داوود فرشچیان: ما هیچ کسان بیهوده مغرور کمالیم
حجم ویدیو: 7.26M | مدت زمان ویدیو: 00:00:59

فرشچیان خوشنویسی

داوود فرشچیان به نواختن تنبک و پرکاشن می پردازد. وی همچنین در خوشنویسی با قلم و خودکار بسیار متبحر است.

به گزارش رکنا، داوود فرشچیان سابقه نواختن در کنار بسیاری از افراد مطرح در دنیای موسیقی را دارد. در ادامه گفت و گوی رکنا را با وی بخوانید.

پرکاشن نواز ی فرشچیان

خودتان را معرفی کنید.

داوود فرشچیان هستم. متولد 18 خرداد 1358 در تهران و در یک خانواده مذهبی و سنتی بزرگ شده ام. تحصیلاتم مهندسی مکانیک و همچنین کارشناسی موسیقی از کنسرواتوار تهران بوده و عضو انجمن خوشنویسان ایران و دارای مدرک فوق ممتاز خط نستعلیق هستم.

چه شد که سازهای کوبه ای را انتخاب کردید؟

یک حس درونی در من است؛ حس ریتم و پردازش. ریتم که از همان سال های کودکی و حتی خردسالی شاید 5،6 سالم بود. یادم هست که آن موقع موسیقی به این شکل نبود و خیلی بچه هیاتی بودم و کیف می کردم وقتی هیات ها را می دیدم و طبل و سنج و طبل ریز که می زدند و سینه زدن و عزاداری اعضای هیات خیلی برایم تماشایی و جذاب بود و محو تماشای نوازندگان کارناوال های هیات ها شدم. از همان زمان این حس در ذهنم جرقه زد و افتادم در سازهای کوبه ای. اولین سازم را هم مادرم برایم خرید. سال اول راهنمایی بودم در سال های حدود 70- 69 که او برایم یک تمپو یا داربوکا خرید و از آنجا به صورت خودآموز شروع کردم و ادامه پیدا کرد؛ تا جایی که تنبک خریدم.

نواختن فرشچیان

بعد که رفتم سربازی در سربازی از طریق یکی از دوستانم که می دانست تنبک می نوازم با دنیای پرکاشن آشنا شدم و به من گفت چرا سراغ پرکاشن نمی روی؟ و در پاسخ گفتم پرکاشن چیست؟ برایم توضیح داد که چنین فضایی است و تنوع سازی هم در آن وجود دارد. اینگونه بود که وارد دنیای پرکاشن شدم و الان حدود 21 سال است که درگیر پرکاشن شده ام. بعدها فهمیدم تنبک هم بخش مهمی از پرکاشن است.

پرکاشن به مجموعه سازی که سازهای کوبه ای را شامل می شود به جز درام ست که با استیک می زنند الباقی سازهای کوبه ای در پرکاشن محصورند و هرکدام تخصص های مختلف خود را می خواهند.

بین سازهایی که می نوازید کدام یک را بیشتر دوست دارید؟

در بین سازهایی که می نوازم بیشتر از همه کونگا را دوست دارم و علاقه مندم که در سطح حرفه ای و بین المللی آن را بنوازم و اجرا کنم.

دنیای هر ساز کوبه ای از لحاظ اصول نواختن خیلی با بقیه سازهای کوبه ای متفاوت است؟

بله دقیقا، برخلاف ذهنیت عموم که فکر می کنند اگر یک ساز یا دو ساز کوبه ای را بلد باشند می توانند همه سازهای کوبه ای را بنوازند به این شکل نیست. درست است که مثلا وقتی کاخن یا تنبک می نوازند و دنبال سازهای دیگر می روند یکسری از اصول و مبانی وزن و ریتم را می شناسند و در پیشرفت کمک می کند اما حتی کوچکترین اعضای دنیای پرکاشن یعنی شیکرها، میکرها و ادوات و سازهای افکتیو که هرکدام صدای خاصی تولید می کنند و خیلی جاها به درد می خورند مثل موسیقی فیلم هرکدام دنیای خاص خود را دارند و رفرنس، مکتب، نت و دسته بندی و کلاسه بندی دارند و هریک دوره دارند که باید دوره هایش طی شود.

آیا شما با استاد فرشچیان معروف نسبت دارید؟

با استاد محمود فرشچیان عزیز متاسفانه نسبتی ندارم. ما از فرشچیان های تبریز هستیم و استاد فرشچیان تا یکی ، دو نسل قبل شان اصفهانی هستند ولی آنطور که شنیده ام ایشان هم در گذشته در جنگ جهانی دوم از مهاجرین باکو و آذربایجان فعلی(شوروی سابق) بوده اند که به سمت مرکز و جنوب کشور آمدند. شاید در گذشته خیلی دور به هم برسیم ولی نسبتی نداریم.

شما به هنر خوشنویسی هم می پردازید. آیا آموزش دیده اید یا استعداد ذاتی داشته اید؟

در مورد هنر خوشنویسی بله یک استعداد ژنتیکی شاید در خانواده ما باشد. من، مادرم، دایی هایم و پدرم در این هنر وارده شده ایم ولی تیره و رگه مادری ام در نقاشی و خوشنویسی مستعد هستند.

من هم ذائقه ذاتی را داشته ام ولی خب دوره دیدم و به طور خودجوش از صفحات هنر کتاب فارسی دوران قدیم مان یعنی در دهه 60 که مدرسه ابتدایی می رفتم می نوشتم و از همان جا علاقه مند بودم.

خودکار نویسی

خوشنویسی را مدیون مادرم هستم چون یک بار کلاس دوم یا سوم ابتدایی بودم که مشقم را درباره تصمیم کبری بدخط نوشتم و خسته و خواب آلود بودم که مادرم وقتی دید پاره کرد و من یک ساعتی گریه کردم ولی از ترس معلمم مجبور شدم دوباره خوش خط بنویسم و از همان جا شروع به تمرین کردم و به سمت خوش خطی رفتم و این موضوع در دوران مدرسه و حتی در خدمت سربازی ادامه یافت.

من به خاطر خوشنویسی و حتی خط خودکاری که سال هاست می نویسم شرایط سربازی خیلی خوب و به اصطلاح لاکچری داشتم و در شرایط اداری خوبی به دلیل خطم گذراندم و خاطرات خوبی از آن دوران دارم.

نوشتن با خودکار

درباره فعالیت تان در زمینه هنر خوشنویسی کمی بیشتر توضیح دهید.

باز هم یکی از دوستان در دوران سربازی مرا دید و گفت: چرا نمی روی به شکل آکادمیک خوشنویسی را ادامه دهی در انجمن خوشنویسان؟ که من از مهر 79 وارد انجمن خوشنویسان تهران که شعبه ای از انجمن خوشنویسان ایران بود شدم و به شیوه قدما در ابتدا به شیوه میرزا غلامرزا اصفهانی خط نستعلیق را شروع کردم و همین شیوه قدما را ادامه دادم و در حال حاضر به شیوه میرعماد صیفی قزوینی در شیوه صفویه دارم تلاش می کنم که بنویسم. چون بسیار شیوه سخت و ظریف و طاقت فرسایی است. البته در کنار آن به خط تحریر هم پرداختم و در زمانی شروع کردم که به شکل امروزی باب نبود و وجود خارجی نداشت.

خودکار خطاطی

من از سال های هنرستان حدود سال 73-72 خط خودکاری را آغاز کردم که خیلی بدیع و تازه بود. آن زمان یادم هست هرجا می رفتم به بانک یا اداره ای و حتی در سربازی وقتی می نوشتم همه تعجب می کردند و می گفتند این شعبده بازی است یا واقعی ؟ و من از آنها خودکار بیک معمولی می گرفتم و می نوشتم. بعدها گسترش پیدا کرد و علاقه مندان به این شکل می نویسند. من همچنان خط درشت با قلم را ادامه می دهم و با خودکار هم خطاطی می کنم. همچنان هنرجو هستم و ادامه می دهم.

خوشنویسی داوود فرشچیان

بین خوشنویسی و موسیقی وجه تشابه می بینید؟

به شدت وجه تشابه می بینم چون اگر همه آنها را به صورت فلسفی و درک و دریافت شخصی خودم بررسی کنم می بینم که ظرایف، نکات، احساس و درگیری درک و شعور هنرمند خیلی زیاد باهم مطنبق می شود در خوشنویسی و موسیقی؛ تا جایی که من همچنان بعد از 21 سال فعالیت رسمی و حرفه ای در خوشنویسی و موسیقی هیچ کدام را حتی ذره ای نمی توانم به دیگری ترجیح دهم . بارها شده که با خودم به این نتیجه رسیده ام که بیا یکی را اولویت قرار بده و یکی را به شرایط آرمانی برسان و بعد دیگری را شروع کن چون هردو را با هم به طور همزمان دنبال کردن در کنار دغدغه های دیگر زندگی کار بسیار سختی است اما هیچ وقت نتوانستم.

در مجموع حالات روحی، درونیات، عزلت، خلوت و گوشه نشینی از بعد درونی و از بعد تکنیک و مکاتب و تاریخ وقتی تاریخ خوشنویسی و موسیقی مان را بگذاریم کنار، تطابق و تشابه زیادی در سبک و سیاق خوشنویسی و موسیقی در دوران مختلف تاریخی وجود دارد. هرچند در کشورهای دیگر مانند چین و ترکیه (عثمانی) خوشنویسی بسیار مرسوم است و خطوط قرآنی و نسخ و ثلث نویسی.

نستعلیق

شما به تدریس چه سازهایی می پردازید؟

من مجموع سازهای کوبه ای یا پرکاشن که شامل سازهای ایرانی ازجمله دف، تنبک، دایره می شود و نیز بندیر را که اگر بتوانیم ایرانی حسابش کنیم نه ترکیه ای و عثمانی و از سازهای کلاسیک هم کونگا، کاخن، تیمبالس و همه ادوات مانند شیکرها، میکرها و ایبودرام یا عود و کوزه خودمان را اگر هنرجویی درخواست داشته باشد من تدریس می کنم.

داوود فرشچیان

چه چیزی از هنرجوها شما را عصبانی می کند؟

چیزی عصبانی ام نمی کند. از نظر روانشناسی هنرجو هنرجوست و مدرس ، مدرس و هرکدام جایگاه خودشان مشخص است و باید وظایف خود را بشناسند. هنرجو اسمش مشخص است؛ درجست و جوی هنر است و اگر قرار بود مثل ربات هرچه شما بگویید را به نحو احسن انجام دهد که دیگر نامش هنرجو نمی شد.

فرشچیان نواختن

به هر حال یک جست و جوگر است و در مسیرش اشتباه زیاد می کند. من معمولا از هنرجویم عصبانی نمی شوم مگر زمانی که یک نکته را چند بار برایش تکرار کنم و احساس کنم که آن نکته برایش اهمیتی ندارد و توجهی نمی کند. وقتی به تکرار می افتد از او می خواهم تا تمرکز و انرژی بیشتری روی کلاس و تمرینش بگذارد یا با یک خداحافظی ما را ترک کند و وقت خودش را بیش از این نگیرد.

یک جمله به یادگار بفرمایید.

ما هیچ کسان بیهوده مغرور کمالیم. باید بدانیم در تمام لحظات زندگی مان ناکامی ها و کامیابی های زیادی اتفاق می افتد. ناکامیابی که اسمش رویش است ولی کامیابی ها مهم است که نباید بگذارد ما حس کنیم به کمال رسیده ایم و مغرور شویم.

فرشچیان خوشنویسی

اساتیدتان در راه موسیقی و خوشنویسی چه کسانی بودند؟

در زمینه خوشنویسی استاد محمدرضا عسگری که در شیوه میرزا غلامرضا اصفهانی خوشنویس باشی با وی را از سال 82-79 کار کردم. بعد خودم یکسری این هنر را ادامه دادم. سپس در محضر استاد محمد شهبازی بودم که در شیوه میرعماد که در دوره صفوی بوده و معرف حضور همگی هستند و اکنون 6 سالی است که هنرجوی استاد حبیب رمضانپور از اساتید و نخبه های شگفت انگیز و درجه یک ملی و بین المللی در دنیای خوشنویسی هستم.

خوشنویسی فرشچیان

خوشنویسی با قلم

در زمینه موسیقی هم تنبک را نزد استاد محسن عابدینی شروع کردم و در ادامه پرکاشن را نزد استاد همایون نصیری که معرف حضور همگان است ادامه دادم. دوباره دوره ای را در ادامه از کلاس های استاد کامران منتظری در تنبک بهره گرفتم و کلاس های مختلفی را کوتاه کوتاه نزد سایر اساتید یاد گرفتم ولی مهم ترین ها همان ها بودند که گفتم.

خیلی از افراد آموزش موسیقی را نوعی تجمل گرایی می دانند و با توجه به سختی زندگی امروزی شاید جزو هزینه های اضافی آن را تلقی کنند. دیدگاه شما در این باره چیست؟

با توجه به شرایط فعلی نمی توانیم بگوییم تجمل گرایی است. برای مثال شهریه هر جلسه موسیقی در آموزشگاه ها در هفته الان حدودا صدهزار تومان است که می شود ماهی 4 جلسه و همین حالا شما یک ساندویچ هم بخواهی بخوری با مخلفاتش در همین حدود خرج می کنی اما اگر 5 سال پیش بود هزینه آن ساندویچ شاید می شد 20 هزار تومان و کلاس های موسیقی هم به همان نسبت هزینه کمتری داشت. شاید اگر هزینه اش مثلا جلسه ای 500 هزار تومان تا یک میلیون تومان بود طرف می گفت من چنین پولی ندارم منطقی بود ولی حقیقتا این چنین نیست و به نظرم فوایدی که هنر به ویژه موسیقی دارد و فیدبک های آن به دلیل داینامیک و در جریان بودنش در روند بالانس و شرایط روحی و زندگی اعضای خانواده بسیار موثر است.

من به همه دوستان توصیه می کنم در حد بضاعت خود برای فرزندشان، خودشان، همسرشان، دوست شان و هر عزیزی که دارند شرایطی را فراهم کنند که طنین و نوای ساز (هر سازی و اصلا گران و ارزان بودن آن مهم نیست) در خانه و محیط زندگی بپیچد چون در شرایط بد فیزیکی، دنیای صنعتی، آلودگی های هورمونی، هوا و .... اوضاع به قدری سخت است که موسیقی تاثیر شگرفی در تلطیف فکری و روحی و آرامش درونی افراد و شرایط خانواده ها دارد حتی به مدت کوتاه برای یک ساعت.

آقای فرشچیان، در کنسرت چه اشخاصی شما ساز می نواختید؟

در گذشته در کنسرت علی لهراسبی اولین اجرای برج میلاد را در سال 86 داشتیم. کنسرت ایرج در تالار وحدت و رودکی و برج آزادی با گروه استاد حمید وجدان پاک، کامران صفاری فر، با گروه آرتیمان بند که بند خودمان بود و امین یساولی که نام هنری هیرمان را دارد در فرهنگسرای نیاوران اجراهای مختلفی را روی صحنه بردیم و ... الان به دلیل شیوع کرونا 2 سالی است که اجرایی نرفتیم.

نواختن فرشچیان

من 20 سالی است که در ایران خودرو مشغول کارم از صبح تا غروب و به دلیل شرایط کاری نمی توانم خیلی با گروه های استیجی فعالیت گسترده ای داشته باشم چون تمرینات و اجراهای آنها زیاد است و تورهای فراوانی را در شهرها و حتی کشورهای مختلف برگزار می کنند ولی فعلا برایم مقدور نیست البته پیشنهادهای زیادی داشته ام از بندهای مختلف از معراج محمدی و حتی سون بند که در زمان شکل گیری آنها حتی در استودیوشان کار ضبط می کردم.

کنسرت ایرج

کارهای فلامنکو که خیلی زدم. با فریدون آسرایی، فرزاد فرزین و با شهرام چراغ زاده در گروه شدوز( shadowz) سایه ها که در گروه خودمان بود هم کار کردم.  علیرضا روزگار و ... هنوز برای همکاری پیشنهاد می دهند ولی متاسفانه نمی توانم به لحاظ وقت و نظم کاری و زندگی ام قبول کنم.

بهترین و بدترین صفت تان از نگاه خودتان و اطرافیان؟

بهترین که نمی توانم بگویم و بهترینی ندارم اما چیزی که در خودم سراغ دارم معرفت است و اگر کسی با من روراست باشد دنیا دنیا برایش معرفت می گذارم و با او روراست هستم. هیچ وقت دوست ندارم کسی را اذیت کنم به هیچ روشی حتی شوخی و سر کار گذاشتن دلم نمی آید. سعی می کنم بامعرفت، مهربان و باشعور باشم. من ده بار کتاب "بی شعوری" خاویر کلمنت را خوانده ام و باز هم رگه هایی از بی شعوری در خودم وجود دارد.

بدترین ویژگی اخلاقی ام این است که زود عصبانی می شوم و اگر احساس کنم به شعورم و جایگاه درونی و تفکراتم توهین شده عصبانی می شوم.

حرف پایانی؟

حرف خاصی ندارم ولی برای همه، خودم، خانواده ام، دوستانم که روزگار را با آنها می گذرانم و همه افراد دنیا آرزو می کنم که همه در شرایط آرامش، صلح و دوستی و لمس آزادی به سر ببریم. درون مان زلال باشد و آزاد باشیم. ممنونم از خبرگزاری رکنا که این فرصت را در اختیار من قرار داد و از عزیزانی که حرف های مرا گوش کردند سپاسگزارم.