معرفی کتاب: تربیت سالم در خانه / راهکارهای تربیت فرزندان در 5 روز هفته
رکنا: پسر چهار سالهام را دیدم که به سمت خواهر نه ماههاش رفت و با صدای بلندی به او گفت: نمیتوانی به اسباب بازی من بیاجازه دست بزنی فهمیدی؟» و ماشینش را از دست او گرفت! در آن لحظه هجوم افکار منفی در ذهنم را حس میکردم و قادر بودم گفتگوهای ذهنیام را بشنوم: «چرا با خواهرش اینطور رفتار میکند؟ من که هزار بار به او هشدار داده بودم! این روزها چقدر پرخاشگر شده است.» و اینها تماما قضاوتهای من از رفتار کودکم بود.
به گزارش رکنا، خیلی اوقات ما والدین در تجربه لحظههایی اینچنین در همین قسمت توقف میکنیم؛ یعنی با همان قضاوتهایمان و احساس ناخوشایندی که به همراه آن قضاوتها در ما ایجاد شده است با کودکمان مرتبط میشویم (احساس مادر بیکفایت) و نتیجه آن عموما انجام رفتاری است که دوستش نداریم. مثلا بر سر کودکمان داد میزنیم یا او را بچه بیادب میخوانیم! اما مشکل کجاست؟ زمانی که ما تنها به رفتار فرزندمان توجه میکنیم و نسبت به ریشه آن رفتار و احساسات او بیتفاوتیم، دقیقا در همان زمان تمام تلاش مان را میکنیم تا با استفاده از هر ابزاری (تنبیه، توبیخ، تحقیر و...) رفتار کودک مان را متوقف کنیم و در همین میان پیامهایی را به کودک منتقل میکنیم از جنس: تو دوست داشتنی نیستی و خواهرت دوست داشتنی است!
قطعا ما به عنوان والد هیچ گاه دل مان نمیخواهد به کودک مان پیامهایی اینچنین بدهیم پس برای اینکه بتوانیم تا آب از سر رابطهمان نگذشته کاری کنیم، لازم است واقعبینانه به ماجرا بنگریم و بر روی 2 مورد متمرکز شویم: یک؛ آنچه کودکم دارد تجربه میکند. دو؛ مشکلی که کودکم با آن مواجه است. مثلا کودک 4 ساله من در حین بازی چندبار با خراب شدن لگوهایش توسط خواهرش مواجه شده بود و احساس کلافگی و ناراحتی داشت! وقتی من با احساس کودکم مرتبط میشوم و آنچه او تجربه میکند را میبینم، با او همدلی بیشتری میکنم و بیشتر میتوانم آرامش خود را حفظ کنم و به او میگویم: «به نظرم خیلی عصبانی هستیا دستهایت را مشت شده میبینم، میتوانم بفهمم کلافه هم هستی و از اینکه خواهرت اسباب بازیات را برداشت اصلا احساس خوبی نداری! اما این را هم میدانم که می دانی این کارت درست نبود! میخواستی به خواهرت چه بگویی؟» حالا به احساس او اعتبار بخشیدهام و به او این پیام را دادهام که من به تو اعتماد دارم و تو کودک پرخاشگری نیستی! و همین گفتوگو از حجم احساس پرفشار کودکم کاسته و پیوند من با او مجددا برقرار شده است.
حالا با خود کودک به حل مسئله میپردازم با طرح سؤالاتی مثل: «دفعه بعد که خواستی وسیلهات را از خواهرت بگیری فکر میکنی به جای کشیدن از دستش چه کار دیگری میتوانی انجام بدهی؟» یادمان باشد وقتی دکمهمان زده میشود فاصلهای بین ما و کودک مان به وجود میآید و پیامی که در این بین منتقل میشود کاملا با آنچه قصد داشتهایم متفاوت است.
در مواجهه با شرایطی مشابه آنچه که توصیف شد، دو کتاب «تربیت سالم در خانه» [Positive Discipline] نوشته جین نلسن [Jane Nelsen] و «ارتباط بدون خشونت، زبان زندگی» نوشته مارشال روزنبرگ میتواند به والدین در جهت برخورد صحیح با کودک کمک کند. در کتاب تربیت سالم ما با مهارتهایی آشنا میشویم که به کودک مان کمک میکند تا از رفتارهای منفی فاصله بگیرد و خودانضباطی، مسئولیت پذیری، همکاری و مهارتهای حل مسئله را بیاموزد. در این کتاب راهکارهایی در راستای تربیت فرزندان در 5 روز هفته برنامهریزی شده و از والدین میخواهد برای تغییر رفتار فرزندان شان آنها را انجام دهند و در پایان مثالهایی کاربردی را از روابط والدین و فرزندان شان آورده است.
به گفته نویسنده کتاب تجربه نشان داده است به کار بردن اصول و نکات بسیار مهم و کلیدی مطرح شده در این کتاب باعث شده است نزاع بین کودکان تا 80 درصد کاهش یابد و مشاجره روزانه به کلی حذف شود.
منبع: کتاب نیوز
ارسال نظر