ادعای عجیب زن جوان در ربودن یوسف کوچولو + عکس
حوادث رکنا: زن جوانی که به اتهام ربودن یوسف، پسربچه سهساله در بازداشت به سر میبرد، آدمربایی را انکار کرد.
پدر و مادر یوسف، ساعت۱۹:۳۰ روز سهشنبه 27 تیرماه گم شدن کودک را به کلانتری 128 تهراننو گزارش دادند. پدر او گفت: برای مهمانی به خانه یکی از بستگانمان در خیابان ایرانمهر رفته بودیم. یوسف برای لحظهای قدم به داخل خیابان گذاشت. وقتی به دنبال او رفتیم خبری از بچه نبود.
مأموران پلیس با بررسی دوربینهای مداربسته متوجه زنی شدند که در خلوتی خیابان خود را به یوسف رسانده و او را با خود برده است. با انتشار خبر گم شدن یوسف در شبکههای اجتماعی تلاش برای یافتن کودک به جریان افتاد تا اینکه چهار روز بعد زنی با خانواده یوسف تماس گرفت و گفت قصد دارد طفل را به آنها بازگرداند. خانواده یوسف خیلی زود با مأموران پلیس سر قرار در خیابان دماوند حوالی بزرگراه امام علی حاضر شدند. مأموران پلیس همزمان با بازداشت زن جوان، کودک را تحویل خانوادهاش دادند. متهم در اولین بازجوییها اتهام آدمربایی را انکار کرد و گفت برای اینکه یوسف در دام افراد شیطانصفت نیفتد او را با خود برده بود. او توضیح داد: روز حادثه Incident برای یک مصاحبه کاری به خیابان پاسداران رفته بودم. در مسیر بازگشت متوجه شدم که کودکی در خیابان سرگردان است. فکر کردم که پدر و مادرش باید همان حوالی باشند، اما وقتی خودش را به میان خیابان رساند و کسی به دنبالش نرفت احتمال دادم که گم شده باشد.
از طرفی همان لحظه مردی که معلوم بود کارتنخواب است، داشت به کودک نزدیک میشد به خاطر همین خودم را به بچه رساندم و او را به خانهام بردم تا مبادا گرفتار افراد نااهل شود. به خاطر اینکه بچه خسته بود او را به خانه بردم و بعد از خوردن غذا خوابش برد و فراموش کردم به پلیس خبر دهم. با کامل شدن تحقیقات، بازپرس زن جوان را به اتهام آدمربایی مجرم شناخت و کیفرخواست علیه وی صادر شد. جلسه رسیدگی به پرونده روز گذشته در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی بابایی برگزار شد. بعد از رسمیت یافتن جلسه، متهم به درخواست قاضی در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را انکار کرد و در شرح ماجرا گفت: شغل من خیاط است و برای اینکه زمان بیشتری خیاطی کنم به توصیه چند زن خیاط شیشه مصرف میکردم. روز حادثه در حال عبور متوجه یوسف شدم. فکر کردم که او خواهرزادهام است به خاطر همین خودم را به او رساندم و یوسف را به خانهام بردم. آن روز شیشه مصرف کرده بودم و دچار توهم بودم. چند روز که گذشت یکی از دوستانم به من خبر داد که بچهای به نام یوسف گم شده و خانوادهاش به دنبال او هستند. آنجا بود که من متوجه اشتباهم شدم و تصمیم گرفتم که بچه را به خانوادهاش برسانم به خاطر همین با شمارهای که در شبکههای اجتماعی پخش شده بود تماس گرفتم و یوسف را سر قرار بردم که آنجا دستگیر شدم. هیئت قضایی بعد از شنیدن دفاعیات متهم وار شور شد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر