دردسرهای عجیب دختر بایسیکل‌ران

به گزارش گروه ورزشی رکنا به نقل از روزنامه همشهری؛ می‌شود گوشی را برداری، شماره‌ای بگیری، بگویی من هستم و کل مسیر زندگی‌ات عوض شود. می‌شود سوژه بقیه شوی، دستت بیندازند، بگویی می‌توانم و زندگی‌ات را بسازی. می‌شود جلوی همه مخالفت‌ها، جلوی همه نشدن‌ها ایستاد و شد؛ مثل سمیه یزدانی بایستی و به خواسته‌ای که داری برسی.
سمیه یزدانی همان دختری است که مثل خیلی از دختران دیگر امروز لقب تاریخ‌ساز را گرفته؛ لقب اولین، نخستین دختری که در دوچرخه‌زنان و در ماده جاده برای ایران نخستین مدال آسیایی را آورده. اما اگر قرار به نوشتن و گفتن از سمیه باشد، گفتن از مسیری که برای رسیدن به این مدال داشته، این نخستین بودن و گرفتن این مدال اهمیت چندانی پیدا نمی‌کند. دختری که در 20سالگی تصمیم می‌گیرد به بزرگ‌ترین آرزویش برسد و 8سال بعد در مسابقات قهرمانی آسیایی تاشکند ازبکستان این اتفاق برایش افتاد و توانست مدال برنز آسیا را بگیرد.

*در کشوری که دوچرخه‌سواری زنان هنوز تابو به‌حساب می‌آید، چطور یک زن می‌تواند در آن به قهرمانی آسیا برسد؟
ممنوع نیست. محدودیت هست ولی من آزاد نبودنش را قبول نمی‌کنم.

*شروع این ورزش برای تو راحت بود؟
من از بچگی عاشق قهرمانی و دنیای قهرمانی بودم. دوچرخه‌سواری را هم خیلی دوست داشتم. برادرم حرفه‌ای شنا می‌کرد، پدرم هم کاراته کار می‌کرد. روزی که می‌خواست به مسابقات آسیایی برود، جنگ می‌شود و او هم به‌جای ژاپن، به جبهه می‌رود. خانواده‌ام ورزشی بود و من هم ورزشی شدم.

*حسرت قهرمانی آسیا را داشت؟
نه، همیشه از خاطرات ورزشی‌اش صحبت می‌کند ولی هیچ حسرت نرفتن به مسابقات آسیایی را نمی‌خورد. برایش دفاع از کشور مهم‌تر از قهرمانی بوده.

*از کجا و کی دوچرخه‌سواری را شروع کردی؟
بچه که بودم خانه‌مان حیاط بزرگی داشت. با دوچرخه برادرم ساعت‌ها در حیاط دوچرخه‌سواری می‌کردم. بعضی وقت‌ها هم دوچرخه دختر همسایه را برمی‌داشتم.

*چرا برایت دوچرخه نمی‌خریدند؟
پدرم دوست نداشت من دوچرخه‌سواری کنم. خیلی سختگیر بود.

*جایگزینی هم برای دوچرخه‌سواری داشت یا می‌گفت اصلا ورزش نکن؟
می‌گفت برو ورزشی که داخل سالن انجام می‌شود؛ ورزشی مثل والیبال. از ورزش کردن در فضای بیرون خوشش نمی‌آمد. تا همین چندسال پیش هم مخالف بود. می‌گفت دوچرخه‌سواری پرخطر است. راضی کردنش واقعا سخت بود. خواهر و مادرم خیلی حمایت می‌کردند. مادرم خیلی با پدرم صحبت می‌کرد که راضی‌اش کند من کارم را ادامه بدهم.

*دوچرخه‌سواری حرفه‌ای را از چه زمانی شروع کردی؟
21-20سالم بود که یک روز تصمیم گرفتم دوچرخه‌سواری را حرفه‌ای شروع کنم. به هیأت دوچرخه‌سواری زنگ زدم. آنها هم یک مربی به من معرفی کردند. بعد از یک سال به اردوی تیم ملی دعوت شدم. الان هم که بعد از 8سال مدال آسیا را گرفتم.

*تا 20سالگی در همان حیاط خانه دوچرخه‌سواری می‌کردی؟
نه. آن حیاط که برای 7-6سالگی‌ام بود. بعد از آن دیگر خیلی دوچرخه سوار نشدم. تفریحی اگر به پارک بانوان یا چیتگر می‌رفتم، دوچرخه سوار می‌شدم. در این مدت دنبال درس رفتم. بعد از اینکه استعدادیابی شدم کار را جدی شروع کردم.

*پیشمان نیستی؟ اگر زودتر شروع می‌کردی الان در شرایط بهتری نبودی؟
مسلم است اگر زودتر شروع می‌کردم الان وضعیتم خیلی بهتر بود اما اولویت من درس بود. من دیر وارد ورزش حرفه‌ای شدم ولی دوچرخه‌سواری محدودیت سنی ندارد. کسی را داشتیم که در 43سالگی قهرمان المپیک شد. درست است دیر به مدال رسیدم، ولی راضی‌ام.

*تمرین دوچرخه‌سواری به‌خصوص جاده برای زنان سخت نیست؟
به هر حال باید در جاده تمرین کنی. من در جاده چالوس، دیزین، شمشک، امامزاده داوود، در اتوبان‌های همت و حکیم تمرین می‌کنم. اگر در اردو باشیم، اسکورت داریم ولی خارج از اردو خودم تنها هستم. اگر بخواهیم برای خودمان اسکورت بگیریم، خیلی هزینه دارد و نمی‌شود. بعضی‌ وقت‌ها گروهی تمرین می‌رویم ولی بیشتر وقت‌ها تنها هستیم، به هر حال هر کسی برنامه تمرینی خودش را دارد. دور ورزشگاه آزادی هم که تمرین می‌کنیم، یک قسمت از مسیر در اتوبان است و خطرناک.

*اتفاق ناگواری هم افتاده؟
بله، یک‌بار با موتور تصادف کردم. دوچرخه‌ام شکست ولی خودم آسیب جدی ندیدم. یک‌بار هم ماشین به من زد و لگنم شکست.

*قبل از بازی‌های آسیایی جاکارتا هم که ترقوه‌ات شکست.
بله، چند روز قبل از اعزام، در تمرینات زمین خوردم و ترقوه‌ام شکست و نتوانستم به بازی‌ها بروم.

*می‌گویند در جاکارتا شانس مدال بودی. الان به‌خاطر این برنز آسیایی این حرف را می‌زنند یا واقعیت همین بود؟
بالای 90درصد شانس مدال داشتم ولی متأسفانه بدموقع آسیب دیدم.

*غیر از تصادف، خطر دیگری هم موقع تمرینات تهدیدتان می‌کند؟
مزاحمت‌های یک‌سری افراد بیمار که نمی‌شود کاری‌شان کرد. در جاده‌های تهران بیشتر متلک می‌اندازند ولی در شهرستان‌ها حتی بچه‌ها را از روی دوچرخه هل هم می‌دهند.

*پدرت حق داشته که سخت بگیرد.
بله، حق دارد ولی من با همه مخالفت‌ها و سختی‌ها به کارم ادامه می‌دادم.

*بعد از تصادف‌ و شکستن لگن یک لحظه هم نشد که فکر کنی چرا به این راه ادامه می‌دهی؟
نه، من واقعا دوچرخه‌سواری را دوست دارم و هیچ‌کدام از این اتفاقات باعث نشد که دست از هدفم بردارم. من رؤیای قهرمانی آسیا را داشتم و خودم باور داشتم که یک روز به این مدال می‌رسم. هر اتفاقی هم که می‌افتاد تحمل می‌کردم و جلو می‌رفتم.
بعد از اینکه زنی در یک مسابقه‌ای به قهرمانی می‌رسد، 2اتفاق می‌افتد؛ بعضی‌ها یا تعریف و تمجید می‌کنند و دنبال این هستند که این قهرمانی را بزرگ‌ کنند و بعضی‌ها هم تلاش می‌کنند مسابقات را کم اهمیت جلوه بدهند. در مورد قهرمانی تو، هر دو مورد اتفاق افتاد.
اتفاقا سطح مسابقات این دوره از سطح قهرمانی در آسیا خیلی بالاتر بود. رقیب اول من که طلا گرفت المپیک ریو نقره گرفته بود. اصلا مدال گرفتن من شانسی نبود. نفر دوم 2طلای بازی‌های آسیایی را داشت. بقیه هم شرایطشان با ما فرق داشت، کلی سرمایه‌گذاری کرده بودند. تایلند 6ماه در کمپ سوئیس اردو داشت. اگر یک ایرانی بخواهد به اردو برود ماهانه باید 100میلیون تومان پول بدهد. ما با حداقل امکانات برای مسابقات آماده می‌شویم. نه اینکه فدراسیون نخواهد برای ما هزینه کند. ما شرایط اقتصادی فدراسیون را درک می‌کنیم و با همه وجودمان تمرین می‌کنیم که از رقیبان عقب نمانیم.

*سؤال اول را دوباره تکرار می‌کنم؛ چطور می‌شود در شرایطی که بخش قابل توجهی از جامعه که قدرت را هم در دست دارند مخالف دوچرخه‌سواری زنان باشند، زنی باشد که بتواند در حد قهرمانی آسیا در این رشته فعالیت کند؟
اینکه این مخالفت‌ها هست و محدودیت‌هایی را برای زنان ایجاد می‌کنند، ناراحت‌کننده است. اما با وجود این محدودیت‌ها من و بقیه دوستانم کنار نکشیده‌ایم. امیدوارم دریچه‌ای باز شود و زنان پیشرفت بیشتری هم داشته باشند.

*با یک مدال برنز می‌شود تغییری ایجاد کرد؟
نمی‌دانم ولی امیدوارم. همه دیدند که من با چه حجابی به این قهرمانی رسیدم. حجاب ما را هر دوچرخه‌سوار غیرایرانی که می‌بیند، تعجب می‌کند. در مسابقات آسیایی2018 در میانمار، دوچرخه‌سوار ژاپنی لباس من و دوستم را مسخره کرد. کارش به من خیلی برخورد. به‌خودم گفتم یک روز روی سکو می‌روم و ثابت می‌کنم که می‌توانم با این لباس هم قهرمان شوم. در همان مسابقه بعد از من و دوستم به خط پایان رسید. در ازبکستان هم بعد از ما بود.

*آرزوی رسیدن به این مدال را داشتی و رسیدی. این نقطه پایان است و همه‌‌چیز با برنز آسیا تمام می‌شود؟
نه، قطعا ادامه دارد. من حتی اینجا هم برای طلا آماده شده بودم ولی حریفان خیلی قدر بودند. من طلای آسیا و سهمیه المپیک را می‌خواهم ولی به‌تنهایی نمی‌توانم به این خواسته برسم. چند مسابقه باید بروم. من وارد رنکینگ جهانی شدم و باید مسابقه زیاد بروم تا بتوانم امتیازات بیشتر بگیرم. رنک من الان 187 است، اگر پایین 100برسم می‌توانم سهمیه المپیک را هم بگیرم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.