در سال 1401 چه کتاب هایی بخوانیم؟

فرهنگ کتاب خواندن از مهم ترین فرهنگ هاست که در هر سن و مکانی شما را وادار به مطالعه می کند تا با محیط پیرامون بیشتر آشنا شوید.

به گزارش رکنا، برای هر کدام از ما پیش آمده که روزهای اول بهار تصمیم بگیریم که امسال آدم کتاب‌خوان‌تری باشیم. برای رسیدن به این هدف اول از همه باید بدانیم چه کتابی با روحیه‌ی فعلی ما سازگار است و به ما در مسیر زندگی شخصی‌مان کمک می‌کند. شاید کسی با خواندن زندگینامه‌ها راغب شود تا مسیر زندگی‌اش را تغییر دهید یا فرد دیگری همین مسیر را با خواندن یک داستان عاشقانه طی کند.

نوروز آیینی است که قدمت آن حداقل به قرن ششم قبل از میلاد برمی‌گردد. سال نو و بازگشت بهار اهمیت معنوی زیادی دارد که نماد پیروزی خیر بر شر و شادی بر غم است. تعطیلات نوروز، زمانی برای شروعی جدید و تصمیمات جدید است، پس چرا خواندن کتاب‌های بیشتر را امتحان نمی‌کنید؟

همان‌طور که مطالعات نشان داده‌اند، مطالعه می‌تواند استرس و فشارخون را کاهش دهد، به مبارزه با علائم افسردگی کمک و حتی شما را همدل‌تر کند. بنابراین، چه در حال حاضر یک کتاب‌خوان حرفه‌ای باشید، یا می‌خواهید برای اولین بار می‌خواهید به مطالعه‌ی یک کتاب خوب بپردازید، این فهرست شامل برخی از آثار ادبی بی‌نظیر است که طیف وسیعی از سلایق و اهداف کتابخوانی را می‌تواند پوشش دهد.

درواقع کتاب‌ها هم باید به‌اندازه‌ی فیلم‌ها و موسیقی‌ها بخشی از روال تعطیلات شما باشند. مطالعه‌ی کتاب شما را با واقعیت‌ها، تخیلات، نگرش‌ها و ایدئولوژی‌های مختلف آشنا کرده و این توانایی منحصربه‌فرد را به شما می‌دهد تا به مکان و زمان دیگری بروید و دنیا را از چشم دیگران ببینید. همان‌طور که روزنامه‌نگار آمریکایی، مری اشمیچ می‌گوید: مطالعه یک بلیط بسیار ارزان برای سفر به نقاط دیگر دنیا است.

در ایام تعطیل چه در خانه بمانید و چه در سفر باشید، زمان زیادی برای شروع چند کتاب جدید وجود دارد؛ در این مطلب چند مورد از بهترین کتاب‌ها از نویسندگان محبوب را برای مطالعه در بعدازظهرهای طولانی این ایام معرفی کرده‌ایم که می‌توانید در گوشه‌ای دنج به مطالعه و غوطه‌ور شدن در این آثار بی‌نظیر بپردازید.

با مطالعه‌ این آثار در جهان‌های جدید، داستان‌های جذاب و هیجان‌انگیز و عاشقانه‌های زیبا غرق خواهید شد و می‌توانید با خواندن آن‌ها اوقات خوشی در تعطیلات نوروز داشته باشید و هم‌چنین روزهای عالی و پرثمری را تجربه کنید.

۱. لیلیان باکسفیش به پیاده‌‌روی می‌‌رود

کتاب «لیلیان باکسفیش به پیاده‌روی می‌رود» با عنوان انگلیسی «Lillian Boxfish Takes a Walk» اثر نویسنده، ناشر، ویراستار و مربی آمریکایی، کتلین رونی است که اولین بار سال ۲۰۱۷ منتشر شد.

بیشتر داستان لیلیان، قرن بیستم را در برمی‌گیرد و به نژادپرستی، مهاجرت و حقوق زنان می‌پردازد و پرتره‌ای از یک زن برجسته را در آمریکای در حال تغییر از عصر جاز و رکود بزرگ تا شروع همه‌گیری ایدز و تولد هیپ‌هاپ ترسیم می‌کند.

همه‌چیز در این کتاب زیبا، با یک تماس تلفنی آغاز می‌شود. لیلیان باکسفیش هشتادوپنج‌ ساله در طول شب سال نوی ۱۹۸۴ در خیابانی در منهتن در حال قدم زدن است، درباره‌ی آنچه می‌بیند نظر می‌دهد. تفکرات لیلیان در مورد تاریخچه‌ی زندگی شخصی و مشاهداتش در مورد افرادی که ملاقات می‌کند بسیار سرگرم‌کننده و قابل تامل است.

لیلیان زنی فمینیست، جذاب، شوخ، باهوش، مستقل، خلاق و اصیل است که سعی دارد بین شغل و خانواده‌اش تعادل ایجاد کند. او در طول مسیر با بارمن‌ها، منشی‌ها، راننده‌ها، نگهبانان امنیتی، جنایتکاران، کودکان، جوانان و والدین آینده روبه‌رو می‌شود و خواننده داستان او را در حین قدم زدنش می‌فهمد.

درواقع، زمانی که لیلیان در حال بازدید مجدد از برخی از مکان‌های موردعلاقه‌ی خود است، نویسنده به ما اجازه می‌دهد تا نگاهی اجمالی به زندگی شگفت‌انگیز این زن منحصربه‌فرد داشته باشیم. کتلین که نویسنده‌ای جوان است، توانسته شخصیت یک زن در دهه‌ی ۸۰ زندگی‌اش را به طرز شگفت‌انگیزی به تصویر بکشد. لیلیان در همین حال که قدم می‌زند، با خاطرات به حرفه و زندگی خود به‌عنوان یک همسر و مادر فکر می‌کند. داستان او منعکس‌کننده‌ی داستان بسیاری از زنانی است که سعی می‌کنند تعادل بین کار و زندگی را حتی در حال حاضر پیدا کنند.

این کتاب دومین رمان کاتلین رونی بوده که با الهام از زندگی نویسنده و شاعر مشهور و  فمینیستی به نام «مارگارت فیشبک» نوشته شده است. خواننده این را متوجه می‌شود که لیلیان علیرغم درخشش و موفقیتش هرگز به درآمد برابر با یک مرد نمی‌رسد و درنهایت در دوران بارداری مجبور به ترک شغل شده و مانند «مارگارت فیشبک» با آزار و اذیت منظم در محل کار مواجه می‌شود.

با مطالعه‌ی این اثر عاشق انگیزه، نترس بودن و صداقت لیلیان خواهید شد که او را قادر می‌ساخت همانی باشد که بود و با مردم در هر سنی و طبقه‌ای ارتباط برقرار کرد. این کتاب فوق‌العاده هم‌چنین، به همه‌ی کسانی که آن را می‌خوانند الهام می‌بخشد تا با ذوق و شوق بیشتری زندگی کنند و اگر در آستانه ی بهار به فکر رمانی انگیزه‌بخش هستید، از لذت مطالعه‌ی این کتاب غافل نشوید.

در قسمتی از کتاب لیلیان باکسفیش به پیاده‌روی می‌رود می‌خوانیم:

«اینکه جیان از بیمارستان با من تماس می‌گیرد، مجبورم می‌کند در تصویری که از او در ذهنم ساخته بودم، تجدیدنظر کنم؛ تصویری که تا زمانی که فهمیدم اشتباه است، حتی از وجودش خبر نداشتم. حالا او را در سالن بیش‌ازحد روشن، میان مبلمان ترسناک، در حال زمزمه در تلفن تصور می‌کنم. او دست‌آزادش را با حواس‌پرتی روی موهای به‌هم‌ریخته‌اش گذاشته است. پدر سه فرزند، با موهایی سیاه که در ناحیه شقیقه‌ها رو به خاکستری شدن است، ماه آینده چهل‌وسه‌ساله می‌شود و تصور او، خاطره دیگری را به یادم می‌آورد. انگار همین دیروز بود: جیان برای اندازه‌گیری قدش، کف دستش را صاف بالای سرش روی دیوار اتاق‌خواب می‌گذاشت.»

۲. موهبت کامل نبودن

اگر در سال جدید، دنبال صله‌ی رحم با خودتان هستید و تصمیم گرفته‌اید با مهربانی بیشتری با خودتان رفتار کنید، حتما کتاب «موهبت کامل نبودن» را دقیق و کامل بخوانید.

کتاب «موهبت کامل نبودن» با عنوان انگلیسی «The Gifts of Imperfection» اثر برنه براون است که اولین بار سال ۲۰۱۰ منتشر شد. این کتاب بلافاصله پس از انتشار به یکی از پرفروش‌‌ترین کتاب‌‌های نیویورک‌تایمز تبدیل و حدود دو میلیون نسخه از آن فروخته شد.

برنه براون همه‌ی ما را تشویق می‌کند که تمرکز را از آنچه دیگران ممکن است در مورد ما فکر می‌کنند، به بهبود خود تغییر دهیم. در واقع همان‌طور که از عنوان این کتاب برمی‌آید، نویسنده در مورد پذیرش خود سخن به میان می‌آورد.

او در کتاب موهبت کامل نبودن بیان می‌کند که ما در فرهنگ شرمساری خود و دیگران زندگی می‌کنیم. شما می‌توانید انتخاب کنید که خود را رها کرده و برای دیگران زندگی جعلی داشته باشید، یا می‌توانید آنچه را که هستید بپذیرید و صاحب داستان زندگی خود شوید. وقتی اصیل و معتبر باشید، زندگی، دیگران و خودتان را بهتر دوست خواهید داشت. با تغییر ذهنیت خود از تلاش برای کامل بودن و شناسایی خود با آنچه دیگران فکر می‌کنند، به احساس «من کافی هستم» بدون توجه به آنچه امروز رخ می‌دهد، با تمام وجود زندگی کنید. به همین دلیل شجاع‌تر، دلسوزتر و مرتبط‌تر خواهید بود.

پیام دیگر براون در کتاب موهبت کامل نبودن درباره‌ی شفقت است و می‌گوید که همه‌ی ما باید بیشتر مراقب رفتارمان با خودمان باشیم. علاوه بر این، پیشنهاد می‌کند که رویکردی متعادل برای احساسات منفی داشته باشیم، به‌طوری‌که این احساسات نه اغراق‌آمیز باشند و نه سرکوب شوند. هوشیار بودن مستلزم آن است که از هم ذات پنداری با افکار و احساسات خود خودداری کنیم تا تحت تاثیر آن‌ها قرار نگیریم.

هرچند وقت یک‌بار از ظاهرتان شرمنده می‌شوید؟ بسیاری از ما از ظاهر خود شرمنده هستیم. اغلب، احساس متفاوت بودن باعث می‌شود احساس کنیم که شایسته عشق و تعلق نیستیم. براون «گفتگوی تلاش سالم» را تشویق می‌کند، که به معنای انجام کارها برای خود و نه برای دیگران است. بنابراین، برای غلبه بر کمال‌گرایی، باید شفقت به خود را تمرین کنیم.

آنچه این کتاب را از کلمات در یک صفحه به شیوه‌های موثر روزانه تبدیل می‌کند، ده راهنمایی کاربردی برای زندگی است. براون معتقد است که علیرغم نقص‌های ما، حقیقت نهایی این است که هر انسانی می‌تواند شجاع باشد و شایسته‌ی عشق و تعلق است.

وقتی براون دکترای خود را شروع کرد، می‌خواست بررسی کند که چگونه ما ارتباطات معناداری ایجاد می‌کنیم. اما، همان‌طور که اغلب در طول مسیر تحقیقاتی اتفاق می‌افتد، او به یک یافته‌ی مهم برخورد کرد که آن مفهوم شرم بود. این زاویه‌ی جدید او را تشویق کرد تا آناتومی شرم و چگونگی تاثیر آن بر ما را درک کند و استدلال می‌کند که شرم، ارتباط را از بین می‌برد.

کتاب‌های زیادی وجود دارد که حول محور ایدئال‌های عشق، تعلق و لیاقت است. رویکرد براون بینش منحصربه‌فردی را ارائه می‌دهد، زیرا بر اساس تحقیقات او در مورد شرم است. او توانسته است نگرانی‌ها و ایده‌های بسیاری از مردم در مورد شرم و آسیب‌پذیری را بررسی کند و تغییراتی را پیشنهاد می‌کند که باید انجام دهید تا با جان‌ودل زندگی کنید.

براون همچنین استدلال می‌کند که شرم با احساس گناه متفاوت است، درحالی‌که احساس گناه به ما می‌گوید که ممکن است کار وحشتناکی انجام داده باشیم، شرم تمرکز را از خود عمل دور می‌کند و بر خود فرد تمرکز دارد. به‌عبارت‌دیگر، این احساس را در ما ایجاد می‌کند که گویی بد هستیم.

از نظر او شرم هسته‌ی اصلی ما را هدف قرار می‌دهد، درحالی‌که احساس گناه رفتار ما را نشان می‌دهد. اگرچه احساس گناه ممکن است یک احساس ناراحت‌کننده باشد، اما اگر از آن برای برجسته کردن چگونگی رشد و پیشرفت خود استفاده کنیم، می‌تواند سازنده باشد، اما شرم معمولا مخرب است.

در قسمتی از کتاب موهبت کامل نبودن می‌خوانیم:

«یک روز، همان‌طور که به کتاب‌هایم خیره شده بودم فکری به ذهنم خطور کرد. می‌خواهم ماجرای خود را به‌صورت داستان درآورم. می‌خواهم بگویم که یک آدم تحصیل‌کرده، باهوش و شکاک، تا میان‌سالی شخصیتی کلیشه‌‌‌ای به خود گرفته بود، طوری که بعدازآن تمام عمر به خود می‌خندید. می‌خواهم اعتراف کنم که چطور وارد میان‌سالی شدم، گذشته بیمارگونه‌ام را پشت سر گذاشتم، سلامت را شناختم، خلاقیت، هیجان و احساس را وارد زندگی‌ام کردم و به جست‌وجوی معنویت روی آوردم، آن‌گونه که اکنون روزها به عشق، مواهب زندگی، شکرگزاری، خلاقیت و اصالت می‌اندیشم و شادتر از آنی زندگی می‌کنم که تصورش برایم ممکن بود. من این شیوه زیستن را زندگی با تمام وجود می‌نامم.»

۳. باید با هم حرف بزنیم

خیلی از ما در آستانه ی سال جدید تصمیم می‌گیریم نگاهی دوباره به روابطمان بیاندازیم و قدمی در راه بهبود شرایط برداریم. اگر چنین شرایطی را تجربه می‌کنید و می‌خواهید در ارتباط با دیگران مهارت بهتری داشته باشید، از خواند کتاب «باید با هم حرف بزنیم»، غافل نشوید.

کتاب «باید باهم حرف بزنیم» با عنوان انگلیسی «We Need to Talk» اثر سلست هدلی اولین بار سال ۲۰۱۷ منتشر شد. این کتاب، یک مطالعه‌ی مهم برای عصری است که ازنظر مکالمه به چالش کشیده می‌شود و ارتباطی ندارد. هدلی یک داستان‌نویس با استعداد و صادق است و توصیه‌های او به شما کمک می‌کند تا فرد بهتری شوید. او در طول زندگی حرفه‌ای خود با هزاران نفر از همه‌ی اقشار مصاحبه کرده و آموخته است که ایجاد یک مکالمه‌ی عالی درواقع به چند عادت ساده بستگی دارد که هرکسی می‌تواند یاد بگیرد.

ارتباط خوب در مواقع بحران، یکی از مهارت‌های مفید در زندگی پر فراز و نشیب هر فردی است. به‌عنوان‌مثال، در اورژانس یا فاجعه‌ی هواپیما، مردم باید بتوانند پیام خود را به‌وضوح و سریع برسانند. بدیهی است که زندگی ما به هر مکالمه‌‌‌ای که داریم بستگی ندارد، اما به این فکر کنید که اگر مکالمه‌گر بهتری بودید چند چیز ممکن بود متفاوت باشد.

انسان‌ها بیش از یک‌میلیون سال است که ارتباط کلامی دارند. ما از ارتباطات همچنین برای ایجاد رابطه‌ی عاشقانه با همسرانمان، تهدید دشمنان، گفتن داستان، بستن قراردادها و توصیف آنچه ما را آزار می‌دهد استفاده می‌شود تا پزشکان بدانند چگونه با ما رفتار کنند. ما با گفت‌وگو می‌توانیم چیزهایی بگوییم که ممکن است با آنچه ما فکر می‌کنیم متفاوت باشد و مردم آن را ندانند. به‌عنوان‌مثال، شریک زندگی شما ممکن است بگوید «اشکال ندارد که تولد من را فراموش کردید»، اما آن‌ها ممکن است به‌طور کامل به چیز دیگری فکر کنند.

گفتمان مدنی یکی از نهادهای بنیان‌گذار بشریت است و با یک تهدید وجودی مواجه است؛ ما مردم باید درباره‌ی نحوه‌ی صحبتمان با یکدیگر صحبت کنیم. هدلی برخی از راه‌هایی را بیان می‌کند که افزایش استفاده از فناوری، رسانه‌های اجتماعی و پیام‌رسانی منجر به کاهش مهارت حیاتی انسانی در همدلی شده است.

هدلی این کتاب اساسی را که حاصل پنج سال تحقیق است که به «مکالمات بهتر، ارتباطات عمیق‌تر و روابط غنی‌تر» منجر می‌شود. او در مورد اینکه چرا مکالمه مهم است صحبت می‌کند و اینکه بین ارتباط و گفتگو تفاوت قائل می‌شود، او همچنین نکات و توصیه‌های عملی را در مورد نحوه‌ی مشارکت بهتر در گفتگو و احترام به کسانی که با آن‌ها صحبت می‌کنید ارائه می‌دهد.

برخی از موضوعات مهمی که او مطرح می‌کند، عبارت‌اند از: مزایای انجام چند کار، هنر هوشیار شدن و مشکل خودشیفتگی محاوره‌ای. او به ما توصیه می‌کند که از شخصی‌سازی بحث خودداری کنیم، از گفتگو برای متقاعد کردن افراد به‌حق با شما استفاده نکنیم، خود را منظم کنیم تا مکالمات را کوتاه نگه‌داریم، نگرانی‌های خود را با پرسیدن سؤالات زیاد بیان کنیم، محدودیت‌های دانش خود را بپذیریم و – مهم‌تر از همه – شنونده‌ی خوبی باشید!

او هر ایده را با اختصاص دادن فصل‌های جداگانه به هر پیشنهاد، همراه با مثال‌های زندگی واقعی و تحقیقاتی که انجام داده است، گسترش می‌دهد.

در قسمتی از کتاب باید باهم حرف بزنیم می‌خوانیم:

«به این نکته مهم توجه داشته باشید که زبان و ارتباط دو مفهوم متفاوت‌اند. ارتباط را می‌توان در سکوت کامل با استفاده از حرکات بدن، تماس چشمی و لمس کردن برقرار کرد. اما زبان برای گفت‌وگو ضروری است. برای مثال، اگرچه زبان اشاره صدایی ندارد، همچنان یک زبان صوری دارای واژگان و ساختار جمله محسوب می‌شود. در این باب که بشر چگونه اولین بار زبان را ایجاد کرد نظریه‌های مختلفی وجود دارد، اما نظریه محبوب من توسط شیگرو میاگاوا، استاد زبان‌شناسی مؤسسه فناوری ماساچوست، مطرح شده است. میاگاوا نظریه‌‌‌اش را بر اساس آثار زبان‌شناسانی مانند نوام چامسکی و کنت هیل بنا نهاده است. وی باور دارد زبان کنونی انسان‌ها از ترکیب زبان حرکتی سایر حیوانات با آواز پرندگان توسعه یافته است.»

۴. ویلویل

کتاب «ویل» با عنوان اصلی «Will» اثر ویل اسمیت و مارک منسن است که اولین بار سال ۲۰۲۱ منتشر شد. این کتاب به شما نگاهی اجمالی به زندگی، آزمایش‌ها، موفقیت‌ها، مصیبت‌ها و رشد ویلارد کارول اسمیت دوم می‌دهد، مردی که همه ما او را با اسم ویل اسمیت می‌شناسیم. این کتاب سفری در دوران کودکی، نوجوانی و بزرگ‌سالی این بازیگر است و نگاهی صمیمی به آن‌سوی پرده‌ی پرزرق‌وبرق شهرت او در هسته‌ی واقعی شخصیت او می‌اندازد. این خاطرات محصول یک تجربه‌ی عمیق خودشناسی است که با کمک نویسنده‌ی کتاب پرفروش چند میلیون نسخه‌ای به نام «هنر ظریف بی خیالی»، مارک منسن نوشته شده است.

ویل اسمیت یکی از شناخته‌شده‌ترین و نمادین‌ترین ستاره‌های هالیوود امروزی است. او با کمدی‌های خود به نام «شاهزاده جدید بل-ایر» و خوانندگی خود به یک ستاره‌ تبدیل شد. او هم‌چنین در برخی از بزرگ‌ترین فیلم‌های پرفروش سه دهه‌ی اخیر به‌ نام‌های «پسران بد»، «روز استقلال»، «مردان سیاه پوش»، «من ربات هستم»، «من افسانه هستم» و «علاءالدین» بازی کرد و به یکی از پولدارترین ستاره‌های صنعت سینما تبدیل شد.

در کتاب ویل، درباره‌ی دوران کودکی ترسناک ویل اسمیت در خانه‌‌‌ای پرتنش در غرب فیلادلفیا و تبدیل او به یکی از بزرگ‌ترین ستاره‌های پاپ عصر خود و سپس یکی از بزرگ‌ترین ستاره‌های سینما در تاریخ هالیوود، با مجموعه‌‌‌ای از موفقیت‌های باکس آفیس که احتمالاً هرگز شکسته نمی‌شوند، می‌خوانیم. درواقع این اثر داستانی حماسی از دگرگونی درونی و پیروزی بیرونی است که ویل آن را به طرز شگفت‌انگیزی بیان می‌کند.

ویل موفقیت را برای خود به‌گونه‌ای تعریف کرد که دیگران از موفقیت او راضی باشند؛ این نه‌تنها به برتری بلکه بزرگواری دلالت دارد، مثل زمانی است که جمعیت‌های مقابل مایکل جردن را تشویق می‌کنند، زمانی که گلف بازان به تایگر وودز بابت ضرباتش تبریک، یا وقتی سیاستمداران حرف‌های خوبی درباره‌ی مخالفان خود می‌گفتند.

در قسمتی از کتاب ویل می‌خوانیم:

«جیجی در شیفت شب بیمارستان جفرسون در سنتر سیتی فیلادلفیا کار می‌کرد، بنابراین صبح‌ها که پدر و مادرم سر کار بودند از من مراقبت می‌کرد. خانه‌ی او یک ایوان بزرگ داشت که برایم حکم صندلی ردیف اول نمایش درام خیابان پنجاه و چهارم شمالی را داشت و صحنه‌ی اجرای تئاترم هم بود. او مرا روی آن ایوان صاف می‌نشاند و خزعبلاتم را با هرکسی که رد می‌شد یا حتی وقتی کسی نبود تماشا می‌کرد. حتی در آن سن و سال دوست داشتم مخاطب داشته باشم. خواهر و برادر دوقلویم، هری و الن، ۵ می‌۱۹۷۱ به دنیا آمدند. با حساب کردن دختر مادرم، پم، حالا ۶ نفر زیر یک سقف زندگی می‌کردیم. خوشبختانه، روحیه‌ی کارآفرینی فیلادلفیای شمالی در پدرم هنوز زنده بود. او از تعمیر یخچال سراغ نصب و نگهداری یخچال و فریزر سوپرمارکت‌های بزرگ رفته بود. کسب‌وکارش داشت رونق می‌گرفت.»

۵. دفتر خاطرات

کتاب «دفتر خاطرات» با عنوان انگلیسی «The Notebook» اثر نیکولاس اسپارکس است که اولین بار سال ۱۹۹۶ منتشر شد. این رمان در هفته‌ی اول انتشار در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفت. اسپارکس در مصاحبه‌هایش گفت که از داستان پدربزرگ و مادربزرگ همسرش که بیش از ۶۰ سال از ازدواجشان گذشته بود، برای نوشتن این رمان الهام گرفت. او در این کتاب سعی داشت عشق طولانی و عاشقانه‌ی آن زوج را بیان کند.

اگر در هوای عاشقانه‌ی بهار تمایل دارید که یک داستان عاشقانه را بخوانید، این کتاب را از دست ندهید. کتاب دفتر خاطرات یک داستان عاشقانه‌ی معاصر است که در دوران قبل و بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد. داستان بر رابطه‌ی بین نوآ کالهون و آلی نلسون متمرکز است. عشق آن‌ها که بیش از پنج دهه را در برمی‌گیرد، شروع و پایان جنگ جهانی دوم، مرگ یک کودک و تشخیص نهایی آلزایمر توسط آلی را روایت می‌کند.

آلی و نوآ نوجوان در تابستانی در دهه‌ی ۱۹۳۰ در شهر کوچک نیو برن کارولینای شمالی باهم ملاقات می‌کنند. این دو نوجوان عاشق یکدیگر می‌شوند و قول می‌دهند که همیشه باهم باشند. اما در پایان تابستان، آلی با خانواده‌‌‌اش آنجا را ترک می‌کند و نوآ برای چهارده سال در بی‌خبری سیر می‌کند. نوآ نمی‌تواند او را پیدا کند، اما نمی‌خواهد تابستانی را که باهم گذرانده‌اند فراموش کند و با مرور خاظرات دلش را زنده نگه می‌دارد.

او هرماه برای آلی نامه می‌نویسد، اما نامه‌هایش پاسخی دریافت نمی‌کنند. تا اینکه به‌طور غیرمنتظره‌‌‌ای به شهرش برمی‌گردد تا یک‌بار دیگر او را ببیند. آلی نلسون حالا بیست‌ونه‌ساله و نامزد مرد دیگری است اما متوجه می‌شود که عشق او نسبت به نوآ با گذشت زمان کمرنگ نشده است.

دیدن دوباره‌ی این دو سیل خاطرات و احساسات قوی آن‌ها را دوباره بیدار می‌کند. آن‌ها باهم شام می‌خورند و در مورد زندگی و گذشته‌ی خود صحبت می‌کنند. آلی متوجه می‌شود که مادرش نامه‌های نوآ را پنهان کرده است تا به این نتیجه برسد که دخترش او را فراموش کرده است زیرا خانواده‌ی آلی بخشی از اشراف جنوبی هستند و معتقد بودند که نوآ از طبقه پایین است و لیاقت دخترشان را ندارد.

اسپارکس از حالات ذهنی نوآ و آلی در ابتدای رمان استفاده می‌کند تا نشان دهد زندگی آن‌ها چگونه با عشقشان به یکدیگر تعریف شده است. درواقع در این اثر زیبا، عشق بر همه‌چیز ازجمله طبقه، منطق و حتی بیماری غلبه دارد. نیکلاس اسپارکس عشق را به‌عنوان یک قدرت غیرقابل توقف با توانایی تغییر و هدف در زندگی به تصویر می‌کشد و درنهایت نشان می‌دهد که عشق نیرویی است که می‌تواند سرنوشت فرد را هدایت کند.

علی‌رغم فشارهایی که والدینش بر دوش او وارد می‌کنند، آلی درنهایت تصمیم می‌گیرد که عشق، اشتیاق و تحقق معنوی و هنری برای او مهم‌تر از پول یا موقعیت است. این رمان سال ۲۰۰۴، در یک فیلم محبوب به همین نام با شروع راشل مک آدامز و رایان گاسلینگ اقتباس شد.

در قسمتی از کتاب دفتر خاطرات می‌خوانیم:

«آنچه پیش آمد بسیار قوی‌تر از آن بود که باید. چرا این‌طور شد، الی خود نیز نمی‌دانست، اما همان موقع بود که شکاف شروع به بسته شدن کرد، شکافی که او در زندگی‌‌‌اش ایجاد کرده بود تا رنج‌هایش را از خوشی‌هایش جدا نگه دارد. او بدگمان شد، شاید نه آگاهانه که چیزی بیش از آن است که بخواهد به آن اعتراف کند. اما در آن لحظه او کاملا از آن آگاه نبود. او به نوآ رو کرد. دستش را دراز کرد و دست او را گرفت، با ملایمت، با تردید و تعجب می‌کرد که بعدازاین همه‌سال نوآ دقیقا می‌دانست او به شنیدن چه چیزی نیاز دارد. وقتی نگاهشان در هم گره خورد او یک‌بار دیگر پی برد که با چه جواهر گران‌بهایی روبروست. برای لحظه‌‌‌ای زودگذر، همچون درخشش کوتاه شهابی در آسمان، الی مردد شد آیا دوباره عاشق او شده است؟ ساعت اجاق‌گاز با صدای دینگ کوتاهی خاموش شد و نوآ رویش را برگرداند و طلسم لحظه‌‌‌ای را که بشدت هر دو را تحت تاثیر قرار داده بود، شکست.»