شهیدی که سردار سلیمانی در لحظه‌های طاقت فرسای جنگ در عراق و سوریه به او متوسل می‌شد +عکس

شهید حاج قاسم میرحسینی، جانشین و قائم مقام حاج قاسم سلیمانی در لشکر ۴۱ ثارالله از شهدای کم نظیر و کمتر شناخته شده دوران دفاع مقدس است.

اما این شهید بزرگوار علی رغم خدمات بزرگ در دوران دفاع مقدس و با وجود نقش آفرینی ویژه در لشکر همیشه پیروز ۴۱ ثارالله در سطح کشور شهیدی گمنام و مظلوم محسوب می‌شود.

*حاج قاسم سلیمانی به کدام شهید بیشتر در سوریه توسل دارد؟
 
صحنه‌های نبرد با گروه‌هایی که به صورت مستقیم توسط سرویس‌های اطلاعاتی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مرتبا تجهیز و تقویت می‌شوند، همواره با سختی‌های زیادی نیز روبه رو بوده است.

یکی از ویژگی‌های بارز حاج قاسم سلیمانی به گواه همرزمان وی چه در طول دفاع مقدس و چه نبرد‌های سال‌های اخیر در عراق، سوریه و لبنان توسلات دائمی و با نشاط وی به شهدا در صحنه‌های سنگین نبرد و مبارزه است.

به گفته یکی از خبرنگاران ایرانی حاضر در سوریه - خبرنگار شهید محسن خزایی چندی قبل نیز به شهادت رسید- حاج قاسم سلیمانی همواره همرزمان و یاران خود را نیز به توسل به شهدا توصیه می‌کند.

سردار سلیمانی در زمان نبرد‌های سنگین با گروه داعش در عراق و به خصوص سوریه در پاسخ به این سوال که در این روز‌های سنگین نبرد بیشترین توسل را به کدام شهید دارد، گفته است به شهید حاج قاسم میرحسینی، قائم مقام خودش در لشکر ۴۱ ثارالله بیشترین توسل را دارد.

سردار سلیمانی به این شهید دوران دفاع مقدس بسیار علاقه‌مند بوده به گونه‌ای که پس از سال‌ها هرگاه نزد وی نامی از شهید میرحسینی برده شود به شدت متحول و منقلب می‌شود. (۱)

*سخنان خواندنی حاج قاسم سلیمانی درباره شهید میرحسینی

 
حاج قاسم سلیمانی در وصف شهید میرحسینی می‌گوید: قاسم میرحسینی، بزرگ لشکر ۴۱ ثارالله بود که واقعاً من امروز در هر مأموریتی جای خالی او را می‌بینم.
 
شهید میرحسینی در بعد خودش در تمام صحنه جنگ تک بود. در مورد شهید میرحسینی هرچه بگویم احساس می‌کنم اصلاً نمی‌توانم حق او را ادا کنم. خیلی روح بزرگی داشت.
 
یک مالک اشتر به‌تمام‌معنا بود. من نمی‌دانم مالک هم توی صحنه سخت محاصره جنگ مثل شهید میرحسینی بوده یا نبوده.
 
شهید میرحسینی فرمانده‌ای بود که همه ابعاد یک فرمانده اسلامی را با تعاریف اصیل آقا امیرالمومنین (ع) دارا بود.
 
با معنویت‌ترین شخصیت لشکر ثارالله بود. صدای دل‌نشین آوای قرآن شهید میرحسینی را هر کس می‌شنید از خود بی‌خود می‌شد.
 
خداوند این توفیق را به من داد که تقریباً از عملیات والفجر یک تا این اواخر که خیلی هم بود در خدمت ایشان باشم.
 
من واقعاً این را می‌گویم که در میان شهدای جنگ تحمیلی دوستان بسیاری داشتم، ولی در عملیات مختلف هیچ‌کس را مانند ایشان ندیدم.
 
در عملیات کربلای ۴ بچه‌ها خیلی نگران ایشان بودند. هیچ عملیاتی شهید میرحسینی بدون زخم از صحنه خارج نشد.
 
از تمام عملیات زخمی بر بدن داشت. به بچه‌ها گفته بود توی عملیات کربلای ۴ نترسید که من شهید نمی‌شوم.
 
قبل از عملیات کربلای پنج شبی داخل سنگر نشسته بودیم و باهم صحبت می‌کردیم. گفت: تیر به اینجای من خواهد خورد؛ و انگشتش را روی پیشانی‌اش گذاشت و همین‌طور هم شد؛ و بی‌سیم‌های لشکر ثارالله تا پایان جنگ دیگر صدای دل‌نشین و ارزشمند و پرمعرفت میرحسینی را نشنیدند.
 
آن صدایی که برای همه بچه‌ها چه کرمانی، چه رفسنجانی، چه زرندی، چه سیرجانی، چه هرمزگانی و چه بلوچستانی امیدبخش بود. دلنواز بود و دوست‌داشتنی. آن صدا خاموش شد.

*زندگی نامه شهید میرحسینی

 
شهید میرقاسم میرحسینی در سال ۱۳۴۲ در روستای صفدرمیربیک در نزدیکی شهر زابل به دنیا آمد.
 
وی کوچک‌ترین فرزند خانواده حاج مرادعلی میرحسینی بود. میرقاسم تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستای جزینک به پایان رساند و برای ادامه تحصیل رهسپار هنرستان کشاورزی شهر زابل شد.

پس از اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در واحد پذیرش مشغول به خدمت شد و پس از چند ماه کار و تلاش صادقانه و خالصانه برای گذراندن دوره عالی برگزیده شد.

با شروع عملیات بیت المقدس میرحسینی به عنوان معاون یکی از گردان‌های عمل‌کننده در این عملیات شرکت کرد. سرانجام پس از آزادسازی و فتح خرمشهر برای دوره آموزش تکمیلی فرماندهی رهسپار تهران شد و پس از فراگیری آموزش‌های لازم به تیپ ۴۱ ثارالله (ع) پیوست.

میرقاسم میرحسینی در سال ۱۳۶۱ به عنوان فرمانده گردان شهید مطهری منصوب شد و پس از شرکت در عملیات‌هایی، چون رمضان و والفجر مقدماتی و با لیاقتی که فرماندهان در او سراغ داشتند او را به عنوان مسئول طرح و عملیات تیپ ۴۱ ثارالله (ع) منصوب کردند.

وی در عملیات والفجر یک از ناحیه کتف و صورت مجروح شد. در سال ۱۳۶۲ سنت حسنه پیامبر (ص) را بجای آورده و ازدواج کرد. این سرباز گمنام امام زمان (عج) در عملیات والفجر ۳، سه شبانه روز چشم به هم نگذاشت تا این عملیات را ساماندهی کند.

در عملیات والفجر ۴ نیز ارتفاعات دره شیلر و پنجوین را با یاری خداوند و رشادت رزمندگان اسلام تصرف کرد. وی در عملیات خیبر به عنوان فرمانده تیپ منصوب شد و در این عملیات در جزیره مجنون پس از دلاوری‌های فراوان بر اثر بمباران شیمیایی دچار مسمومیت گاز‌های سمی شد و به پشت جبهه اعزام و پس از آن به تهران منتقل شد.

سردار میرحسینی هنوز از بند جراحات وارد شده ر‌ها نشده بود که به مناطق عملیاتی برگشت و در عملیات میمک شرکت کرد تا اینکه ارتفاعات میمک را فتح نمود.

در سال ۱۳۶۳ مسئولیت طرح و عملیات لشکر ۴۱ ثارالله (ع) به او واگذار شد. او در عملیات بدر دوباره بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن بعثی از ناحیه پا به شدت زخمی شد.

در سال ۱۳۶۴ به زیارت خانه خدا مشرف شد و در همان سال ایشان به سمت قائم مقامی لشکر ۴۱ ثارالله (ع) معرفی شد. در عملیات والفجر ۸ پس از رشادت‌ها و شجاعت‌های نیرو‌های سپاه اسلام شهر فاو آزاد شد.

وی در عملیات کربلای یک که منجر به فتح ارتفاعات قلاویزان شد شرکت داشت و در کربلای ۴ که مقدمه کربلای ۵ بود خالصانه و شجاعانه جنگید و بعثی‌های ظالم را از مرز‌های کشور بیرون راند.

سرانجام این سردار رشید اسلام در سال ۱۳۶۵ در خاک مقدس شلمچه و در عملیات کربلای ۵ پس از ساماندهی نیرو‌ها در حین عملیات بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به ناحیه پیشانی سر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

* وصیت‌نامه سردار شهید حاج میرقاسم میرحسینی

 
بار خدایا! یگانگی‌ات و اینکه شریک و همتایی برایت نیست و معبود واقعی هستی را شهادت می‌دهم. بار خدایا! به پیامبر خاتمت حضرت محمد (ص) که فرستاده و رسول توست شهادت می‌دهم؛ و به اینکه حضرت علی (ع) پیشوا و امام اول شیعیان است و اینکه قیامت و محشر روز رستاخیز حق است شهادت می‌دهم.
بار خدایا! به اینکه نظام جمهوری به رهبری امام عزیز حق است و جنگ عراق علیه ایران به ما تحمیل شده و امروز فرزندان برومند ملت ما ایثارگرانه از تمامیت ارضی، اسلامی، عقیدتی و مکتبی خود دفاع می‌کنند شهادت می‌دهم.
شاید مشیت حضرت داور بر این باشد که توفیق شهادت پیدا کنم. به هر حال به خداوند و فضل و رحمتش چشم امید دوخته‌ام نه به بضاعت و توشه خویش.

خدا گواه است توشه‌ای ندارم. مدتی در جنگ بودم که شاید بهار عمرم محسوب شود و در کنار وارسته‌ترین فرزندان این امت، قسمتی از عمرم را سپری کردم که نعمت بسیار بزرگی بود، بسیجیان که جز خدا نمی‌دیدند و جز طریقت خدایی نمی‌پویند و آن خالصانی که تکیه به حقیقت توحید و معاد و عقاید و اخلاق، اعمال و حالات خود را از آلودگی‌ها شسته‌اند و جان و اعضا و جوارح خویش را به نور واقعیت تزئین کرده‌اند. آن کسانی که به نص کلام مولا علی (ع) دنیا را سه طلاقه کرده اند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.