پدرم از ترس آبرویش کوتاه آمد و به خواستگاری رفتیم. بالاخره حرفم را به کرسی نشاندم و با عروس رویاهایم ازدواج کردم. من و همسرم زندگی عاشقانه خود را شروع کردیم. همه دوستان و آشنایان به عشق و علاقه ای که بین ما بود غبطه می خوردند و خواهر زنم می گفت شما شیرین و فرهاد امروزی هستید.

لحظه ای شیرین و دوست داشتنی را پشت سر گذاشتیم. افسوس که عمر این احساس خوشبختی و هیجان با هم بودن خیلی کوتاه بود. اختلاف های ما در کمتر از دو سه ماه شروع شد.
مینا لج بازی می کرد ومن هم مغرورانه می خواستم به هر قیمتی شده او را تسلیم خواسته های خودم کنم. این مشکلات باعث جدایی عاطفی ما شد تاجایی که گاهی اتفاق می افتاد او یک یا دو روز خانه مادر و خواهرش می رفت و فقط با تلفن از حال همدیگر با خبر می شدیم.
اگر چه ما در حضور دیگران همچنان آبروداری می کردیم و آنچنان عاشقانه حرف می زدیم که هیچ کس فکر نمی کرد این قدر از هم دور باشیم.

به گزارش خبرنگار حوادث رکنا، مهرداد نفس عمیقی کشید و افزود:این مسایل باعث شد روابط زناشویی مان هم در این مدت کوتاه تحت تاثیر قرار بگیرد و دیگر احساسی نسبت به همدیگر نداشته باشیم. در واقع هردوی مان از ازدواج با هم پشیمان شده بودیم، اما چون این زندگی انتخاب خودمان بود، نمی توانستیم چیزی بگوییم.

من و مینا در تنهایی خود درگیر شبکه های مجازی شدیم. متاسفانه در یک کانال تلگرامی با خانم مطلقه ای آشنا شدم که بعد از تیغ زدن جیب هایم، مرا روسیاه و بدنام کرد. روزی که همسرم فهمید چه دسته گلی به آب داده ام خیلی بی تفاوت و خونسرد گفت:ازدواج ما از روز اول اشتباه بود، حیف شدم چون پسر خاله میلیاردرم عاشقم بود و من کودن به خاطر یک دلخوری ساده با تو دوست شدم و بعد هم با ازدواج مان، کار از کار گذشت و راه برگشتی پیدا نمی کردم. وقتی از زبان مینا شنیدم که هنوز هم پسرخاله اش عاشق دلباخته اوست زانو زدم و تازه فهمیدم. چرا پدرم می گفت این ازدواج به خیر و صلاح نیست و آخر و عاقبتی ندارد.

مهرداد گفت:من و مینا بر خلاف ازدواج سختی که داشتیم به راحتی از هم جدا شدیم. بعد از طلاق احساس سرشکستگی می کردم و خجالت می کشیدم به چشمان پدر و مادرم نگاه کنم. آن زن معتاد Addicted که در تلگرام Telegram آشنا شده بودیم هم یک روز آمده بود و می خواست آبروریزی راه بیندازد که پدرم پولی به او داد و ردش کرد.
مهرداد در مرکز مشاوره آرامش پلیس Police مشهد افزود: من به پیشنهاد یکی از دوستان به مصرف قرص های آرام بخشی روی آوردم که نمی دانستم اعتیاد آور است. پدرم که متوجه شده از این قرص ها مصرف می کنم و نگران حالم بود مرا به مرکز مشاوره آورد تا بتوانم خودم را پیدا کرده و اشتباه های گذشته را جبران کنم. مرد جوان در پایان گفت: اگرقبل از ازدواج با پدرو مادرم مشورت می کردم و به حرف شان گوش می دادم این طوری نمی شد و سرشکسته نمی شدم. اگر چه پدرم می گوید هر تجربه ،سرمایه باارزشی است که باید در یاختن بنای زندگی از آن استفاده کنیم و.ماهی را هروقت از آب بگیریم تازه است. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

8 ماه تجاوز معلم خصوصی به دختر 15 ساله + عکس

اقدام زشت مادر زن با شوهر دخترش / آیدا به دادگاه رفت

دعوت شوم سمیه از مرد رستوران دار برای ملاقات شیطانی در باغ / 2 مرد در باغ بودند که ..!

عاقبت پیچیده مرگ تلخ 5 عضو یک خانواده بهبهانی/دختر 15 ساله تنهاست!+ عکس های تکاندهنده

مرگ خوف انگیز چوپان و گوسفندانش در میاندوآب + عکس

حقوق قاتل ستایش قریشی نباید مثل‌ خفاش‌ شب پایمال‌ می شد!

مرگ زن جوان را شوهرش از من خواست! / بلایی که پرستار 51 ساله بر سر زن بیمار آورد + عکس

میهمانی خصوصی با شلیک های 3 مرد نقابدار رنگ خون گرفت + فیلم

جواب بله به خواستگار کارتن خواب! داماد در لابه لای آشغال ها بود که..!

سربازی که به خاطر کچل کردن به یک قدمی اعدام رسیده است!

اقدام وحشیانه مرد ۴۲ ساله با ۴ دختر خود + عکس

مهیار داروی مرگ را در آب قند ریخت و به زور به بچه داد / این زن در خانه مهیار خمار بود

20 سال زندان برای بازیگر پرنفوذ به خاطر تجاوز به 2 زن +عکس

پدر بوکانی 3 قلوهای خود را در کوچه رها کرد / این بچه ها از زن دومش است

فوتبالیست معروف دو تیم پرسپولیس و استقلال در گذشت + عکس

فیلم لحظه دعای عجیب بهاره رهنما هنگام درست کردن نذری / همسرش او را همراهی کرد + عکس

ترزیق وحشتناک ژل به بدن دختر زبیا، او را به دردسر انداخت + عکس

عاشق خواهر زن صیغه ای برادرم شدم / مریم چند شب از خانه رفت و وقتی برگشت که..!

بلایی که بر سر نوعروس 15 ساله آمد / مینا با جوانی دیگر در آشنا شد!

شب ها از ترس تجاوز پدرم به من و خواهرم فاطمه خوابم نمی برد، اما او کار خودش را می کرد! 14+

جداشدن سر نوزاد هنگام تولد در اتاق زایمان بیمارستانی در ایرانشهر!