رویا درست شش ماه پس از سومین ازدواجش باز هم راهی دادگاه خانواده شد تا این‌بار هم از شوهرش جدا شود. او به قاضی دادگاه خانواده گفت: 8 سال با شوهر اولم زندگی کردم و بعد به خاطر اعتیادش از او جدا شدم. بعد از آن یک بار دیگر ازدواج کردم و به خاطر عدم تفاهم از شوهرم جدا شدم.

یک سال پیش بود که با فرید آشنا شدم. او ادعا می‌کرد که عاشق من است و می‌تواند گذشته تلخ من را جبران کند. بعد از آشنایی با فرید تصور می‌کردم که بتوانم بهترین زندگی را در کنارش داشته باشم. فکر می‌کردم که زندگی در کنار فرید می‌تواند من را به همه رویاهایم برساند. اما اشتباه می‌کردم. درست بعد از ازدواج بود که اخلاق فرید تغییر کرد. او اصلا به من محبت نمی‌کرد و نسبت به من بی‌تفاوت بود. دیگر خبری از آن مرد عاشق نبود. فرید به یک مرد بی‌احساس و بی‌تفاوت تبدیل شد که زندگی در کنارش کم‌کم برایم عذاب‌آور شد. وقتی دیدم که فرید عاشق نیست و نمی‌تواند به من محبت کند، برای همین تصمیم گرفتم هرچه زودتر از او جدا شوم تا تجربه‌های تلخ گذشته دوباره برایم تکرار نشود. می‌دانم که زندگی در کنار این مرد مثل زندگی در کنار شوهرهای سابقم عذاب‌آور خواهد شد.

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی Judge گفت: آقای قاضی اشتباه از من بود که به این زن اعتماد کردم. زنی که دو بار از شوهرش جدا شده بود، دیگر نمی‌توانست به راحتی در کنار یک مرد زندگی کند. او به دنبال بهانه‌ای برای جدایی می‌گشت. کاملا طبیعی است که بعد از ازدواج به خاطر گرفتاری‌ها و مشکلات زندگی زناشویی دیگر نمی‌توان عاشقانه رفتار کرد و از صبح تا شب حرف‌های عاشقانه زد، اما همسرم این موضوع را بهانه کرد و درخواست جدایی داد. برای همین من هم دیگر نمی‌خواهم در کنارش زندگی کنم.

در پایان رسیدگی به این پرونده به جلسه آینده موکول شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی