معرفی کتاب: دیانت و عقلانیت / عاری بودن زبان بابایی از هرگونه کلی گویی و مبهم نویسی
رکنا: کتاب در 5 فصل سامان یافته: «دین و متون دینی»، «دین و نواندیشی»، «دین و آسیب ها»، «دین و معرفت های تاریخی» و «اخلاق، عرفان، معنویت».
به گزارش رکنا، نویسنده آنگونه که در مقدمه کتاب خود آورده در پی «رسیدن به فهمی از متون تاریخی دین است که مهم ترین ویژگی آن، سازوارگی همه اجزای دین با یکدیگر و نیز سازگاری با روح و اهداف ادیان بزرگ است.» (ص۱۲)
اساس و پایه نگرش بابایی را میتوان در فصل اول کتابش آنجا که میان «امردینی و نسبت آن با متن دینی» بحث میکند، یافت: «آیا هر چیزی که در متون دینی درباره آن گفتگو شده است، مشمول «امردینی» است؟ مثلا چون متون دینی درباره معاملات، فراوان سخن گفته اند، دین داران باید بپذیرند که اقتصاد تحت قیمومیت و اشراف دین است؟ آیا توصیههای متون دینی به فرزندآوری، آن را داخل مسائل و تکالیف دینی میکند؟ آیا وجود احکام برده داری در قرآن و روایات به این معناست که نفی و اثبات برده داری بر عهده دین است؟…»(ص۱۷)
به نظرم پاراگراف آغازین کتاب ، خط مشی بابایی را برای خوانندهاش روشن میکند. او پس از آن که سوال از «امر دینی چیست و چه نسبتی با متون دینی دارد؟» میکند؛ به تفکیکِ این دو از همدیگر میپردازد و نهایتا در 6 ویژگی آن را به ما نشان میدهد، این ویژگی ها لب کلام و راهنمای نویسنده کتاب است:
_ امر دینی نسبتی روشن و مستقیم و نزدیک با امر قدسی/ متعالی… دارد.
_ امر دینی، همان مشترکات همهی ادیان و آیین های معنوی است.
_ بخشی از متون دینی، بازنمایی تاریخ و جغرافیای دین داری در عصر رسالت است…
_ تاریخ ادیان، مواجههی امر عام دینی با عرفهای خاص است. بنابراین همهی ملاحظات عرفی باید در آن منظور گردد.
_ امر دینی بسیار شخصی است؛ چون معطوف به رشد و کمالات معنوی انسان است.
_ امر دینی، آن است که در آن نیت و قصد قربت شرط شده است و بدون آن معنا ندارد. (ص۱۹)
وقتی بابایی میگوید: «…متن محوری و نص گرایی بیقاعده، حقیقت دین را به محاق میبرد و یا سر از سلفیگری در میآورد.»(ص۲۳) درواقع راه صعبی که در پیش گرفته است را به این زبان بیان میکند.
بابایی در مقالاتش چونان باغبانی دلسوز به هَرَس شاخ و برگهای دینِ متن محور و دُگم و جامد میپردازد و از روح دین و معنایی برایمان میگوید که «پیام» پایداری آن را به دوش میکشد و «مُسلمِ» آن است که «…در برابر حقیقت معنوی جهان سر تسلیم فرود میآورد…»(ص۳۹) و با همین مشی است که به دینِ سیاسی خرده میگیرد: «… هیچ کس منکر اهمیت سیاست در سرنوشت جامعه نیست؛ اما دین مسوولیت های ژرف تر و مهم تر از حکومت و سیاست دارد. تربیت انسان معنوی و اخلاقی، در درازمدت بر سیاست عمیق ترین تاثیرات را میگذارد…»(ص۲۶۵)
با هر مقاله از این کتاب گویی نویسنده با پارچهای لطیف آینه دین را از لکههای کدرکنندهاش تمیز میکند و جلوهای تازه از آن شمایل رحمانی به مخاطبش نشان میدهد.
«عقلانیت» در این میان شاغول بابایی است. او میخواهد پنداری که از دین، ذهنِ خود و مخاطبش را در برگرفته کمترین تعارض را با عقلانیت پیدا کند و البته خود واقف است که چه سخت مسیری است این راه.
ویژگی دیگر کتاب ملموس بودن مباحث و مقالات و عاری بودن زبان بابایی از هرگونه کلی گویی و مبهم نویسی است. دین بابایی دینی است که یک به یکِ دینداران در سطوح مختلف آن را میفهمند و کم و بیش، چنین دینورزی میکنند و با گوشت و پوست و استخوان خود آن را درک کرده اند…
در مقالاتی چون «حرام و حلال محمد»، «پس از چهل سال»، «اسلام؛ شلاق؛ شتر»، «اسلام مکه؛ اسلام مدینه» و… به دقت «نگاهی تازه افکندن به دین» را نشان میدهد و خود جلودار میشود:
به عنوان مثال در نقد مجازات شلاق مینویسد: «مدافعان مجارات شلاق به قرآن استناد میکنند. بر پایهی روایات نیز مجازات بسیاری از جرم های اخلاقی و اجتماعی، شلاق است. اما استناد به قرآن و روایات برای مجازات با تازیانه در زمان ما، چندان موجه نیست؛ زیرا در صدر اسلام، مجازات های جایگزین مانند زندان به شکل امروزین ممکن و رایج نبود… طرفداران شلاق میگویند: تازیانه حکم قرآن و فرمان خداست و به هیچ بها و بهانهای نباید از آن دست کشید. از این گروه باید پرسید: چرا اسب و شتر را میتوان به تانک و هواپیما تبدیل کرد، اما جای شلاق را نباید به زندان داد؟ مگر قرآن نفرموده است که برای جهاد در راه خدا اسب های خود را آماده کنید؟ اگر اسب موضوعیت ندارد و اکنون میتوان تانک و هواپیمای جنگی را مصداق رباط الخیل (اسبهای آماده برای جنگ) دانست، چرا شلاق را از دست نیندازیم؟» (صص۹۹و۱۰۰)
منبع : کتاب نیوز
ارسال نظر