«حسین نمازی» را با «آپاندیس» می‌شناسیم؛ فیلمی که اگرچه در جشنواره سی‌وپنجم فجر مورد پذیرش قرار نگرفت، اما در جشنواره مونترال جایزه گرفت و بعدها طی نمایش خصوصی برای منتقدان، مورد تحسین آنها واقع شد. حالا نمازی بعد از اولین تجربه سینمایی، قدم در کارزار رسانه ملی گذاشته و برای نخستین تجربه تلویزیونی‌اش، سوژه جسورانه حادثه Incident منای 94 را در «حوالی پائیز» دستمایه قرار داده است؛ سوژه‌ای که با توجه به حساسیت بالای آن و البته مسائل دیگر، حواشی بسیاری را به خود دید. گرچه خودش معتقد است این حواشی در نتیجه دیده شدن سریالش به وجود آمده است. با «حسین نمازی» درباره نخستین ساخته تلویزیونی‌اش به گفت‌وگو نشستیم .

در تیتراژ «حوالی پائیز» نام خانم «معصومه بیات» به‌عنوان طراح ابتدایی داستان عنوان شده، اما در مجامع مختلف شنیده می‌شود طرح متعلق به همسر خانم بیات (حمید نعمت‌الله) است. این ادعا درست است؟‌

طرح متعلق به خانم بیات بود، منتها به‌خاطر دوستی آقای سعید پروینی، تهیه‌کننده حوالی پائیز و آقای نعمت‌الله، طرح از طریق ایشان (آقای نعمت‌الله) به دست آقای پروینی رسیده بود. البته این را نمی‌دانم که طرح را خانم بیات خودشان نوشتند یا آقای پروینی سفارش دادند، وگرنه ما آقای نعمت‌الله را نه در پروسه نگارش فیلمنامه و نه در کارگردانی، جز یکی دو بار که خدمت‌شان رفتیم و با ایشان حرف زدیم، ندیدیم، اما درنهایت باید بگویم طرح متعلق به خانم بیات است.

یعنی در همان طرح، تمام این مسائل و داستانک‌هایی که در سریال مشاهده کردیم، وجود داشت؟

تهیه‌کننده سریال با من تماس گرفت و گفت می‌خواهیم کاری انجام دهیم. من رفتم و نشستیم و آن طرح سه‌خطی خانم بیات را که خواندم، خیلی خوشم آمد، به دلیل اینکه من قبلا قصد داشتم یک اثر سینمایی راجع به این اتفاق بسازم، اما نشد، چون پدرم، مادرم، عمو و زن عموی من، آن سال در حج بودند و ما روزهای خیلی سختی را گذرانده بودیم و وقتی گفتند چنین طرحی داریم، خیلی خوشحال شدم. نشستم و فیلمنامه را نوشتم و شخصیت و ماجرا اضافه کردم. البته خیلی از این ماجراهایی که در فیلم می‌بینیم، در طرح نبود؛ مثل مسائل امنیتی، داستان شیوا، اوس تقی و... .

این اتفاق مربوط به چه سالی است؟ چون زمان ساخت اثر در تیتراژ پایانی، پاییز و زمستان 96 بود، اما سریال با تاخیر حدودا یکساله روی آنتن رفت.

این اتفاقاتی که گفتم، برای ابتدای سال 96 بود. بالاخره کار باید تدوین می‌شد. فیلمبرداری این کار 12فروردین امسال به پایان رسید و مراحل فنی آن با وسواس طی شد و واقعا زودتر از این نمی‌شد پخش شود، چون ما آماده نبودیم.

در «حوالی پائیز» شما خیلی به درام وفادار بودید و چندان وارد پروسه انتقام‌گیری نشدید. به همین دلیل است که ما شاهد مطلق‌گرایی چندانی در کار نیستیم یا شخصیت‌های سریال در دو قطب مطلق سیاه و سفید نمی‌گنجند. همین سبب شده برخی از انتقادات معطوف به فضای «شعاری» سریال باشد. می‌خواهم جسورانه پاسخ دهید که آیا این شکل پرداخت به سوژه‌ای چون حادثه منا، سفارشی بود که با توجه به برخی ملاحظات سیاسی در آینده روابط دو کشور ایران و عربستان، چندان فضا را به سمت انتقام‌گیری سوق نداده و بدمن‌هایتان را خیلی بد به تصویر نکشیدید؟

واقعا بخواهم بگویم، چیزی به من تحمیل نشد؛ یعنی کسی به من نگفت این کار را باید بکنی. ممکن بود پیشنهادی بشود، ولی نهایتا به خودم سپرده می‌شد. خوبی این قضیه آن بود که ما همسو بودیم، ولی بالاخره بحث عربستان دو بخش دارد؛ یک بخش، بحث ملی - مذهبی است و عرقی که ما نسبت به آن سرزمین داریم که مذهبی است و بخش دیگر، مشکلی که ما از قدیم با آنها داشتیم؛ یعنی با حکومت آل‌سعود، به‌طوری‌که مذهبی و غیرمذهبی و ملی‌گرا و... همه متفق‌القول هستند که آل‌سعود کلا با ایران مشکل دارد؛ یعنی همیشه محور یکی از اضلاعی بوده که مقابل ایران ایستاده. روی این حساب، مردم برای این قضیه گارد نگرفته و نمی‌گیرند؛ یعنی مذهبی‌اش می‌گوید دمت گرم و غیرمذهبی‌اش هم از دیدگاه ناسیونالیستی می‌گوید دمت گرم. خودم دوست نداشتم شعار دهم، چون دنبال آن نبودم. وقتی این اتفاق برای خودم افتاد و دربه‌در دنبال پدر و مادر و بستگانم بودم، حس بدی داشتم.

من که این‌قدر آرام هستم، دنبال این بودم که فقط دستم به آنها (مقامات عربستان) برسد. در آن شرایط، عربستان رسما قلدری می‌کرد و حتی به وزیر بهداشت ما ویزا نداد. ما اینها را می‌دیدیم و می‌شنیدیم و حال‌مان بیشتر بد می‌شد. من تمام آن حس و حالی را که خودم داشتم، در فیلمنامه ریختم. من «آپاندیس» را ساختم که یک فیلم مستقل است، فیلم‌های کوتاه من هم هیچ ربطی به این سریال ندارند، اما احساس کردم در مورد این موضوع و این کشور، این کاری که دارم می‌کنم با این شکل و رویه، درست است.

عربستان تنها کشوری است که احساس می‌کنم تکلیف با آن مشخص است، چون هر کاری که توانسته بر ضد این ملت انجام داده. چرا باید بترسیم و حرفی نزنیم؟ این همه دارند فیلم و سریال علیه ما می‌سازند، حالا چرا ما نباید اثری بسازیم که به کسی بربخورد؟ یک جنایتی شده؛ اصلا شما بگو حادثه، 500 نفر جان داده‌اند، آن‌وقت چرا باید پرونده این جنایت Crime یا حادثه از طرف عربستان مختومه اعلام شود؟ من در زندگی رک هستم و حرف حق را می‌زنم و با کسی هم تعارف ندارم و این به سریال و سینمایم هم منتقل شده.

البته ریسک‌پذیری شما به همین جا محدود نمی‌شود. دو بازیگر Actor کمتر شناخته‌شده رضا اکبرپور (سامان) و حسین مهری (مهران) را برای نقش‌های اصلی کارتان انتخاب کردید که شاید نمی‌توانستند آن آشنایی لازم را برای مخاطب بدهند. بالاخره سهم زیادی از مخاطبان در ابتدا به لیست بازیگران یک کار مخصوصا تلویزیونی نگاه می‌کنند.

البته حسین مهری که سابقه داشت. من با رضا اکبرپور (سامان) قبلا در «آپاندیس» همکاری داشتم و فیدبک‌های خیلی خوبی از بازی‌اش گرفته بودم، درحالی‌که آنجا، اولین بازی‌اش هم بود. بازی‌اش به چشم می‌آید و من اعتماد اول را آنجا به او کردم. وقتی دیدم از پس کار برمی‌آید و درباره نقشش فکر می‌کند و چون فکر کرده، ایده درستی درباره نقشش می‌دهد، باید پای این آدم ایستاد و او را آورد و خوشبختانه سعید پروینی هم در این قضیه خیلی همفکری کرد و همراه بود که خدا را شکر جواب داد.

بالاخره سینما Cinema و تلویزیون ریسک دارد. بازیگرانی که هنوز دست‌خورده نشده‌اند و تو می‌توانی به آنها شکل بدهی، به کار کمک می‌کنند. بازیگر نقش «شیوا» (مونا کرمی) هم به همین ترتیب. خوشبختانه «سامان» در سریال ما قهرمان شد و مردم همه نگرانش بودند و رسما چند قسمت ما را سامان و چشم‌انتظاری و نگرانی برای او به جلو می‌برد وگرنه ما درام خاصی نداشتیم.

در «حوالی پائیز» مسائلی را مطرح کردید که شاید گمان برده نمی‌شد، چندان اجازه بال‌وپر دادن به آنها وجود داشته باشد؛ مسائلی نظیر ناباروری زوج، کسادی بازار، باج‌گیری پسر غریبه از دختر ، ماجرای عشق زنی مطلقه به پسر مجرد و... صریح بگویید این حاشیه امن برای پرداخت به این مسائل را وقتی پیدا کردید که بسیج پشت کار شما بود؟

من زمانی که داشتم فیلمنامه را می‌نوشتم، اینها قصه‌هایی بود که خودم اضافه کردم. قصه ناباروری شیرین اصلا در طرح نبود یا قصه شیوا و... اینها هیچ‌کدام سفارشی نبود. جلسه‌ای برگزار می‌شد و من ایده‌هایم را می‌گفتم و آنها هم قبول می‌کردند. به نظرم نکته خاصی نبود که بخواهند به آن گارد بگیرند اما من خودم کسی هستم که قبلا می‌گفتم یک بچه کافی است؛ چون بی‌دردسر است اما الان به این نتیجه رسیده‌ام که این اشتباه است، چون کودک‌آزاری محسوب می‌شود که یک بچه بیشتر نداشته باشی. سیاست غلطی که یک روز بود اما الان دارند درستش می‌کنند. من اینها را تجربه کرده‌ام و اینهایی که تجربه کرده‌ام در خانواده‌ام بود و لمس‌شان کرده بودم را در قصه آوردم.

مثلا در ماجرای «شیوا»، بعضی‌ها می‌گویند آقا، دوره این حرف‌ها گذشته که به‌خاطر پخش چند عکس، چنین اتفاق‌هایی برایش بیفتد؛ نه، واقعا نگذشته. الان خانواده‌هایی هستند که عکسی را که برخی در صفحه مجازی‌شان می‌گذارند، اگر آن عکس پخش شود در خانواده‌هایشان داستانی می‌شود. ما نباید همه چیز را با شرایطی که الان خودمان در آن هستیم بسنجیم، همه جای ایران هم تهران نیست. در خیلی از شهرستان‌ها، این یک مساله است و من می‌خواستم برای آن قشر هم قصه‌ای داشته باشم.

در اثنای پخش «حوالی پائیز» شایعه‌ای شنیده شد مبنی‌بر درخواست سازمان حج و زیارت از صداوسیما برای توقف پخش این سریال. این گفته تا چه اندازه صحت دارد؟

در این رابطه باید مدیران سازمان جواب بدهند. من نه در این قضیه وارد می‌شوم و نه اطلاع دقیقی درباره آن دارم. من هم مثل شما چنین چیزی را شنیده‌ام، اینکه چقدر درست باشد را دقیقا نمی‌دانم.

که اگر درست باشد و پخش سریال متوقف نشد، باید به سازمان آفرین گفت.

واقعا باید به سازمان آفرین گفت، چون فارغ از این بحث حج‌ و زیارت، فشارهای زیادی به سازمان وارد شد. این چیزی است که من از دور اطلاع دارم. سازمان واقعا با کمترین سانسور، سریال را پخش کرد. فکر نمی‌کردم سازمان اینقدر پای کار بایستد، چون یک‌سری واقعا مبارزانه داشتند اذیت می‌کردند یعنی اشخاص را نوک پیکان‌شان گرفته بودند. این، شجاعتی می‌خواهد که با این شرایط پای آن بایستند.

از ممیزی بگویید، تا چه اندازه‌ای بود؟

ممیزی چندانی نداشتیم، در حد نکته‌های نرمال و معمول دیگر سریال‌ها بود. مثلا ما یک کلمه یا جمله نامربوطی سر صحنه می‌گرفتیم و ترجیح می‌دادند که این دیالوگ نباشد که البته خیلی از اینها با صحبت حل می‌شد. در کل موارد زیادی نبود. خیلی از چیزهایی که پخش شد، جسورانه بود، یعنی حتی دیالوگ‌هایی که خودم احساس می‌کردم پخش نمی‌شود، پخش شد. درواقع خودمان سختگیرتر بودیم.

به «آن‌ماری سلامه» برسیم و اینکه چطور شد به این بازیگر رسیدید. گرچه در اثنای پخش سریال با انتشار عکس‌ها و فیلم‌هایی از گذشته این بازیگر، هجمه‌هایی علیه کار شما به وجود آمد.

برای نقش عرب سریال، ما دنبال این بودیم که او را از ایران انتخاب کنیم. خیلی هم گشتیم ولی واقعا بازیگری با آن شاخصه‌هایی که ما می‌خواستیم را پیدا نکردیم. برای ما هم خیلی راحت‌تر بود که این بازیگر را از ایران انتخاب کنیم، چون دنبال دردسر نمی‌گشتیم. خیلی در کشورهای مختلف جست‌و‌جو کردیم و حتی سپردیم، تست گرفتیم تا درنهایت به سلامه رسیدیم. وجود یک بازیگر خارجی خودش متمسک بسیاری از حواشی است. این، نکته مهمی نیست که بخواهم به این قضیه بپردازم. کلا کار روزنامه‌ها و فضای مجازی این است که چیزی را بزرگ کنند. به نظرم، اصلا نباید درباره این قضیه صحبت کنم و اگر هم صحبتی است باید تهیه‌کننده درباره آن حرف بزند.

با توجه به سابقه ترورهایی که سعودی‌ها انجام می‌دهند حضور بازیگر لبنانی در این سریال کمی جسارت می‌خواست؛ نظرتان در این مورد چیست؟

نکته همین جاست که این دوستانی که دارند انتقاد می‌کنند، این را نمی‌بینند که این خانم، جسارت به خرج داده و به‌خاطر همین، دست‌وبال ما بسته است. ما خارج از کشور که هیچ، در داخل کشور به یک آقای هنرمندی گفتیم بیا با ما همکاری کن، تا فهمید بحث عربستان است، جا زد و ترسید. حالا فکر کنید خانمی از بیرون آمده و کمکی به سریال ما کرده است. یکی از بحث‌هایی که من درباره‌اش صحبت نکرده‌ام همین است که چرا باید در برابر جسارت این خانم، ما را نقد کنند که چرا بازیگر از ایران نیاورده‌ایم؟ بازیگر ایرانی که یا اصلا نبود یا می‌ترسید قبول کند.

سوالات من تمام شد. حرف پایانی دارید؟

واقعا تصور من، این حجم بالا از استقبال نبود که خیلی برایم خوشایند بود و سورپرایز شدم. حواشی‌ای که برای این کار پیش آمد، نشان داد که سریال خیلی کار بی‌بو و بی‌خاصیتی نبوده وگرنه بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌هایی که اکران شده و نمایش داده می‌شوند، هیچ اتفاقی برای آنها نمی‌افتد. وقتی کاری می‌کنیم باید به جایی بربخورد، قرار نیست دل همه را به دست بیاوریم، چون شدنی نیست ولی حداقل‌ترین چیزی که این کار داشت این بود ‌که حتی منتقدان ما کار را تا آخر دیدند و انتقاد خودشان را هم انجام دادند و این نکته مثبت سریال بود.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید