معرفی کتاب: هنر دستیابی / تلاش نویسنده برای دست کشیدن از درجا زدن
رکنا: در کتاب هنر دستیابی [The Achievement Habit: Stop Wishing, Start Doing, and Take Command of Your Life] پروفسور برنارد راث [Bernard Roth] استاد باسابقه دانشگاه استنفورد، با بهرهگیری از رویکرد تفکر طراحی و تجربه پنجاهساله معلمی خود، خِرَدی ناب و راهکارهایی عملی در اختیارمان قرار میدهد تا بتوانیم از درجا زدن و به دور خود گشتن دست بکشیم و گامی عملی بهسوی اهدافمان در زندگی برداریم.
به گزارش رکنا، فردی را تصور کنید که در مسیری در حال حرکت است. بر سر راه او تیر چراغ برقی وجود دارد که هر بار با آن برخورد کرده و به عقب برمیگردد اما ناامید نمیشود، دوباره برمیخیزد، لباسش را میتکاند، عزمش را جزم میکند و مجدداً به همان تیر برخورد میکند. این داستان بارها اتفاق میافتد و در نهایت، فرد خسته و سرخورده بر بخت بد خود لعنت میفرستد که چرا تمامی تیرهای برق دنیا او را محاصره کردهاند.
اگر آن فرد ما باشیم که در مسیر دستیابی به اهداف مان گام برمیداریم، تیر چراغ برق میتواند استعارهای از تمام موانع ذهنی، شخصی، حرفهای و هر آن چیزی باشد که ما را از ادامه مسیر بازمیدارد. نکته اساسی ماجرا اینجاست که افراد معمولاً به جای اینکه به ماهیت اساسی مسئله فکر کنند، روش دستیابی به آن را مدنظر قرار میدهند، بنابراین با برخورد به اولین مانع برمیگردیم و دوباره مصممتر و حتی با سرعت بیشتر خود را به آن میکوبیم. ما بهگونهای روی پاسخ تمرکز میکنیم که انگار خود سؤال است و سرسختانه سعی داریم مسئله اشتباهی را حل کنیم. اغلب اوقات وقتی نمیتوانیم پاسخ مسئلهای را بیابیم، دلیلش این است که سؤال اصلی را به خوبی درک نکردهایم. در واقع ما هنر دستیابی را یاد نگرفته ایم!
همه ما در زندگی اوقاتی را میگذرانیم که در حل مسائل مان با بنبست روبهرو میشویم، بر سر دوراهی قرار میگیریم، تصمیمگیری برایمان سخت میشود و نمیدانیم کدام مسیر را انتخاب کنیم. بسیاری از ما طعم تلخ بیتصمیمی، کلافگی و سردرگمی را چشیدهایم. در این اوقات، ناکارآمدی رویکردهای سنتی حل مسئله –که میگویند: «قبل از اقدام باید همه جوانب را بررسی کرد» و عمدتا آن را در محیط مدرسه و خانواده آموختهایم– برایمان بیشازپیش آشکار میشود. در دنیایی که عدم قطعیتها، پیچیدگیها، ابهامات و اندرکنشهای نهفته در ساختار سیستمها و زیرسیستمها «امکان بررسی همهی جوانب» را از ما سلب کرده است، تفکر طراحی رویکرد عملگرایانهتری را پیش رویمان میگذارد.
در کتاب هنر دستیابی [The Achievement Habit: Stop Wishing, Start Doing, and Take Command of Your Life] پروفسور برنارد راث [Bernard Roth] استاد باسابقه دانشگاه استنفورد، با بهرهگیری از رویکرد تفکر طراحی و تجربه پنجاهساله معلمی خود، خِرَدی ناب و راهکارهایی عملی در اختیارمان قرار میدهد تا بتوانیم از درجا زدن و به دور خود گشتن دست بکشیم و گامی عملی بهسوی اهداف مان در زندگی برداریم. هرچند تاکنون از تفکر طراحی عمدتاً برای حل مسائل دنیای کسبوکار استفاده شده است، پروفسور راث در این کتاب نحوه بهکارگیری آن در حوزه رشد و توسعه فردی را آموزش میدهد و ظرفیتها و تواناییهای این رویکرد در حل مسائل شخصی را برای خوانندگان آشکار میسازد.
براساس تفکر طراحی، برای حل مسئله ابتدا باید بتوانیم با فرد یا افرادی که ذینفع مسئلهاند همدلی کنیم و با دغدغهها و نیازهایشان آشنا شویم (در مسائل شخصی، این فرد خودمانیم). در گام دوم، باید بتوانیم مسئلهای را که با آن روبهروییم واضح تعریف کنیم و مطمئن شویم سراغ مسئلهی درستی رفتهایم. گام سوم به ایدهپردازی برای تولید راهحلهای مختلف اختصاص دارد. در گام چهارم، نمونهای از راهحلی که مؤثرتر و اجراییتر از بقیه است میسازیم و اجرا میکنیم و در گام پنجم و آخر، بازخوردها و نتایج بهدستآمده از اجرای نمونهمان را بررسی میکنیم و درصورت نیاز فرایند را تکرار میکنیم تا به راهحلی مؤثر و کافی برسیم.
چیزی که کتاب هنر دستیابی را متمایز میکند این است که تفکر طراحی معمولاً در جهت بیرونی به کار گرفته میشود؛ یعنی از آن برای یافتن راهحل برای مشکلات افراد، کسبوکارها، مدارس و… استفاده میشود اما نویسنده این کتاب علاقه خاصی دارد تا شما آن را برای بهبود بخشیدن زندگی خودتان، روابط بینفردیتان و طراحی بهترین نسخهی خودتان به کار بگیرید.
نویسنده کتاب «هنر دستیابی» روشهایی را برای رهایی از بنبست حل مسئله ارائه میدهد و به ما میآموزد گاهی حذف مسئله کنونی بهترین راه برای حل آن است، مخصوصاً وقتی با مسئله اشتباهی روبهرو هستیم. اگر تختتان خراب است و صدای قیژقیژ آن خواب آسوده را از شما سلب کرده است، احتمالاً به فکر پیچ و مهره و ساختار کلی آن میافتید اما مسئله زمانی حل میشود که تصمیم بگیرید تخت جدیدی بخرید! معمولاً جسارت ما برای حذف صورت مسئله کنونی کم است. اگر مثال تیر چراغ برق را به خاطر بیاورید، متوجه میشوید که بسیاری از ما در طول مسیر زندگی کاری و شخصی، خودمان، خود را به مانع کوباندهایم. چرا؟ چون نمیخواهیم بپذیریم از ابتدا نتوانستیم به درستی مسئله را شناسایی کنیم.
منبع: کتاب نیوز
ارسال نظر