اعجوبهها / جایی برای کودکان کاملاً معمولی
رکنا: در مرکز توجهات قرار گرفتن و برگرداندن اقبال عمومی مردم به سمت خود را شاید بتوان از مهمترین اهداف صداوسیمای کشورمان در سالهای گذشته دانست.
از دو دهه قبل و با ورود گیرندههای ماهوارهای به خانه ایرانیان کمکم محوریت تلویزیون به عنوان تنها رسانه تصویری در کشور از بین رفت و کار به جایی رسید که نه تنها از آمارهای خیرهکنندهای مثل ۸۰ یا ۹۰درصد بیننده برای رسانه ملی حتی چیزی باقی نماند که میان عموم این سخن دهان به دهان پخش شد که حنای صداوسیما دیگر رنگی ندارد.
صداوسیمای ایران بنا بود مرکزی باشد اسلامی و البته ایرانی که مخاطبان در آن انعکاس تصویر جامعه خودشان را ببینند. اینکه چنین ادعایی تا چه حد به حقیقت پیوست بماند برای فرصتی که شاید در آینده دست بدهد، اما ظاهراً از اوایل دهه ۸۰ به جز استثنائاتی مثل برنامه فوتبالی نود یا طنزهای ۹۰قسمتی شبکه سه، رسانه ملی دیگر نتوانست به محبوبیتی که در سالهای ابتدایی دهه ۶۰ داشت، بازگردد.
در این میان با طرح شعارهایی همچون جوانگرایی در چند سال گذشته تغییراتی وسیع در میان مدیران رسانه ملی اتفاق افتاد که پرسروصداترینش انتصاب علی فروغی مدیر شبکه سه سیما بود. او که متولد سال ۱۳۶۷ است لیسانس و فوقلیسانسش را در رشته حقوق عمومی از دانشگاه امام صادق (ع) گرفته و کارش را ابتدا به عنوان مجری در رادیو شروع کرد. حالا هم رئیس شبکه سه سیما شده است.
رهایی از نود
فروغی مدتی بعدازاینکه سکان ریاست شبکه سه را به دست گرفت و دقیقاً بعد از برگزاری جشن «خیابان جام جم» که در آن برگزیدگان بخشهای مختلف رسانه ملی تجلیل شدند، برنامه نود را از کنداکتور شبکه حذف کرد و در دورانی که این برنامه میتوانست لااقل هر دوشنبه تعداد زیادی مخاطب را پای رسانه ملی بنشاند، کاری کرد که انتقادات زیادی علیه این مدیر جوان مطرح شود. در ادامه، اما آغاز برنامهای در زمینه استعدادیابی با عنوان «عصر جدید» توانست کمی نوک پیکان انتقادات را که به سوی فروغی گرفته شده بود، منحرف کند.
این برنامه در مدتی کوتاه به یکی از پرمخاطبترین برنامههای صداوسیما بدل شد. عصر جدید برنامهای بود که بسیاری آن را کپی نمونههای خارجی مثل امریکاز گاتتلنت و امریکن آیدل میدانستند. در این برنامه احسان علیخانی به عنوان مجری در کنار بشیر حسینی، امین حیایی، آریا عظیمینژاد و رویا نونهالی ۴ داور عصر جدید قرار گرفت و شرکتکنندگان در گروههای چهارتایی از مرحله مقدماتی، یک چهارم نهایی و نیمهنهایی با هم رقابت کردند، تا اینکه سرانجام ۵ نفر یا گروه به فینال رسیدند.
چرا مسابقههای استعدادیابی جذاباند؟
اما چرا چنین برنامههایی با عنوان کشف استعداد در همه جای دنیا جذابیت دارند؟ شاید، چون اغلب انسانها از دیده شدن و تشویق لذت میبرند. در ایران، اما این تب شاید در قیاس با بقیه نقاط دنیا بیشتر هم باشد، چون به تایید کارشناسان، فضاهایی که در اختیار جوانان و نوجوانان ایرانی برای نشان دادن استعدادهایشان قرار دارد، در مقایسه با بسیاری از کشورهای پیشرفته اندک است.
در ایران این بچهها نمیدانند کجا باید بروند و از هنرشان برای دیگران حرف بزنند؟ فاتحه اردوهای رامسر هم که از سالها قبل خوانده شده است. در این میانه هستند برنامههایی که گاه و بیگاه از راه میرسند و مدتی اندک مخاطبان را مینشانند پای تلویزیون. از هنر و ورزش و دیگر مهارتها میگویند و هدفشان را هم کشف استعدادهای نادیده معرفی میکنند. فراگیر شدن چنین برنامههایی در خانههای ایرانیان با «عصر جدید» آغاز شد، اما این برنامههای بیشتر تبلیغاتی تنها محدود به عصر جدید و اسپانسرش «به پرداخت ملت» نمیشد.
تجربههای قبلی صداوسیما در ساخت مسابقات استعدادیابی
این روزها البته عصر جدید به پایان رسیده و ظاهراً برگزارکنندگانش در تدارک روی صحنه بردن فصل دوم این مسابقه هستند و قاب شبکه سه روی برنامهای با نام اعجوبهها باز شد. در ادامه درباره این برنامه هم توضیح خواهیم داد. برنامههایی مثل قند پهلو، شب کوک، خنداننده شو، آقای گزارشگر، ستاره ۲۰ و موج شب هم دیگر مسابقاتی با عنوان استعدادیابی بودند که در سالهای گذشته، برای مدتی روی آنتن تلویزیون رفتند و هرکدامشان در زمینه مشخصی هدفشان را معرفی استعدادها در آن زمینه عنوان کرده بودند.
این نکته را هم از قلم نیندازیم، همزمان با پخش برنامه عصر جدید، برنامهای با عنوان مسابقه ستارهساز با هدف معرفی استعدادهای نوجوان عرصه فوتبال با داوری فیروز کریمی، ادموند بزیک، خداداد عزیزی و علی جباری از شبکه سه پخش میشد که باید منتظر بمانیم و خروجیاش را ببینیم.
اگر آقازاده نباشید، بااستعداد بودنتان مهم نیست
به نظر میرسد در کشور ما اصلاً چرخهای به نام استعدادیابی در زمینههای مختلف وجود نداشته باشد که بگوییم معیوب است یا سلامت. به موفقیت رسیدن در ایران ظاهراً برخلاف دیگر نقاط جهان برعکس اتفاق میافتد. یعنی در کشورهای دیگر یک آدم با استعداد در عرصه موسیقی، سینما، تئاتر و ورزش خودش را در مسیرهای استعدادیابی محک میزند و میتواند به عنوان یک ستاره معرفی بشود.
بعد از آن اگر کارش موردتوجه قرار گرفت و حامی پیدا کرد، میتواند به جرگه متخصصان اضافه شود و در ادامه به چهرهای شناخته شده در شاخهای که استعدادش در آن کشف شده، بدل شود. اینجا، اما قصه از آخر به اول پیش میرود. برای مثال یک خواننده اول ویدیو کلیپ منتشر میکند، بعد کنسرت برگزار میکند و پس از آن مخاطبان به عنوان خواننده او را میشناسند.
ما در مملکتمان گاهی روی تیتراژ سریالهای تلویزیونی، سریالهای نمایش خانگی و حتی فیلمهای سینمایی صدای خوانندگانی را میشنویم که قبل از آن حتی نام و نشانی هم از آنها نبوده است. ماجرای فروش نقشها در سینما و تئاتر هم که این روزها مسئله قابل کتمانی نیست. در زمینههای مختلف ورزشی هم گاهی میشنویم که پدر فلان بازیکن در تیم جوانان پای هواپیما به مربی تیم پول داد و باعث شد نام یکی از بازیکنان با والدینی فقیر در لحظه آخر خط بخورد و آن آقازاده را راهی مسابقات بینالمللی کنند.
دست گل تازهای به نام اعجوبهها
در این اوضاع و احوال شاید بتوان سوالی را از مدیران رسانه ملی پرسید؛ اینکه تفاوت برنامههایی که شما میسازید با فضای مجازی که مدام در شبکههای تلویزیونی از آن انتقاد میشود در چیست؟ البته پاسخ این پرسش را هم بهاحتمال خوانندگان این نوشته میتوانند در دلشان بدهند. حداقل حسنی که در شبکههای مجازی وجود دارد این است که هر فرد بر اساس ذائقه و سلیقه خودش میتواند کانالها، صفحهها و علاقهمندیهایش را چیدمان کند و مطالب و موضوعاتی که در این شبکهها پیش رویش باز شود، در حوزه علایقش قرار میگیرند.
اما رسانه حاکمیتی صداوسیما بر اساس معیار ایدئولوژیک در تلاش است تا روی ذهن مخاطبانش تاثیر بگذارد و در این مسیر هم ظاهراً هیچ چیز به جز بیشتر دیده شدن، برایش اهمیت ندارد. تازهترین برنامه استعدادیابی در صداوسیما مربوط به شبکه سه است که اعجوبهها نام دارد. احتمالاً بیشتر خوانندگان این نوشته به یاد دارند که اولین بار تیزرهای این برنامه دو یا سه ماه قبل از شبکه سه پخش شد و در آن سه پیرمرد بر سر حضور در برنامه با مهران غفوریان کلنجار میرفتند، اما غفوریان به تابلوی بالای سرش اشاره میکرد و میگفت: «حالا نوبت ایناس!».
تا همین چند روز قبل دهمین قسمت از این برنامه هم پخش شده است. بر اساس گفته تهیهکننده این برنامه ظاهراً بناست اعجوبهها ۱۰۰ قسمت داشته باشد و مدتزمان پخش هر قسمت هم ۷۰ تا ۸۰ دقیقه است. تا امروز فضای برنامه نشان میدهد که این مسابقه استعدادیابی هم کپیبرداری شده از یک نمونه دیگری خارجی است؛ برنامه «little big shots» با مجریگری «استیوهاروی» شومن معروف هالیوودی. حتی برخی گفتهاند مهران غفوریان از مدتها قبل و همان وقتیکه در جریان قرار گرفت بناست این برنامه را اجرا کند، سبیل گذاشت.
کپیهای خوب، کپیهای بد!
البته در این مجال خوب است توضیح بدهیم که اغلب برنامههای موفق در سراسر دنیا در کشورهای مختلف کپیبرداری شده از نمونههای پخش شده در دیگر کشورها هستند، چون امتحانشان را پس دادهاند و میشود تضمین کرد که میتوانند مخاطب را با خودشان همراه کنند. در ضمن پیش از این برنامههای پربینندهای مثل خندوانه، دورهمی، نود و خیلی از برنامههای دیگر هم نسخههای کپیبرداری شده از نمونههای خارجی بودهاند.
با این توضیح کپیبرداری از یک برنامه به خودی خود خوب یا بد نیست. نگاه به دکور برنامه اعجوبهها و حتی چیدمان تماشاگران نشان میدهد که این الگوبرداری لااقل در ظاهر به شکل تام و تمام اتفاق افتاده است. البته مهران غفوریان درجایی گفته بود که ظاهر این برنامه نمونه کپیبرداری شدهای از نمونه امریکایی است، اما ما سعی میکنیم برنامهای با عطر و طعم ایرانی اجرا کنیم. با مرور این ۱۰ قسمت میشود یک نکته را فهمید؛ اینکه عنوان اعجوبهها واقعاً عنوانی بزرگتر از آن چیزی است که تا امروز در این برنامه پخش شده است. بهاحتمال اغلب خوانندگان این نوشته موافقاند که همه کودکان لازم نیست نابغه یا اعجوبه باشند تا پدر و مادر و دوستانشان به آنها افتخار کنند.
کودکان معمولی با حضور در اعجوبهها آسیب میبینند
یکی از خطراتی که چنین برنامههایی میتواند برای کودکان و خانوادههای آنها ایجاد کند، خوردن برچسب روی این بچههاست. انتظار عموم مردم از یک اعجوبه بهاحتمال خیلی بیشتر از یک کودک معمولی است. یک کودک که او را اعجوبه خطاب میکنند، خودش هم انتظاری بالاتر از حد معمول از خودش دارد و این وضع میتواند بر فشار و اضطراب روی جسم و روح او بیفزاید.
والدین چنین کودکی هم در میان جمع مدام ناگزیرند او را اعجوبه بدانند و به دیگران معرفی کنند، در حالی که اغلب میدانند این عنوان برای کودک آنها واقعاً بزرگ است و درنهایت رقابتی که محصولی جز حسادت و دشمنی نخواهد داشت ممکن است بین کودک حاضر در چنین برنامهای با همکلاسیها و هممحلیهایش ایجاد بشود که در پایان رابطه او را با جمع دچار مشکل میکند و در آینده از او شخصی منزوی و افسرده میسازد؛ بنابراین با پذیرش این گزاره که امروز صداوسیما بیش از همه به دنبال بیشتر دیده شدن و در نهایت افزایش دامنه اثرگذاری خویش است، پدرها و مادرها میتوانند به فرزندانشان لطف کنند و اگر صلاح میدانند در دام تب و تاب دیده شدن نیفتند و آنها را با بردن به چنین برنامهای دچار مشکلاتی بهاحتمال بزرگ در آینده نکنند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر