
مادرم را تهدید کرده بودم اگر پدرم را برای این ازدواج راضی نکند از خانه فرار Escape میکنم. مادرم یک شب درباره ازدواج با پدرم صحبت کرد، اما پدرم قبول نکرد. به همین دلیل مادرم قبول کرد با من همدست شود.
رابطهات با مادرت چطور بود؟
او مرا دوست داشت، ولی خیلی وقتها به پدرم میگفت نباید به همه خواستههای من پاسخ مثبت بدهد. فکر میکنم پدرم مرا بیشتر از مادرم دوست داشت.
از ماجرای قتل بگو؟
اولین بار من و مادرم در غذای پدرم مرگ موش ریختیم، اما پدرم غذایش را نخورد. دومین بار مادرم آبمیوه مسموم را به پدرم داد که او بعد از خوردن آبمیوه، بیهوش شد. من بالشت را روی دهان پدرم گذاشتم و مادرم چند ضربه چاقو به او زد. مادرم ترسید و چاقو را رها کرد. من همان موقع چاقو را برداشتم و چند ضربه به پدرم زدم.
پدرت قبل از مرگ حرفی نزد؟
نه. او تحت تاثیر آبمیوه مسموم بیحال بود. فقط برای لحظهای به چشمانم نگاه کرد.
حالا پشیمان نیستی؟
خیلی پشیمانم. من پدرم را دوست داشتم. بچگی کردم.
چطور توانستی چند ضربه چاقو به او بزنی؟
چیز زیادی یادم نیست و نمیدانم چند ضربه به پدرم زدم.
بعد از قتل چه کار کردید؟
جنازه را در خیابان رها کردیم تا با صحنه سازی نشان دهیم قتل در دعوای خیابانی رخ داده است.
پلیس چطور به شما مشکوک شد؟
فرش خانه خونی شده بود. برای اینکه آثار خون را از بین ببریم فرش را شستیم و آن را روی دیوار خانه پهن کردیم که پلیس Police با دیدن فرش به ما مشکوک شد. حتی ما فرصت نکرده بودیم آثار خون روی دیوار را پاک کنیم. وقتی پلیس لکههای خون روی دیوار را دید گفتم لکه شربت آلبالوست، ولی مادرم به همهچیز اعتراف کرد.
فکر میکنی چرا اولیای دم برای تو و مادرت قصاص خواستند و به آن اصرار دارند؟
آنها از من و مادرم ناراحت هستند، چون پدرم را بیگناه کشتیم. آنها معتقد بودند من لیاقت مهرومحبت پدرم را نداشتم.
حکم دادگاه اول درباره تو و مادرت چه بود؟
دادگاه اول من و مادرم را به قصاص محکوم کرد، اما بعد از قانون Law جدید وقتی پزشکی قانونی تائید کرد زمانی که دست به این کار زدم بچه بودم و به رشدعقلی نرسیده بودم و واقعا نمیدانستم مرتکب چه اشتباهی شدهام، من طبق قانون از قصاص معاف و به پرداخت دیه محکوم شدم. ولی حکم قصاص مادرم تائید شده است.
یعنی در آن زمان نمیدانستی مجازات کسی که دست به قتل بزند قصاص است؟
نه. من بچه بودم. فکر میکردم فقط برای مدتی زندانی Prisoner میشوم، اما درکانون اصلاح و تربیت با قانون آشنا شدم .حالا هم نمیتوانم دیه را بپردازم به همین دلیل درخواست اعسار دادهام تا دادگاه دیه را قسطی کند.
حکم قصاص مادرت در چه مرحلهای قرار دارد؟
حکم قصاص مادرم در دیوان عالی کشور تائید شده و قرار است بزودی اعدام شود.
اولیای دم تحت هیچ شرایطی راضی به گذشت نیستند؟
نه. آنها برای قصاص من هم اصرار داشتند ولی طبق قانون تائید شد من بچه بودم که دست به چنین کاری زدم. به همین دلیل از قصاص معاف شدم و حالا باید دیه بپردازم. برادرهایم گفتهاند اگر آزاد شوم حق ندارم پیش آنها بروم.
در صورت آزادی Freedom میخواهی چه کار کنی؟
اگر از زندان آزاد شوم برای زندگی به بهزیستی میروم، چون کسی را ندارم. من خیلی تنها هستم. خانوادهام حتی برای ملاقاتم نیامدهاند. در بهزیستی کاری پیدا میکنم تا بتوانم دیه را به صورت قسطی بپردازم.
حالا در کانون اصلاح و تربیت چهکار میکنی؟
در کانون قرآن و نماز میخوانم. هر روز که میگذرد بیشتر متوجه اشتباهی که مرتکب شدهام میشوم. من حالا بیشتر از هر وقتی دلتنگ پدرم هستم.
اگر زمان به عقب برگردد باز هم چنین تصمیمی میگیری؟
هرگز. من باعث شدم پدرم کشته شود و مادرم در آستانه اعدام قرار بگیرد و خانوادهام مرا ترک کنند. من واقعا از گذشتهام پشیمانم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
مرد رامسری با اسلحه بالای سر زنش و مرد غریبه رفت و ..! +عکس
ازدواج همزمان محمد با 3 دختر! / همه عروس ها راضی هستند + عکس
هوشنگ وقتی از باکن وارد خانه شهلا شد که مهناز هم آنجا بود و ..!
20 زن نیمه شب می خواستند دختر 21 ساله مشهدی را دفن کنند! / این دختر فساد اخلاقی داشت و ..!
بهروز با زن سابق دوستم ازدواج کرده بود / یک شب چند نفری داخل خانه او شدیم و ..!
نقشه شوم 2 برادر عروس برای خواهر شوهر جوان / پلیس تهران در تعقیب این دو است
درخواست طلاق از همسر گیاهخوار
ضرب و شتم خانم معلم یک مدرسه ابتدایی توسط پدر دانش آموز در ارومیه
2 پسر که پس از 60 سال فهمیدند پدرشان یکی است! / آن دو همسایه بودند که ..!+عکس
تجمع "نه به گرانی" در مشهد / فرماندار: تجمع غیر قانونی است
محسن پسر برادر شوهر مادرم بلایی سرم آورد که ..! / دختر 17 ساله بودم که به مشهد فرار کردم!
زلزله همراه با بارش سنگ + عکس
پسر جوان شوهرم از من درخواست شرم آور کرد و من تسلیم سرنوشت تلخ خودم شدم و ..!
اقدام زشت 2 مرد و یک زن داخل پرایدی که با چادر پوشانده شده بود!
مگه داریم؟؟؟ خدایا اینا کیند دیگه هردوشون رو اعدام کنید بره بابا ................. توبه ی گرگ مرگه....... مادره چه احمقی بوده که ی دختره 16 ساله رو جدی گرفته