مرور 7 پرونده جنایی که به فیلم‌ های سینمایی پرطرفدار تبدیل شدند + عکس

به گزارش رکنا، «این فیلم براساس یک پرونده واقعی است»؛ عبارتی که در تیتراژ بعضی فیلم‌ها و سریال‌ها دیده می‌شود و واقعی بودن ماجرایی را که در فیلم می‌بینیم ‌ نشان می‌دهد. تاکنون فیلم‌های زیادی براساس مهم ترین پرونده‌های جنایی کشور ساخته شده است که تازه‌ترین آنها فیلم بی‌بدن است که به تازگی در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. برخی از فیلم های سینمایی برگرفته از پرونده‌ های جنایی است؛ به این بهانه به مرور 7 فیلم سینمایی که برگرفته از پرونده‌های جنایی است پرداخته‌ایم.

از آرمان و غزاله تا «بی‌بدن»

بی_بدن

 فیلم بی‌بدن که در جشنواره فجر امسال مورد توجه قرار گرفته به پرونده قتل دختری می‌پردازد که به‌دست پسر موردعلاقه‌اش به قتل رسیده است. در جریان تحقیقات پلیسی هیچ وقت پیکر مقتول کشف نمی‌شود و در نهایت پسر جوان قصاص می‌شود. هرچند کارگردان این فیلم مدعی است که ساخته‌اش ارتباطی با پرونده‌های جنایی واقعی ندارد اما تماشای بی‌بدن ذهن تماشاچیان را به‌سوی یک پرونده واقعی می‌کشاند:«آرمان و غزاله». اما ماجرای این پرونده از کجا شروع شد؟

غزاله شکور، دختری 19ساله بود که روز ۱۲ اسفند سال ۱۳۹۲ به‌دست آرمان، پسری که به وی علاقه‌مند بود به قتل رسید. تا مدت‌ها بعد از ناپدید شدن غزاله هیچ‌کس از سرنوشت او اطلاعی نداشت تا اینکه در ادامه معلوم شد که آرمان در خانه‌شان دختر مورد علاقه‌اش را با ضربات میله بارفیکس به قتل رسانده و جسدش را به مکان نامعلومی منتقل کرده است. در این شرایط بود که او در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. اجرای حکم آرمان چند مرتبه در دقیقه 90 لغو شد و اولیای دم به او مهلت دادند تا ناگفته‌هایش را درباره پیکر غزاله بازگو کند اما او مدعی بود که پیکر او را در سطل زباله انداخته و از سرنوشتش اطلاعی ندارد. سرانجام آرمان روز سوم آذرماه سال 1400در زندان رجایی شهر در حالی قصاص شد که جسد غزاله هرگز پیدا نشد.

«هزارتو»ی سرنوشت محمدامین

هزارتو

 فیلم جنایی دیگری که براساس واقعیت ساخته شده «هزارتو» است؛ فیلمی که به ماجرای ربوده شدن پسری خردسال می‌پردازد. پسری که قربانی یک گروگانگیری شد و پلیس با دستگیری گروگانگیرامیدوار بود که پسربچه را آزاد کند اما مرگ گروگانگیر باعث شد سرنوشت پسربچه در هاله‌ای از ابهام قرار گیرد.

اما در پشت پرده فیلم هزارتو چه ماجرای واقعی قرار داشت؟ این فیلم به ماجرای ربوده شدن محمدامین وکیلی، پسر 5ساله‌ای اهل شهرستان جوین در استان خراسان رضوی می‌پردازد. روز 6مرداد سال 92قرار بود

محمد امین به کلاس ژیمناستیک برود اما در بین راه مفقود شد. ساعتی بعد مردی ناشناس با پدر محمدامین تماس گرفت و برای آزادی پسربچه درخواست 50میلیون تومان کرد. پدر محمدامین بلافاصله این ماجرا را با پلیس در میان گذاشت و در جریان تحقیقات پلیسی متهم آدم‌ربایی دستگیر شد. مأموران امیدوار بودند با دستگیری این مرد محمدامین نیز آزاد شود اما آدم ربا در بازداشتگاه پلیس جانش را از دست داد تا دیدن دوباره محمدامین برای پدر و مادرش به یک آرزوی محال تبدیل شود.

تجاوز در «علفزار»

علفزار

«علفزار»، راوی تجاوز گروهی چند نفر در باغی به چند زن است. این فیلم نشان می‌دهد که بازپرس قصد رسیدگی عادلانه به ماجرا را دارد اما شهردار که اعضای خانواده‌اش در این ماجرا مورد تجاوز قرار گرفته‌اند از ترس از دست دادن موقعیت خود اعضای خانواده‌اش را مجبور به رضایت‌دادن می‌کند. در این بین اما فقط عروس خانواده پیگیر شکایت خود و مجازات متجاوزان است. علفزار یادآور پرونده واقعی تجاوز گروهی به چند زن در باغی در حوالی خمینی‌شهر اصفهان است. حادثه‌ای که در سال 90 اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که چند شرور با زور و تهدید وارد مراسمی خانوادگی شده و پس از حبس‌کردن مردان به زنان تجاوز کردند. این حادثه تکان‌دهنده خیلی زود ابعاد وسیعی پیدا کرد و با دستورات قضایی صادر شده متهمان دستگیر و 6نفر از آنها به اعدام محکوم شدند؛ حکمی که چندی قبل در ملأ عام به اجرا درآمد.

از شهلا تا «خشم و هیاهو»

خشم و هیاهو

فیلم «خشم و هیاهو» ماجرای زندگی خواننده‌ای مشهور و حاشیه‌های زندگی‌اش را روایت می‌کند. ماجرای ازدواج موقت او با یکی از هوادارانش که در نهایت به قتل همسر او به‌دست همسر صیغه‌ای‌اش منجر می‌شود.

تماشای این فیلم همه را به یاد ماجرای شهلا جاهد و ناصر محمدخانی می‌اندازد. پرونده‌ای جنجالی که با گذشت سال‌ها از بسته شدنش هنوز هم جذاب و رازآلود است. شهلا جاهد، دختر جوانی که به ناصر محمدخانی، فوتبالیست مشهور دهه 60علاقه‌مند بود تلاش کرد وارد زندگی او شود. او به‌طور پنهانی همسر دوم ناصر محمدخانی شد تا اینکه روز 17مهر سال 81 به خاطر حسادت، لاله سحرخیزان، همسر ناصرمحمدخانی را در خانه‌اش به قتل رساند. با اینکه شهلا در دادگاه به قصاص محکوم شد اما پرونده او برای سال‌ها به پرونده‌ای راکد تبدیل شد اما شهلا که برای روشن شدن تکلیفش بی‌تابی می‌کرد در نامه‌ای درخواست کرد یا از زندان آزاد و یا قصاص شود. در چنین شرایطی بود که سحرگاه 10آذر سال 89شهلا در زندان اوین پای چوبه دار رفت و قصاص شد تا اسرار این پرونده برای همیشه سربه مهر بماند.

اسیدپاشی در «لانتوری»

لانتوری

یکی دیگر از فیلم‌هایی که به‌نظر می‌رسد براساس پرونده‌ای واقعی ساخته شده «لانتوری» است؛ فیلمی که روایت‌کننده عشق پسری تبهکار به دختری جوان است. او تلاش می‌کند به هر قیمتی که شده دختر مورد علاقه‌اش را به دست آورد، اما وقتی از او جواب منفی می‌شنود تصمیم به انتقام می‌گیرد. او برای این کار دست به اسیدپاشی می‌زند و زیبایی و بینایی دختر مورد علاقه‌اش را می‌گیرد. با اینکه سازنده این فیلم مدعی است که فیلمش ارتباطی به هیچ‌یک از پرونده‌های اسیدپاشی ندارد اما تماشای این فیلم یادآور حادثه تلخی است که برای آمنه بهرامی‌نوا اتفاق افتاد.آمنه فارغ‌التحصیل رشته الکترونیک بود و در یک شرکت مهندسی پزشکی کار می‌کرد. یکی از همکلاسی‌های سابق آمنه به نام مجید که از مدت‌ها قبل به او علاقه‌مند بود و قصد ازدواج با او را داشت وقتی از وی جواب رد شنید، نقشه هولناکی کشید.

روز ۱۲ آبان‌ماه سال ۱۳۸۳ وقتی آمنه از پارکی در حوالی پل سیدخندان می‌گذشت مجید با ظرفی پر از اسید به او نزدیک شد و به روی آمنه اسیدپاشید و گریخت. دختر جوان که از درد به‌خودش می‌پیچید به بیمارستان انتقال یافت اما کار از کار گذشته و اسید بینایی دو چشم آمنه را از او گرفته بود.

رسیدگی قضایی به این پرونده برای مدت‌ها ادامه داشت تا اینکه قضات دادگاه کیفری استان تهران در حکمی نادر رأی به قصاص چشم جوان اسیدپاش دادند. با قطعی شدن این رأی آمنه برای قصاص چشمان مجید به محل اجرای حکم رفت. او تصمیمش را برای اجرای حکم گرفته بود اما در آخرین لحظات از قصاص چشمان مجید منصرف شد و مجید را بخشید.

 سعید حنایی در «عنکبوت»

عنکبوت

سال 98 فیلمی به نام «عنکبوت» با ژانر جنایی ساخته شدکه به‌طور مستقیم به روایت قتل‌های زنجیره‌ای در مشهد می‌پرداخت. نام این فیلم برگرفته از زندگی سعید حنایی، قاتل سریالی زنان مشهدی بوده که آن زمان به قاتل عنکبوتی مشهور شده بود. اما سعید حنایی چه‌کسی بود و چطور 16زن را به قتل رساند؟ سعید کارگر ساختمان و مرد شکاکی بود. او بعد از اینکه فهمید یک راننده مسافرکش همسرش را ربوده و قصد آزارش را داشته تلاش کرد تا از زنان خیابانی انتقام بگیرد. سعید با پرسه زدن در خیابان‌هایی که پاتوق زنان خیابانی بود آنها را با وعده پول سوار بر موتورسیکلتش کرده و به خانه می‌برد و به قتل می‌رساند. او در مدت یک سال 16زن را به همین شیوه به قتل رساند و جسدهای‌شان را در خیابان رها کرد اما در آخرین مورد گرفتار شد. درحالی‌که سعید قصد کشتن آخرین طعمه‌اش را داشت او در برابرش مقاومت کرد و توانست از خانه سعید فرار کند. این زن در ادامه مشخصات قاتل سریالی را در اختیار پلیس قرار داد تا اینکه سرانجام او دستگیر و قصاص شد.

«طلاخون» و مهین قدیری

طلاخون

موج ساختن فیلم‌های جنایی برگرفته از واقعیت در اواخر دهه 90 همچنان ادامه داشت تا اینکه «طلاخون» ساخته شد. این فیلم به‌طور مستقیم به پرونده مهین قدیری، نخستین قاتل سریالی زن می‌پردازد که در قزوین زنان سالخورده را به قتل می‌رساند. او در مدت کوتاهی 5زن و یک مرد را به قتل رسانده و بحرانی بزرگ در قزوین ایجاد کرده بود تا اینکه سرانجام با تلاش کارآگاهان جنایی اسرار جنایت‌های مهین برملا و او دستگیر شد. اما این زن با چه انگیزه‌ای دست به جنایت می‌زد؟ او که مادر کودکی معلول بود دراعترافاتش مدعی شد برای تامین هزینه‌های زندگی دست به جنایت می‌زد. او به امامزاده‌ای در یکی از محله‌های قزوین می‌رفت و در آنجا با زنان سالخورده‌ای که برای زیارت آمده بودند طرح دوستی می‌ریخت و به آنها می‌گفت شبیه مادرش هستند. او آنها را به بهانه رساندن به خانه‌شان سوار خودرواش که یک رنو بود می‌کرد و در محلی خلوت طعمه‌هایش را خفه کرده و طلاهای‌شان را سرقت می‌کرد. این زن در نهایت در زندان قزوین قصاص شد.

محمد جعفری / همشهری

وبگردی