حسین انتظامی سومین رئیس سازمان سینماییِ دولت روحانی، پدرخوانده را حذف می‌کند؟

حسین انتظامی در حالی طی روزهای آینده رسماً به عنوان رئیس جدید سازمان سینمایی معرفی می‌شود که متولی‌گری سینمای ایران در یک دهه اخیر به یکی از پیچیده‌ترین مسئولیت‌ها در سینمای ایران تبدیل شده است. در این شرایط پرسش اساسی این است که سومین مدیر سینمایی در دولت روحانی با چه چالش‌هایی مواجه است و چه مخاطراتی پیش روی اوست و آیا از مهم‌ترین چالش یعنی حذف پدرخوانده و گروهش موفق می‌شود یا با آنها مصالحه می‌کند؟

سینمای ایران به لطف تصویب و اجرای قانون Law منع بکارگیری بازنشستگان با تغییراتی مواجه شد و محمدمهدی حیدریان رئیس سازمان سینمایی که به عملکرد خود و اطرافیانش نقدهای جدی وارد بود، به ضرب قانون تغییر کرد. جای حیدریان را حسین انتظامی معاون مطبوعاتی پیشین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در روزهای پیش رو می‌گیرد تا بدین ترتیب انتظامی پس از حیدریان و ایوبی، سومین رئیس سازمان سینمایی در دولت حسن روحانی باشد.

سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تقریباً مدیران همه بخش‌های اصلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را تغییر داده بود اما با وجود درخواست‌های مطرح شده، سراغ سازمان سینمایی نیامده بود. یکی از مهم‌ترین علل عدم تغییرات، حساس بودن سازمان سینمایی به عنوان مجموعه‌ای که یک تصمیم‌گیری کوچک در آن می‌تواند، به اندازه چهار سال تصمیمات کلان سایر معاونت‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حاشیه ساز باشد.

اکنون که محمدمهدی حیدریان می‌رود، هیچ‌کس گریه نکرد و اهالی سینما Cinema درباره رفتن یک مدیر موثر سخن به میان نیاورده‌اند. این سرنوشت البته صرفاً شامل حال حیدریان نشده و برخی مدیران پیشین سینمای ایران نیز به همین شکل منصب را تحویل داده‌اند و رفته‌اند. این اتفاق نشان می‌دهد که سینمای ایران تا چه حد پیچیده شده که حتی یک مدیر با آن سوابق خاص در دهه شصت، با چنین وضعیتی، کرسی مدیریتش را ترک می‌کند.

حال پرسش اساسی این است که حسین انتظامی چه سرنوشتی خواهد یافت و آیا در این مسئولیت موفق خواهد شد یا به سرنوشت مدیران پیشین خانه سینما مبتلا می‌شود؟ پرسشی که پاسخ آن در میزان توجه به چالش‌هایی است که در این حوزه وجود دارد

غیرسینمایی بودن به منزله بی‌طرفی؟

حسین انتظامی یک ویژگی مثبت برای بسیاری از اهالی سینما و در جهت مدیریت سینما دارد و آن هم عدم برخورداری از سوابق هرگونه فعالیت جدی در حوزه سینماست. او به همین دلیل با برچسب تعلق به یکی از جریان‌های سینمایی مواجه نیست، هرچند برخی اسامی که به عنوان دوستان و نزدیکانش در حوزه سینما معرفی می‌شوند، کمی نگرانی در پی داشته است.

این بی‌طرفی در ابتدای مسیر انتظامی به او کمک می‌کند تا بتواند با تمامی جریان‌های سینمای ایران، ارتباط داشته باشد اما تداوم این ارتباط با دشواری‌هایی همراه خواهد بود. انتظامی در عین حال مسلط به حوزه سینما نیست و این می‌تواند چالش‌زبا باشد. سینما بی‌شک از پیچیده‌ترین حوزه در کشور است که برای درک مناسبات درونی آن، باید چندین سال مطالعات مستمر داشت تا پی برد که فرآیندها این عرصه چگونه رخ می‌دهد و چه اشخاصی بر این فرآیندها تاثیرگذارند.

اینجاست که دوستان قدیمی و مشاوران تازه، به سراغ سریع جدید می‌روند تا اطمینان حاصل کنند سنگ از روی سنگ تکان نمی‌خورد و سینما عیناً با وضع بغرنج کنونی و همین ترکیب مدیریتی، در چند سال آینده نیز اداره می‌شود. آنها تلاش می‌کنند از عدم شناخت سینما توسط انتظامی نهایت سوءاستفاده را در تصمیم‌سازی غلط داشته باشند و این برای مدیر تازه سینمای ایران دردساز خواهد بود.

 

پدرخوانده همچنان تصمیم ساز؟

یکی از عللی که سینمای ایران در دوره‌های اخیر با برخی از چالش‌ها مواجه شد، حضور مشاورانی است که هزینه تصمیمات‌شان را روئسای سازمان سینمایی پرداخت کردند. یکی از این مشاوران که گفته می‌شود به برخی کاندیداهای ریاست جمهوری دوره آینده نیز نزدیک شده و برخی روایت‌ها حکایت از آن دارد که رابطه نزدیکی به رئیس جدید سازمان سینمایی نیز دارد، از مهم‌ترین عوامل شرایط فعلی سینمای ایران است.

این مشاور عملاً در بسیاری از جلسات مستقیماً به جای روئسای پیشین سازمان سینمایی حضور داشته، درباره انتخاب، انتصاب و یا تغییر و ابقاء مدیران کلیدی سینما تصمیم گیری کرده و در فرآیندهایی نظیر جشنواره فیلم فجر تاثیرگذار بوده است. برخی از حواشی که در ماه‌های پایانی دوره حجت الله ایوبی رخ داد، متاثر از این بود که ایوبی -خیلی دیر- به نقش مخرب تصمیم‌سازی‌هایِ این شخص و اطرافیانش پی برد. ایوبی پس از این اتفاق، او را عملاً از تصمیم گیری و تصمیم سازی کنار گذاشت و این شخص نیز به همراه گروهش که از دهه شصت در سینما حضور مداوم دارند، لابی کرد.

در ماه‌های پایانی مدیریت ایوبی، او عملاً تصمیم گیرنده نبود و در جشنواره فیلم فجر که اوج جنجال بود، همین شخص و گروهش به ابلاغ مستقیم دستورات روند جشنواره را به سمت بردند که منجر به آن حواشی شد. مشخصاً دو تن از داوران آن دوره از جشنواره که حواشی رقم زدند و یکی از آنها مانع از اهدای جایزه به فیلم «ماجرای نیمروز» شد، توسط همین مشاوران به اجبار و فشار از بالا به ایوبی و دبیر وقت جشنواره تحمیل شدند.

قطعاً باید این گروه که همگی بازماندگان دهه شصت هستند، تا دربِ خروج وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدرقه شوند و نسل جوان و باانگیزه که وابستگی به این حلقه ندارند، امور را به دست بگیرند. رهبر انقلاب به شدت بر جوانگرایی تاکید دارند و این مهم در انتصابات اخیرشان از جمله در حوزه هنری نمایان است. از انتظامی انتظار می‌رود این پوست اندازی مدیریتی در سینمای ایران را رقم بزند و سینمای کشورمان بدین شکل از تفکر دهه شصتی عبور کند.

گروهی از اهالی سینما که برای نگارش این توصیه نامه مورد مشورت قرار گرفتند، به اتفاق تاکید داشتند که در صورت حفظ همان ساختار گذشته و نقش این شخص در مدیریت تازه سینما، عملاً هیچ اتفاقی در حوزه رخ نداده و رخ نخواهد داد و همگی تاکید داشتند که از رئیس جدید سازمان سینمایی خواسته شود، این پدرخوانده را به همراه گروهش که نقش‌های حساسی را برعهده دارند، کنار بگذارد.

 

حلقه تنگ مدیریتی، بسط می‌یابد؟

یکی از نقدها به دوره حیدریان، شکل‌گیری یک حلقه تنگ مدیریتی بود. به عنوان نمونه در شرایطی که این امکان وجود داشت اعضای مختلف هیات مدیره یا روئسای صنوف، خانه سینما را در شوراهای مختلف سینمایی نمایندگی کنند، رئیس سازمان سینمایی در قریب به اتفاق این مسئولیت‌ها منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما را به کار گرفته بود که این موضوع اسباب نقد درون صنفی را در پی داشت.

انتظامی می‌تواند اشتباه حیدریان را تکرار نکند و به تشکیل گعده چند نفره، لیست بلندبالای مسئولیت‌های سپرده شده به مدیرعامل خانه سینما را میان صنوف سینمایی تقسیم کند و بدین ترتیب در نخستین گام همراهی صنوف سینمای ایران را با خود داشته باشد. صنوف سینمایی نسبت به نادیده گرفتن شدن در تصمیمات به شدت انتقاد دارند. پررنگ‌ترین نقدها در این زمینه از سوی کانون کارگردانان به عنوان دومین صنف قدرتمند سینمای ایران (پس از تهیه کنندگان) مطرح شد که عملاً به هیچ کدام از درخواست‌های آنها کمترین توجهی نشد.

در عین حال در چند سال اخیر، خبری از کسب مشورت از کارشناسان موثر در رسانه‌های اصلی نیز نبود و افکارعمومی به شیوه دهه شصتی در سینما مورد توجه قرار می‌گرفت. انتظامی با توجه به سوابق مثبتش در حوزه مطبوعات، می‌تواند این ظرفیت را نیز برای اخذ تصمیمات جامع‌تر فعال کند و بدین ترتیب، در تصمیمات مهمی که باید بگیرد، حمایت نمایندگان افکارعمومی را داشته باشد.

 

چالش بزرگ جشنواره فیلم فجر

حسین انتظامی در حالی مدیریت سینما را به دست می‌گیرد که یکی از چالش‌هایش مدیران تحمیلی است. در حالی که حیدریان می‌دانست باید در این زمان مطابق با قانون مسئولیتش را ترک کند، داروغه زاده را مجدداً به عنوان دبیر جشنواره ملی فیلم فجر منصوب کرد. این در حالی است که اخلاق حکم می‌کرد، اجازه داده شود مدیر تازه سینمای ایران درباره مهم‌ترین رویدادی که برای مدیریتش نیز می‌تواند چالش‌زا باشد، تصمیم‌گیری کند.

برگزاری پرخطای جشنواره فیلم فجر در دوره پیشین توسط داروغه زاده، اتفاق دور از انتظاری نبود، کما اینکه خطاهای مکرر داروغه زاده در حوزه نظارت بر فیلم‌های سینمایی به عنوان معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، عجیب نیست. وقتی یک پزشک Doctor عمومی بدون سابقه موثر حرفه‌ای سینمایی به یک باره حساس‌ترین مسئولیت‌ها را می‌گیرد، مشخص است که نباید منتظر یک نتیجه مطلوب بود.

دور از انتظار نیست که انتظامی برای جلوگیری از حواشی، دست به ترکیب این دوره از جشنواره فجر نزند و ماه‌های باقی مانده تا بهمن ماه را به مطالعه سینما و شناخت اوضاع بپردازد اما او باید در نظر داشته باشد که جشنواره فجر می‌تواند هزینه‌ساز شود و به همین دلیل باید تاثیر مستقیم در فرآیندها از ترکیب داوران که شیمیِ آنها، تاثیر مستقیمی در کیفیت و نوع توزیع جوایز دارد و همچنین اصول و فروع برگزاری این رویداد داشته باشد.

یکی از مهم‌ترین نقدهایی که نسبت به دوره‌های اخیر مطرح بوده، بردن جشنواره فیلم فجر به سینماملت است. انتظامی با بازگرداندن این جشنواره به برج میلاد که شکوهی به این رویداد داده بود، می‌تواند یک حرکت کوچک اما معنادار را انجام دهد و نشان دهد برخلاف مدیران پیشین به دنبال کوچک سازی مهم ترین رویداد سینمای ایران به قصد کاهش حواشی و کم دردسر شدنِ آن نیست.

خواندنی های رکنا را در اینستاگرام دنبال کنید