معرفی رمان: ذرت سرخ / اتفاقاتی که در حمله به ژاپن رخ می دهد

  به گزارش رکنا، کتاب دارای ۵ فصل با نام‌ های ذرت سرخ، شراب ذرت، سگ راه‌ها، کفن و دفن ذرت و مرگ شگفت انگیز است. در آغاز داستان، فرمانده یو، پدربزرگ راوی داستان، سربازان خود را برای حمله به ارتش متجاوز ژاپن آماده می‌کند. همسر او در حالی که غذایی برای سربازان به همراه دارد و از مزارع سورگوم عبور می‌کند، مورد اصابت گلوله ژاپنی‌ها قرار می‌گیرد. مرگ او در رمان پیوندی بین گذشته و حال ایجاد می‌کند.

‎با پیشبرد داستان، راوی ناشناس (نوه فرمانده یو) از تاریخ خانواده خود و درگیری‌هایی که خانواده‌اش در طول جنگ در آن‌ها شرکت داشته‌اند یاد می‌کند. او توضیح می‌دهد که چگونه مادربزرگش مجبور به ازدواج با پسر بزرگترین تاجر شراب منطقه می‌شود. از آنجا که پدربزرگش که یک راهزن بود، قبلاً عاشق او شده بود، صاحب کارگاه شراب‌سازی و پسرش را به قتل می‌رساند. بنابراین مادربزرگش طبق رسومات آن زمان تمام دارایی‌های خانواده شوهر را به ارث می‌برد و از آن پس آنها صاحب ثروت فراوانی می‌شوند. راوی در خاطره‌ای دیگر دلایل مرغوبیت محصول خاندان‌شان را بازگو می‌کند.

معرفی رمان ذرت سرخ

‎خاطراتی که توسط راوی به قلم درآمده‌اند با حالتی افسانه‌وار و خیالی احاطه شده‌اند. در نقطه‌ای از داستان، جسد مادربزرگ خود را از گور دسته جمعی بیرون می‌آورند تا به شکل مناسب دفن شود. راوی بدن او را دوست‌داشتنی و شاداب مانند یک گل توصیف می‌کند؛ اما در عین حال، حالات تنفر و بیزاری در چهره سرباز را هنگام مشاهده وضعیت جسد یادآوری می‌کند. مراسم تشییع جنازه توسط یک عابر عجیب که سوار بر قاطر می‌آید، قطع می‌شود؛ اما قبل از اینکه راز حضورش توضیح داده شود، به طرز وحشیانه‌ای به زندگی‌اش پایان داده می‌شود.

‎زندگی در روستای محل زندگی این خانواده حتی پیش از جنگ هم وحشتناک و جادویی بوده است. با این حال، گیاه «سورگوم» به عنوان یک لنگر و تکیه‌گاه عمل می‌کند و غذا، محصول، سرپناه و قوام را برای مردم روستا فراهم می‌کند. از آنجا که دانه این گیاه هنگام رسیدن قرمز می‌شود (راوی در جایی آن را «دریای خون» توصیف می‌کند)، نماد خشونت در چرخه زندگی است.

در اوایل این رمان «عمو آرهات» (لوآ هَن) خادم خانه‌ی مادری راوی، شلاق می‌خورد و به دلیل خرابکاری، توسط ژاپنی‌ها زنده زنده پوستش کنده می‌شود. از آنجا که داستان به صورت غیر خطی پیش می‌رود، خواننده در بخش‌های دیگر داستان نیز چندین بار در معرض وقایع زندگی آرهات قرار می‌گیرد. این امر یک معنی اضافی به مرگ تکان‌دهنده او می‌بخشد؛ هر چند داستان‌های آرهات همیشه هم غم‌انگیز نیستند. راوی دو بار ماجرای مرگ آرهات را بازگو می‌کند: یک بار او را به عنوان یک قهرمان نشان می‌دهد و زمان دیگری او را به عنوان یک احمق توصیف می‌کند؛ اما احتمالاً هر دو درست است.

‎در سراسر روایت تناقض چشم گیری وجود دارد. مثلا فرمانده یو هم ظالم است و هم قلب پاکی دارد. راوی روستای خود را دوست دارد و در عین حال از آن متنفر است. روستا در نزدیکی کوه یانگ اسب سفید و یین رودخانه‌ی سیاه آب واقع شده است. رنگ، یکی دیگر از عناصر مهم در این رمان محسوب می‌شود. علاوه بر سورگوم قرمز، راوی آب شیری، خاک سیاه، آسمان آبی و غیره را به گونه ای زنده و پویا توصیف می‌کند؛ مخصوصاً رنگ سبز که نفرت انگیز است. این رنگ یک عنصر مهم در نتیجه‌گیری کتاب به حساب می‌آید.

با گذشت زمان مردم برای مبارزه با ژاپنی‌ها با هم متحد می‌شوند. داستان نشان می‌دهد که آن‌ها در عین جدال با ژاپنی‌ها، زمانی مشابه را نیز صرف مبارزه با یکدیگر بر سر منابعی مانند سلاح، غذا و سورگوم قرمز می‌کنند. این رفتار در صحنه‌ای آشکار می‌شود که در آن برخی اعضای خانواده سعی می‌کنند یک دسته سگ که بدن اجساد کشته شده در جنگ را می‌خورند را نابود کنند. با این حال، سگ‌ها شروع به جنگیدن با یکدیگر می‌کنند و همدیگر را می‌کشند. اما سگ‌ها و آدم‌خواری‌هایی که آن‌ها به تصویر می‌کشند، موضوعی جداگانه در کتاب هستند که البته بی‌ربط با رفتار شخصیت‌های داستان نیز نیست. (حتی اگر کمی سختگیرانه‌تر نگاه کنیم، این سگ‌ها آینه کامل از نمای ذات و درون برخی از شخصیت‌های داستان هستند. از آن جالب‌تر اینکه در بخشی از داستان، همانطور که سگ‌ها گوشت انسان می‌خوردند، انسان‌ها نیز سگ‌ها را می‌کشند و می‌خورند).

‎با پایان یافتن رمان در دهه ۱۹۷۰، راوی برای ادای احترام به محل دفن خانواده خود باز می‌گردد. هنگامی که به آنجا می‌رود می‌بیند که گیاه ذرت خوشه‌ای قرمز، نماد طلسم خانواده‌اش، توسط ذرت‌های پیوندی سبز خفه شده که این نمادی از تغییر زمانه است.

منبع: کتاب نیوز