لاله های سرزمین شقایق ها

به گزارش خبرنگار رکنا از خرم آباد، این شهید والا مقام، از همان کودکی زیرک و باهوش و شجاع و در عین حال چنان معصوم آرام بود که گویی مرگ را هر لحظه با چشمان خود می دید. 

وی پس از سپری شدن دوران طفولیت وارد دبستان شد و پس از مهاجرت خانواده ایشان به روستای بدرآباد علیا جهت ادامه تحصیل در دوره ی راهنمایی مشغول به تحصیل شد و این دوره را نیز به اتمام رسانید. 

او امام را شناخته بود و به او عشق می ورزید و حرفهای امام را نصب العین خود قرار می داد و الگویش امام بود با شروع جنگ تحمیلی و با استفاده از رهنمودهای امام عزیزمان با روحی تزکیه شده و استعدادی قوی جهت حفاظت از اسلام و دستاوردهای انقلاب اسلامی به جبهه اعزام شد پس از مدتی در سال 1361 در جزیره مینو خرمشهر از ناحیه دست مجروح شده و یک انگشت خود را از دست داد، اما بعد از چندی دوباره همچنان فعالانه در جبهه های نبرد و عملیاتهای مختلف شرکت می کرد.

در عملیات والفجر ۹ با عنوان نیروی تخریب شرکت نموده و پس از اتمام عملیات با تنی خسته و مجروح به خانه برگشت هنوز مدتی نگذشته بود که عملیات حاج عمران شروع شد و او خود را سریعا به منطقه عملیاتی رساند و مردانه در این عملیات شرکت نمود.

 رشادت ها و دلاوری های او برای همیشه در خاطر همرزمان و دوستان باقی است. وی در این عملیات به شدت مجروح و دچار موج گرفتگی شد بطوریکه برای مدتی شنوایی یکی از گوشهای خود را از دست داد و بعد از بهبود وضع جسمانی خود دوباره راهی جبهه شد در پاییز ۱۳۶۵ در یک عملیات گشتی شناسایی به همراه چند تن از همرزمان خود از جمله جمشید سلیمانی در منطقه جفیر بر اثر بر خورد با مین بشدت مجروح شد و با بدنی پر از ترکشهای آهنین به خانه برگشت وی هنوز بدنش مصدوم و تیر خورده بود و عمل جراحی انجام نداده بود که خبر عملیات جدیدی در منطقه شلمچه به او رسید، این شهید والا مقام خود را با بدنی مجروح به منطقه رساند و سرانجام در شب سوم دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ به آرزوی دیرینه اش که شهادت در راه خدا بود نائل آمد. 

فرازهایی از وصیت نامه شهید علی مروت سگوند

بسم الله الرحمن الرحمن

با سلام و درود به امام زمان و نایب بر حقش امام خمینی زمانی شروع به نوشتن وصیتنامه می‌کنم که شاید چند ساعتی به آغاز عملیات باقی نمانده باشد و چون نوشتن وصیت را یک امر شرعی می دانم از این جهت شروع به نگارش کردم. باید گفت هر کس که به مبدأ و معاد اعتقاد دارد باید یک روز در مرحلهٔ انتخاب قرار گیرد و چون اعتقادش حق است پس سعی می‌کند که در گروه و جبههٔ حق قدم بردارد و وجود خود را در عرصه فروش قرار دهد در اینجا خریدار خداوند است و فروشنده بندگان او پس چه معامله‌ای بهتر است از اینکه انسان با خدا و رب و مولای خود معامله کند بنابراین باید گفت که هرکس به خدا و امام زمان ایمان دارد باید در وادی حق از همه چیز خود دست بردارد. چند نکته که باید متذکر شوم این است که پدر و مادر عزیزم شما خیلی برایم زحمت کشیده و خواب شما را گرفته‌ام و در طول عمر چند ساله خود کاری برای شما نکرده‌ام از شما یک تقاضا دارم و آن اینست که مرا حلال کنید و در زندگی صبر و بردباری را پیشه خود کنید صبر و بردباری را شما پدر و مادرم باید از خاندان اهل بیت باید بیاموزید.

سخنی با برادران و خواهرانم:

برادرم دنیا دنیای آزمایش است آزمایشی که در آن اگر کسی قبول نشود عذاب الهی شامل حال او خواهد شد پس سعی کنید در این مرحله از انقلاب امتحان خوبی پس دهید. و تو خواهرم حجابت را حفظ کن و تنها با تو این حرف را دارم که حجاب تو از خون شهید اثرش بیشتر است. در پایان از تمامی اهل فامیل و دوستان طلب حلالیت دارم.

پیامی برای همسر مهربانم:

امام را تنها نگذارید و بدانید که امام حجت خداوند برماست. پس او را روی چشمان خود قرار دهید.

 والسلام/ علی مروت سگوند

۱۳۶۵/۱۰/۳

کمیته فضای مجازی کنگره شهدای لرستان