هشت کتاب سهراب سپهری در مورد چیست؟

سهراب سپهری از شاعران خوشنام ایرانی است. سهراب سپهری علاوه بر شاعری نقاش برجسته‌ ای هم بود. سهراب سپهری در تاریخ 15 مهر 1307 در کاشان به دنیا آمد. خانواده‌ سهراب سپهری اهل هنر و ادبیات بودند. یکی از کتاب های سهراب سپهری هشت کتاب نام دارد.

به گزارش رکنا، هشت کتاب، نام مجموعه ای مکتوب  شامل هشت کتاب شعر سهراب سپهری شاعر اهل خطه کویری کاشان است.

شرق اندوه، زندگی خواب‌ها، مرگ رنگ، آوار آفتاب، مسافر، حجم سبز، ما هیچ ما نگاه و صدای پای آب، کتاب ها و سروده‌هایی از سهراب سپهری هستند که البته تعدادی از این آثار در نشریه‌ها و مجلات منتشر شده است.

کتاب اول: مرگ رنگ

 این مجموعه در سال ۱۳۳۰ برای اولین بار چاپ شده اما گویا چندی پس از نشر دچار دست کاری‌ها و تغییرهایی نیز شده است.

سروده «وهم» از این دفتر شاعر:

جهان آلوده خواب است/ فرو بسته است وحشت در به روی هر تپش، هر بانگ/ چنان که من به روی خویش/ در این خلوت که نقش دلپذیرش نیست/ و دیوارش فرو می خواندم در گوش:/ میان این همه انگار/ چه پنهان رنگ‌ها دارد فریب زیست!/ شب از وحشت گرانبار است/ جهان آلوده خواب است و من در وهم خود بیدار/ چه دیگر طرح می ریزد فریب زیست/ در این خلوت که حیرت نقش دیوار است؟

کتاب دوم: زندگی خواب‌ها

چاپ اول آن در سال ۱۳۳۲ بوده و «مرغ افسانه‌ای» سروده‌ای بلند در این بخش است که از صفحه ۱۱۰ تا صفحه ۱۱۷ را در بر گرفته است.

فانوس خیس، جهنم سرگردان، یابود، گل کاشی و مرز گمشده از زیباترین اشعار این کتاب هستند.

کتاب سوم: آوار آفتاب

این مجموعه با وجودی که در سال ۱۳۳۷ آماده چاپ بوده اما در سال ۱۳۴۰ منتشر شده است.

سروده «غبار لبخند» را در میانه دیگر اشعار سپید سهراب در این روزهای بهاری و با طروات مرور می‌کنیم.

می‌تراوید آفتاب از بوته ها/ دیدمش در دشت های نم زده/ مست اندوه تماشا، یار باد/ مویش افشان، گونه اش شبنم زده/ لاله ای دیدیم لبخندی به دشت/ پرتویی در آب روشن ریخته/ او صدا را در شیار باد ریخت/ جلوه اش با بوی خاک آمیخته/ رود، تابان بود و او موج صدا/ خیره شد چشمان ما در رود وهم/ پرده روشن بود، او تاریک خواند/ طرح ها در دست دارد دود وهم/ چشم من بر پیکرش افتاد، گفت:/ آفت پژمردگی نزدیک او/ دشت: دریای تپش، آهنگ، نور/ سایه می زد خنده تاریک او فراتر، سایبان، آرامش، محراب، بیراهه ای در آفتاب، خوابی در هیاهو و برتر از پرواز نام اشعار دیگری از  این کتاب است.

کتاب چهارم: شرق اندوه

سال ۱۳۴۰ اولین بار این کتاب چاپ شد؛ هلا، نا، و، چند، شورم را و شیطان هم، از سپید سروده های آن هستند که در اینجا کوتاه شعر گزار را آورده ایم.

باز آمدم از چشمه خواب، کوزه تر در دستم/ مرغانی می خواندند. نیلوفر وا می شد. کوزه تر بشکستم/ در بستم/ و در ایوان تماشای تو بنشستم

کتاب پنجم: صدای پای آب

سال ۱۳۳۴ چاپ اول آن بوده و اشعار در دوره دوم انتشار مجله آرش، شماره سوم به طبع رسیده اند. سروده بلند و معروف «اهل کاشانم روزگارم بد نیست» در این مجموعه جای دارد و از صفحه ۲۷۱ تا صفحه ۲۹۹ کتاب را در بر گرفته و چند مصرع پایانی آن در این زمانه پر هیاهو بسی خواندنی است.

...کار ما شاید این است/ که میان گل نیلوفر و قرن/ پی آواز حقیقت بدویم(کاشان-قریه چنار، تابستان ۱۳۴۳ شمسی)

کتاب ششم: مسافر

این کتاب نیز مجموعه شعری بلند با همین عنوان «مسافر» است که در سال ۱۳۴۵ در مجله آرش دوره دوم شماره پنجم چاپ شده که ۲۵ صفحه از کتاب به آن اختصاص دارد.

قطعه ای کوتاه از دل سروده بلند مسافر: عبور باید کرد/ و هم نورد افق های دور باید شد/ و گاه در رگ یک حرف خیمه باید زد/ عبور باید کرد/ و گاه از سر یک شاخه توت باید خورد.

کتاب هفتم: حجم سبز

سهراب این کتاب را که اول بار در سال ۱۳۴۶ از سوی انتشارات روزن چاپ شده، به «بیوک مصطفوی» پیشکش کرده است. اشعار شناخته شده ای همچون پشت دریاها، من، گل، آب را گل نکنیم و در گلستانه در این مجموعه شعر جای دارند.

سروده ای با عنوان «پرهای زمزمه»

مانده تا برف زمین آب شود/ مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه چتر/ ناتمام است درخت/ زیر برف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد/ و فروغ تر چشم حشرات/و طلوع سر غوک از افق درک حیات/ مانده تا سینی ما پر شود از صحبت سنبوسه و عید/ در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد/ و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه برف/ تشنه زمزمه ام/ مانده تا مرغ سر چینه هذیانی اسفند صدا بردارد/پس چه باید بکنیم؟/ من که در لخت ترین موسم بی چهچه سال/ تشنه زمزمه ام؟/ بهتر آن است که برخیزیم/ رنگ را بردارم/ روی تنهایی خود نقشه مرغی بکشم

کتاب هشتم: ما هیچ، ما نگاه

ای شور ای قدیم، نزدیک دورها، وقت لطیف شن، هم سطر هم سپید، اینجا پرنده بود و متن قدیم شب، سروده هایی چند در دل هشتمین کتاب سهرابند.

و پایان کلام: محراب

تهی بود و نسیمی/ سیاهی بود و ستاره ای/ هستی بود و زمزمه ای/ لب بود و نیایشی/ من بود و تویی/ نماز و محرابی

جای پای واژگانی همچون کویر، شنزار، صدا و نوسان، دریا و خواب، آب، زمان، تپش، تماشا و زمین در اشعار شاعر خطه کویر اندکی پررنگ تر است و چندی نیز از کاشی و کاشان در سروده هایش به چشم می خورند.

سهراب سپهری شاعر، نویسنده و نقاش و از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است که شعرهایش به زبان‌های بسیاری از  جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌اند. او سرانجام در غروب دوشنبه ۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران به علت ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت. صحن امامزاده سلطان‌علی بن محمد باقر روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان میزبان ابدی سپهر آسمان شعر ایران گردید.

انتشارات طهوری مجموعه شعر «هشت کتاب» را در ۴۵۷ صفحه منتشر کرده است.