نقد فیلم «صبحانه با زرافه‌ها» به کارگردانی سروش صحت/ زندگی شکننده‌تر از چیزیه که فکر می‌کنی!

به گزارش رکنا به نقل از جوان آنلاین، هرچه می‌گذرد، باید حساب بیشتری روی سروش صحت در سینمای ایران باز کنیم. کارگردانی که با مروز زمان قابِ دوربین‌هایش چشم‌نوازتر، داستانِ فیلم‌هایش هیجان‌انگیزتر و بازیِ بازیگرانش حرفه‌ای‌تر می‌شود.

سروش صحت پس از گذراندن تجربه‌های مختلفی در سریال‌سازی، فیلمسازی، مجری‌گری و کتابفروشی، با «صبحانه با زرافه‌ها» به جشنواره فیلم فجر آمد. نام فیلم و ترکیب بازیگران از همان ابتدا همه را نسبت به ساخته جدید صحت کنجکاو و حساس کرده بود و یکی از فیلم‌های کنجکاوکننده جشنواره ۴۲ به شمار می‌رفت.

صحت در این فیلم یک قدم خیلی بلند در سبک فیلمسازی‌اش برداشته است. او در «صبحانه با زرافه‌ها» نشان داد توانِ فیلمسازی او فراتر از «جهان با من برقص» است و گذشتِ زمان چقدر او را در فیلمسازی پخته‌تر کرده است.

صحت در « صبحانه با زرافه‌ ها » همچون فیلم قبلی‌اش سراغِ همان مضامین مورد علاقه‌اش رفته و این بار با طنازی بیشتری با مفاهیمی مثل مرگ، دوستی و بخشش شوخی کرده است. در فیلم‌های صحت درآمیختگی نزدیکی میان شوخی و جدی وجود دارد و او با ظرافت زیادی، با جدی‌ترین مسائل زندگی شوخی می‌کند و در عین حال که می‌خنداند، تلنگر‌های محکمی به مخاطبش می‌زند.

کاری که صحت در «صبحانه با زرافه‌ها» کرده دقیقا همین است. سه دوست با بازی‌های هوتن شکیبا، بهرام رادان و بیژن بنفشه‌خواه به عروسی دوست دیگرشان با بازی پژمان جمشیدی می‌روند و در وسطِ عروسی، سلسله اتفاقاتی ناگوار، شرایط پیچیده‌ای را به هم می‌زند. در این میان آن‌ها با دکتری سرخوش و عیاش با بازی هادی حجازی‌فر آشنا می‌شوند تا گروه‌شان تکمیل شود.

سروش صحت در فیلم جدیدش همان کارِ دلخواهش را انجام داده و با تلفیق کمدی و فانتزی جهانی نو پیش روی مخاطب قرار داده است. جهانی که انگار هیچ کسی دیگری جز سروش صحت قادر به خلق کردنش نیست و هیچ فیلمساز دیگری نمی‌تواند انقدر ظریف بر روی لبه‌های واقعیت و خیال حرکت کند.

فیلمساز علاقه زیادی داشته تا لابلای شوخی‌های متعدد فیلم، درباره مسائل مهم زندگی صحبت کند و همین نازک‌اندیشی است که حسابِ «صبحانه با زرافه‌ها» را از کمدی‌های دیگر سینمای ایران جدا می‌کند. فیلم اگرچه در ظاهر کمدی است، ولی در باطن تراژیک و حتی گاهی تلخ است.

چهار دوست درگیر اتفاقی ناگوار می‌شوند و در حد فاصل چاره‌جویی برای رفع بحران، با چالش‌های تازه‌ای در معنای دوستی‌شان روبه‌رو می‌شوند. اگر در «جهان با من برقص» شخصیت جهان به خاطر حضور دوستانش در کنارش، امید به زندگی پیدا کرد، این بار در «صبحانه با زرافه‌ها» این دوستان هستند که باعث مرگ همدیگر می‌شوند و در ادامه مرگِ آن دوست، ارزش خود را به نسبت کار‌های دیگر از دست می‌دهد.

فیلم درباره لحظاتی مهم و طلایی در زندگی صحبت می‌کند که می‌تواند دنیایِ هر کسی را زیر و رو کند. یک لحظه و یک اتفاق می‌تواند بحران و حادثه‌ای بزرگ خلق کند که هیچ راهی برای خلاصی از آن پیدا نمی‌شود. یک لحظه تفریح و عیاشی ممکن است آدمی را به سمت مرگ بکشاند؛ یا یک لحظه بخشش بتواند زندگی را به یک آدم ببخشد.

تمام ماجرا‌های فیلم از زمانی شروع شد که مجتبی با بازی بهرام رادان ، عنکبوتی را بدون دلیل کشت تا این کشتنِ بدونِ دلیلِ موجودی بی‌آزار، سلسله اتفاقات را رقم بزند. صحت در پایان فیلم، با تاکید بر همین موضوع، بار دیگر به صحنه کشتن عنکبوت فلش‌بک می‌زند و نشان می‌دهد تا اگر این موجودِ بی‌آزار را نکشته بودند، شکل دیگری از اتفاقات رقم می‌خورد.

با نجات یک عنکبوت کوچک، رضا دوباره راهی مجلس عروسی‌اش می‌شد و بدون هیچ اتفاقی می‌توانست صبحانه‌اش را همراه همسرش با زرافه‌ها بخورد. زندگی در فیلم به همین اندازه شکننده و از دست رفتنی است و مرگ جایی همین گوشه و اطراف پرسه می‌زند تا از راه برسد و خیلی ساده یکی را همراه خودش ببرد. رفتنی که جز برای همان شخص، برای دیگران اهمیت زیادی ندارد. دیگرانی که همچنان مشغول ابتذالِ روزمره‌شان هستند و جز همین ابتذال به چیز دیگری فکر نمی‌کنند.