مصاحبهای جذاب با گوینده «دیرین دیرین»/ چند سال اصلا از حنجرهام صدایی در نمیآمد
رکنا: در مطلب زیر گپ و گفت جذاب با گوینده محبوب انیمیشن دیرین دیرین را میخوانید.
قبلا آدمها مینشستند رو به روی هم و صحبت میکردند درباره همه چیز، از خوشیها میگفتند و از ناخوشیها از کدورتها و از دلگرمیها. رو در رو، چشم در چشم. اگر لحن صحبت چیزی را مخفی میکرد، چشمها، حرکت دستها یا حتی نوع نشستن به کمک میآمد تا آدمها حرف یکدیگر را بهتر بفهمند. شاید برای همین بود که آدمها کمتر از سنگینی کینه آزار میدیدند و دلشان از عشق لبریز بود.
علم پیشرفت کرد و چیزی بهنام تلفن اختراع شد و آدمها کمتر رو در رو با هم صحبت کردند، فقط به شنیدن صدای هم اکتفا کردند، باز هم خوب بود، آدمها از حال و هوای هم بیشتر با خبر میشدند، لحن صدا از اسرار درون خبر میداد، هر چند آدمها یکدیگر را نمیدیدند و فاصله بینشان زیاد بود. اما قضیه به همین جا ختم نشد؛ موبایل اختراع شد و چیزی بهنام اس ام اس یا همان پیام کوتاه باب شد. زمانهای گفتگو کم و کمتر شد و پیامها روز به روز کوتاهتر. اسرار و حال و هوا هم پنهان شد. گوشیهای تلفن همراه هوشمند شدند، شبکههای اجتماعی گسترش یافتند، پیامرسانها بروز و متنوع شدند و ایموجیها وارد فضای گفتگو شدند. حالا دیگر در بیشتر مواقع نه صدایی هست و نه کلمهای، ایموجی یا همان استیکر و به قول ما ایرانیها شکلک جای بیشتر مکالمات و صحبتها را گرفته است. ایموجیها آنقدر وسیع و فراگیر شدند که روزی به نام خود ثبت کردند؛ (۱۷ جولای) روز جهانی ایموجی بود.
سوء تفاهم در فضای چت
با محمدرضا علیمردانی، گوینده همه شخصیتهای دیرین دیرین همصحبت شدم تا درباره دنیای نوین ارتباطات بین آدمها از او بپرسم. او که چندین سال اول زندگیاش حتی نمیتوانسته صحبت کند، اما آنقدر پیگیر شده تا توانسته صدا را به حنجره خود برگرداند و چند سالی است بهجای چند شخصیت در مجموعه دیرین دیرین صحبت میکند. شخصیتهایی که هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند و باید لحن و صدای خاص خود را داشته باشند.
علیمردانی بهترین کسی است که میتوان از او پرسید، آیا ایموجیها میتوانند جای کلمه و یا صدا را بگیرند؟
علیمردانی میگوید:انسانهای نخستین قبل از اینکه متوجه شوند میتوانند با اصوات با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، قبل از کشف کلمه و نوشتن، برای بیان منظور خود از اشکال استفاده میکردند. ایموجیها همان اشکال هستند، برای بیان منظور انسان امروزی! بشر همیشه در حال ساخت و اختراع است و ابزاری را جایگزین ابزار دیگر کرده و میکند. حالا هم بعد از پیشرفت در فن بیان و نوشتن برگشته است سر خانه اول و تصمیم گرفته با اشکال مختلف حرف و احساس خود را بیان کند.
به علیمردانی میگویم، آدمهای امروزی نداشتن حوصله یا کمبود وقت را بهانه میکنند تا کمتر با هم صحبت کنند، پیامهای کوتاه و ایموجیها جای صحبت کردن را گرفته، اما آیا خلآ گفتگو در درازمدت به روابط ما آسیب نمیزند؟
این گوینده میگوید: آدمها وقتی با هم صحبت میکنند، لحن آنها به تفاهم و درکشان از هم کمک میکند، اما وقتی ما به یکدیگر پیام میدهیم دیگر از آهنگ و موسیقی صدا خبری نیست. چند تا کلمه نوشته میشود که در فضای چت در بیشتر اوقات باعث سوء تفاهم میشود، چون گفتگو در فضای چت از روی صبر و حوصله نیست، ما چند کلمهای که سر ضرب یادمان میآید را مینویسیم و، چون طرف مقابل را نمیبینیم، متوجه برداشت او از این کلمات نمیشویم. در این شرایط ایموجیها اتفاقا به ما کمک میکنند تا نظرمان را بهتر و واضحتر نشان دهیم. مثلا با ایموجی خنده نشان میدهیم که خوشحالیم یا با ایموجی نارحت نشان میدهیم که در کنار چند کلمهای که نوشتهایم، غمگین هم هستیم. ایموجیها باعث میشوند که ارتباطات بین آدمها در فضای چت کمتر آسیب ببیند.
آمدنم بهر چه بود؟
علیمردانی درباره شبکههای اجتماعی و فضای مجازی باورهای خود را دارد. او نگاهش به انسان، نگاهی عمیق و خردمندانه است. میگوید: انسان تنها موجود زندهای است که توانایی خلق کردن و آفرینش دارد. به همین دلیل است که انسان را تنها موجودی میدانند که شبیه پروردگار است، اما با یک تفاوت؛ خداوندگار کامل است و انسان ناقص. پروردگار آدمی را ناقص خلق کرد تا او دست به کار شود و خودش را کامل کند. حرکت در مسیر تکامل تنها وظیفه انسان است. اما راستش تعداد کمی از آدمها در مسیر رشد و تکامل حرکت میکنند.
گروه زیادی هم اصلا به ناقص بودن خودشان توجهای ندارند یعنی اصالت آفرینش انسان را فراموش کردهاند. تنها راه کامل شدن ارتقای سطح آگاهی و دانش است، اما واقعیت این است که بیشتر آدمها به دنبال آگاهی هم نیستند. آرامش را در تنبلی جستوجو میکنیم. به حداقلها راضی میشویم، چون تمایلی به تلاش نداریم، حتی گاهی از کف آسایش هم چشمپوشی میکنیم تا کار و فعالیت نکنیم. در صورتیکه میدانیم زندگی تلاش بیوقفه است. زندگی یاد گرفتن است بدون هیچ توقفی. از لحظهای که به دنیا میآییم تا لحظهای که از این دنیا میرویم باید در حال یادگیری باشیم، اما راستش یاد نگرفتهایم و عادتمان ندادهاند که باید تلاش کنیم.
ضربالمثلهای ناکارآمد!
علیمردانی میگوید: دنیا در حال پیشرفت است، انسان در حال آفرینش و اختراع ابزار جدید است، اما مهم این است که ما یاد بگیریم چگونه از این ابزار برای زندگی بهتر و آدم بهتر شدن استفاده کنیم. برای فعالیت در دنیای مجازی هم باید راه و رسم و دانش آن را بلد باشیم. اما فراموش نکنیم ما ایرانیها معمولا وارد کننده و مصرفکننده هستیم آن هم مصرفکننده کورکورانه. گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی وارد سبک زندگی ما شدند، اما ما فرهنگ استفاده از آنها را یاد نگرفتیم و فقط در آنها غرق شدیم. به باور من ریشه بسیاری از بد زندگی کردنهای ما در ضربالمثلهایی است که اتفاقا پیشینه باورهای ما را نشان میدهد. مثل ضربالمثل «ترک عادت موجب مرض است!». یعنی چی این باور اشتباه که نسل به نسل منتقل شده، انسان آفریده شده تا به چیزی عادت نکند و اگر عادت کرد آنقدر توانایی دارد که آن را ترک کند. باید آگاهی خود را ارتقاء بدهد و مدام ذهنش را اصطلاحا بهروز کند. اغلب مردم وقتشان را بیهوده در شبکههای اجتماعی سپری میکنند بعد میگویند: ترک عادت موجب مرض است؛ عادت شده است دیگر! معتقدم همه چیز به انتخابهای ما بستگی دارد. اگر سواد و شعور و درکمان از خودمان و شرایط بالا باشد، متوجه میشویم برای ارتقای به سطح بالاتر به چه چیزهایی نیازمندیم. شبکههای اجتماعی پر است از مطالب مفید که دانش و آگاهی ما را بالا میبرد، اما بیشتر مردم دنبال سرگرمی هستند، به مطالب سطحی معتاد شدهاند و نمیدانند که نبود دانش و آگاهی آنها را به پوچی خواهد رساند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر