مجموعه آثار ادبی و هنری محمد رضا حقدوست (سیمرغ) چاپ و منتشر شد
رکنا: مجموعه آثار ادبی و هنری محمدرضا حقدوست (سیمرغ) که شامل دو نمایشنامه، یک فیلمنامه و مجموعه اشعار است با همکاری نشر تخصصی راشدین به چاپ رسید.
به گزارش خبرنگار رکنا، محمرضا حقدوست متخلص به "در آغوش سیمرغ"، پژوهشگر، مدرس، شاعر، کارشناس مجری، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر است که هم اکنون مدیر مسئول باشگاه ملی جوانان پژوهشگر و همچنین مدیر آموزش و آفرینش پژوهشکده ادبیات اسراء می باشد.
مجموعه آثار ادبی و هنری محمدرضا حقدوست که در طرح ملی آفاق اندیشه؛ آثار فرهیختگان ادبی جوان کشور و با همکاری مرکز پژوهشی اسراء و نشر دانشگاهی راشدین به چاپ رسید شامل چهار عنوان کتاب به شرح زیر است:
نمایشنامه"بازی سایه ها در نیمه شب جمعه"
این نمایشنامه در شهریور ۱۳۹۶ در مرکز 30 آفرینش های کانون به روی صحنه رفت. این نمایشنامه با مضامین انتقادی اجتماعی بار دیگر شخصیت های شاهنامه را در جامعه امروز زنده می کند ولی آنها نقش اساطیری ندارند، آنها سایه هایی دلتنگ هم هستند و اتفاقی عجیب این اسطوره ها را در نیمه شب جمعه به چالش می کشاند. مقدمه کتاب نیز شرح مختصری بر اسطوره شناسی، تعریف افسانه و ژانرشناسی در شاهنامه می باشد. دکتر اردشیر صالح پور، پژوهشگر و استاد دانشکده هنرهای نمایشی، در ابتدای کتاب تقریظ نامه ای نوشته اند.
نمایشنامه"شاید ما همه ابن ملجم باشیم"
این نمایشنامه شامل دو پرده است که تلفیق نمایش و موسیقی [پرفورمنس] است و با روایتی متفاوت به بیان ماجرای ترور امام علی(ع)، مواضع سیاسی و اجتماعی و نیز پا به عرصه گذاشتن تزویر و ریا در عصر حاضر می پردازد و این تفاوت روایی در ان است که ابن ملجم نمی داند چه کسی قرار است علی را در ۱۹ رمضان ترور کند؟
فیلمنامه"تنها روی مرز"
فیلمنامه نیمه بلند که در ژانر عاشقانه، جنایی، تاریخی می باشد و در سبک رئالیسم جادویی با بافتو فضایی از رمانتیسم_امپرسیونیسم به نگارش درآمده است. فیلمنامه درباره دختری جوان در دهه ۲۰خورشیدی و بحران جنگ جهانی دوم در ایران است. این دختر جوان به انتشار مطالب سیاسی و ضد نازیسم در روزنامه مشغول است و رمان های سیاسی جنایی می نویسد اما در شب انتشار کتاب هایش سر قرار ملاقات در جنگل مرزی، اتفاقات عجیبی می افتد. تنها روی مرز با بافتی نو مفهومی کهن از عشق زمینی و الهی را به تصویر می کشد.
مجموعه شعر هیاهوی باران
این مجموعه شعر که به صورت تلفیقی از ادبیات کهن و نو می باشد، به بیان مفاهیم اجتماعی، عاشقانه و گاه مباحث خداشناسی و خود شناسی با بیانی کهن و منظوری نو می پردازد. اشعار حالت نو دارند ولی بافت کلمات مشابه ادبیات کلاسیک پارسی است و مضامین اجتماعی امروزه با رندی کلمات شعر پارسی بیان می گردد.
در بخش "دختر باران" از کتاب هیاهوی باران آمده است:
این چه نواست در سرم
می چرخد و چرخاند مرا؟
چه شعله ای بر سینه ام...
که سوخت و سوزاند مرا؟
ِمن جام تهی گشته ی تنها
لبریز شرابم کرده او...
وین چه شراب است که خود
ریخت و بشکاند مرا؟
غوغا به سر دیرینه ام؛
وین آتش اندر سینه ام
به سَر که خواباند مرا؟
من ز برون ندانمش
من به ریا نخوانمش
کیست که در سینه ی من؛
شاعری گرداند مرا؟
دوش چه گفته است کسی...
راز نهان با من بسی
دوش که سودایی شدم
سیمرغ حق خواند مرا...
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر