اقدام هولناک پسر 18 ساله با خواهرش در کرمانشاه
رکنا: دستههای خردشده «پلی استیشن» جلوی تلویزیون افتاده بود. پسرک با دستانی خون آلود و چشمان بهت زده به چاقوی روی کف اتاق نگاه میکرد و خواهرش نیمه جان برای زندگی میجنگید...
سالها از آن عصر گرم تابستانی گذشته است اما چهره پریشان پسر نوجوان را هنوز به یاد دارم. آن روز من و همکارم «رضایی» در پایگاه منطقه دو فرهنگیان کرمانشاه مستقر بودیم. روز آرامی بود اما نمیدانستیم این آرامش قبل از طوفان است...
مأموریت فوق اورژانسی
«منطقه 2 از 500...ده، سی و سه، ده، ده باشید».
وقتی پای این کد وسط باشد یعنی مأموریت فوق اورژانسی است و جان انسانی حتی به ثانیهها بستگی دارد... من با شنیدن این کد ضربان قلبم چندین برابر میشود. عرق میکنم و درست مانند دیگر همکارانم با تمام سرعت و دقت برای انجام مأموریت آماده میشوم. بلافاصله آژیرکشان به سمت محل مورد نظرحرکت کردیم. در راه اطلاعات کامل تری از مرکز دریافت شد؛ «خانمی جوان در درگیری خانوادگی مجروح شده است»...
تجربههای قبلیام میگفت این نوع درگیریها آسیب جدی ندارند اما این بار انگارموضوع خیلی فرق میکرد...
به نزدیک خانهای که آدرسش اعلام شده بود رسیدیم. پیرزنی به محض دیدن آمبولانس با همه توانش به سمت ما میدوید. همکارم متوقف شد. پیرزن رنگ به صورت نداشت. زبانش بند آمده بود و تنها با دست طبقه دوم ساختمان را نشان داد...بسرعت از پلهها بالا رفته و وارد آپارتمان طبقه دوم شدیم. پنجره اتاق باز بود و نور خورشید کف اتاق را پوشانده بود. پسری نوجوان با دستهای خونی به دیوار تکیه داده بود و وحشتزده به کف اتاق و چاقوی خون آلود نگاه میکرد. اندکی آن طرفتر دختری غرق در خون روی زمین افتاده بود و از شدت خونریزی نفسهای آخرش را میکشید. شرایط خوبی نبود و زمانی هم برای سؤال و جواب وجود نداشت. من و همکارم بسرعت وارد عمل شدیم. ابتدا علائم حیاتی بیمار را کنترل کردیم. قلبش هنوز میتپید. زخمی عمیق در بالای کمرش دیده میشد که به خاطر پارگی شریان اصلی، خون از آن مثل فواره بیرون میزد. با همه امکاناتی که داشتیم خونریزی را تا حدودی مهار کردیم و با کمک پسر شوک زده، دختر جوان را سه نفری به آمبولانس انتقال دادیم. همکارم هماهنگیهای لازم با بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه را انجام داد وخیلی سریع به راه افتادیم. همانطور که با همه توانم سعی داشتم خونریزی را کاهش دهم، موضوع را از پسر جوان پرسیدم. او به هقهق افتاد و تنها یک جمله گفت: «خواهرم نمیگذاشت پلی استیشن بازی کنم...»
دخترفقط 19 سال داشت اما با وجود تلاش پزشکان به علت پارگی شریان و خونریزی شدید جان باخت و برادر 18 سالهاش تنها به خاطر لجبازی و غرور بی جا قاتل The Murderer خواهرش شده بود.
در راه بازگشت، من و همکارم هر دو ساکت بودیم. سکوتی که در آن تنها صدای گریههای بیامان پسر 18 ساله در راهروی بیمارستان در آن شنیده میشد. گریههایی برای یک اشتباه غیرقابل جبران و...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
منوچهر سروش، کارشناس فوریتهای پزشکی شبکه بهداشت و درمان دماوند
اخبار زیر را از دست ندهید:
مادرشوهرم مچ عروسش را با مرد غرییه گرفت و ...
اقدام شوم با دختر جوان که یکسال در آپارتمان شیطان اسیر بود+ عکس
سئوالات اختصاصی کنکور رشته ریاضی سال 96
بلای وحشتناکی که پیش از کنکور سر دختر داوطلب آمد / او برای همیشه از دانشگاه رفتن محروم شد
فوری / دستگیری ۲۱ داعشی آموزش دیده در مشهد
بلایی که بیژن بر سر دختر 22 ساله یکی از ثروتمندان تهرانی آورد!
اقدام شوم در شب خواستگاری دختر 16 ساله + عکس
مرد دوربین مخفی در آپارتمان نصب کرد و مچ زنش را با مرد غریبه در وضعیت بد گرفت + عکس
دستگیری دزد مسلح ۱۲ بانک در شیراز و اصفهان / این مرد هزار چهره دارد + عکس
4 زن و مرد در بزرگراه قزوین زندهزنده سوختند / مادر سوخت اما کودکش را نجات داد
بلایی که دندانپزشک در اولین قرار بر سر دختر جوان آورد
ازدواج سفید زن شوهردار با صاحب یک معدن در تهران
التماس های تازه داماد در برابر خانواده عروس در دادگاه + عکس
فیلم رفتار وحشیانه یک پرستار با بیمار روی تخت +فیلم (+16)
نقشه 2 میلیاردی زندانی نامرئی با استخدام تلفنی 4 مرد طمعکار در تهران / فیلم و عکس
خودکشی تلخ زن نازا در تهران
ویدئویی که پنهان کاری افسر پلیس را هنگام انجام این اقدام زشت بر ملا کرد +فیلم
دختر دبیرستانی بودم که عاشق صدرا پسر خوشتیپ محله شدم و ...
سگ های ولگرد دختر 2 ساله را کشتند
مرگ مرموز زن و مرد ناشناس در چادر مسافرتی / در چادر سرنگ پیدا شد + عکس
ارسال نظر